به گزارش مشرق، «بازتأملی درباره ایران» عنوان پروژهای است که «دانشکده مطالعات پیشرفته بینالملل در دانشگاه جانهاپکینز» (SAIS) با هدف تعامل پژوهشگران با سیاستگذاران جهت تولید ایدهها و راهحلهای ابتکاری و نوین در خصوص ایران راهاندازی کرده است.
این گروه به تازگی در گزارشی با عنوان «اصول بنیادین» مربوط به سیاستهای ایران به اشتباهات محاسباتی دولتهای آمریکا در قبال تهران اعتراف کرده و نظام حکومتی ایران را سیستمی عقلگرا و دارای پشتوانه مردمی دانسته است که بر خلاف دیگر نظامهای انقلابی در برابر فشار و تحریم آسیبپذیر نیست.
SAIS در این گزارش به توضیح درباره ۱۰ «سیاست بنیادین» پرداخته که محور توصیههای این گروه به سیاستمداران درباره تحریمهای ضد ایرانی را تشکیل میدهد. در مقدمه این گزارش آمده است: «سیاست ما حول تحریمها بر ۱۰ اصل بنیادین در ارتباط با سیاستهای آمریکا که از سوابق تجربی اقتباس شدهاند استوار است. بسیاری از این اصول، صرفنظر از نتایج مذکرات جاری میان آمریکا و ایران برای بازگشت آمریکا به برجام و پایبندی کامل ایران به توافق کاربستپذیرند.»
بخشهایی از این ۱۰ اصل، در زیر آورده شدهاند:
۱- جمهوری اسلامی ایران اثبات کرده در قیاس با سایر حکومتهای انقلابی از نوعی ظرفیت منحصربه فرد برای بقا برخوردار است. حکومت ایران قادر است به طور مداوم، طیف گستردهای از کنشگرانِ بخشهای متفاوت جامعه ایران را با خود همقطار کند. فروپاشی حکومت در نتیجه فشار خارجی-خواه از طریق مداخله سخت و خواه از طریق تحریم یا حمایت از سازمانهای معارض- امری به شدت بعید است.
۲- حکومت ایران بازیگرانی عقلانی دارد که تصمیمهایشان در سیاست خارجی و داخلی را بر مبنای منافع ملی و بقای حکومت اتخاذ میکنند. حکومت تئوکراتیک ایران در محاسبات سخت قدرت خود نه موعودباوری غیرعقلانی دارد و نه یهودستیز است.
۳- جامعه و سیاست ایران از تب انقلاب مذهبی به سمت تحکیم ملیگرایی ایرانی حرکت کرده است. چنین عواملی، پایگاه حمایت حکومت را در داخل جامعه ایران گسترش داده و به آن امکان تابآوری در برابر فشارها را داده است. ترور شخصیتهای ارشد مانند قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده توسط آمریکا و اسرائیل و خرابکاریهای خارجی در تأسیسات هستهای ایران این وضعیت را تشدید کرده است.
۴- قرار گرفتن آمریکا در موضع جنگ سرد علیه ایران، انعکاس واقعبینانهای از پیچیدگی روابط آمریکا و ایران، آن هم در شرایط کنونی روابط میان قدرتها که شکلدهنده جامعه بینالمللی و پویاییهای منطقهای ملازم آن است نیست. به علاوه، ایران، اتحاد جماهیر شوروی نیست و قرار گرفتن در موضع جنگ سرد و پی گرفتن راهبرد مهار با الگو گرفتن از سیاستهای آمریکا علیه شوروی نه مناسب است و نه واقعبینانه.
۵- تحریمهای فشارحداکثری در دوران ترامپ و ترور سلیمانی و فخریزاده نه به بازنگری ایران در سیاستهای منطقهای منجر شده و نه موجب شده این کشور پیگیری توانمندیهای هستهای را رها کند. این اقدامات در عوض نتایج کاملاً متضادی به بار آوردهاند. چنین فعالیتهایی تنها دست بازیگرانی که مخالف افزایش همکاری و گفتوگو با ایالات متحده بودند را تقویت کرده است.
۶- انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور ایران در سال ۲۰۲۱، علیرغم چالشهای جدی، فرصتی منحصر به فرد پیش روی آمریکا قرار میدهد تا با مقامی مذاکره کند که کاملاً از لایههای داخلی حکومت است و نماینده جریانی است که مسیر سیاست خارجی و امنیتی ایران را تعیین میکند.
۷- بازگشت آمریکا به توافق هستهای بایستی با مکانیسمهایی همراه شود که به شرکتهای تجاری خارجی (به خصوص شرکتهای مستقر در اروپا) اجازه میدهد در سرمایهگذاریهایشان در داخل ایران اطمینان خاطر داشته باشند. تداوم تهدیدهای تحریمی وزارت خزانهداری آمریکا بعد از اجرایی شدن توافق هستهای باعث تضعیف جایگاه دولت روحانی، حتی قبل از خروج ترامپ از برجام شد. ایرانیها شاهد مزایای اقتصادی چندانی از وعدههایی که روحانی به آنها داد نبودند.
۸- بازگشت به توافق و رفع تحریمها بایستی نخستین گام از گفتوگوهای ایران و آمریکا در خصوص مسائل مربوط به امنیت منطقه باشد نه آخرین گام آن.
۹- عدم بازگشت آمریکا به برجام یا نبود مکانیسمهای ملموسی در این توافق در خصوص تجارت اروپا با ایران تنها موجب بهرهمندیهای ژئواستراتژیک و اقتصادی چین خواهد شد. در شرایطی که آمریکا به دنبال کاستن از حضور نظامیاش در خاورمیانه بعد از ترک افغانستان و برنامهریزی برای خروج از عراق تا دسامبر ۲۰۲۱ است بازگشت به توافق هستهای، گامی عمده در جهت کاستن از تنشها و ایجاد ثبات در خاورمیانه است تا امکان تمرکز بیشتر آمریکا روی آسیای شرقی و روسیه فراهم شود.
۱۰- ایالات متحده بایستی به دقت با متحدان اروپایی و روسیه و چین هماهنگیهای لازم را انجام دهد تا توافق هستهای بیش از پیش در چارچوبهای بینالمللی ریشه بدواند. برجام نشان داده که روسیه و چین، نگرانیهای عمدهای از احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران دارند. با وجود این، چنانچه پس از تلاشهای کافی ایران و نشان دادن نرمش از سوی این کشور در مواضع مذاکراتیاش ایالت متحده از بازگشت به برجام خودداری کند روسیه و چین همکاریهای اقتصادی و امنیتیشان با ایران را در جهت مخالف منافع آمریکا افزایش خواهند داد. با توجه به نقش سازمان ملل در مشروعیت بخشی به سیاستهای تحریمی آمریکا و تسهیل آن، تعامل هوشمندانه و خردمندانه آمریکا در سازمان ملل هم با متحدان و هم با روسیه و چین از اهمیت بسزایی در تدوین سیاستهای موثر تحریمی برخوردار خواهد بود.