به گزارش مشرق، عصر بیست و چهارم مهر گذشته بود که مرد جوان نگاه دیگری به پیکر بی جان همسرش انداخت و از خانه بیرون زد، مدت زیادی بود که «جواد» با خانواده اش ارتباطی نداشت و به طورمجردی زندگی میکرد. او از چند ماه قبل نیز با زن مطلقه ای به نام «م- ح» آشنا شده بود و در نهایت آن زن ۳۶ ساله را در حالی به عقد موقت خودش درآورد که هیچ کس از این ازدواج پنهانی خبر نداشت.
«م-ح» که دوبار ازدواج ناموفق داشت و سرپرستی پسر ۴ ساله اش را نیز به شوهر سابقش سپرده بود، تصمیم گرفت بدون اطلاع خانواده، یک بار دیگر بختش را بیازماید، به همین دلیل با «جواد» ازدواج کرد و قدم به خانه ای گذاشت که جواد از حدود سه ماه قبل در بولوار حر مشهد اجاره کرده بود. اما گویی هنوز بخت با این زن جوان یار نبود چرا که از همان روز آغازین زندگی مشترک، درگیری و اختلافات بین آن ها شدت گرفت به طوری که روز جمعه بیست و سوم مهر، مشاجره های لفظی آنان به حدی رسید که ناگهان «جواد» با چهره ای غضب آلود، او را به داخل حمام خانه نقلی کشید و سرش را در آب درون تشت فرو برد.
او که خشم و عصبانیت همه وجودش را فرا گرفته بود، آن قدر سر همسر صیغهای اش را درون آب فشرد تا این که دیگر دست و پاهایش شل شد و هیچ تلاشی برای نجات خودش نمی کرد. «جواد» که فهمید همسرش خفه شده است و جانی در بدن ندارد او را در همان وضعیت داخل حمام رها کرد و به داخل پذیرایی رفت. مدتی در افکار خود غوطهور بود و نقشه های زیادی را برای رهایی از عذاب وجدان می کشید.
بیشتر بخوانید
کشف جسد خونین در خانه متروکه
از کرده خود پشیمان بود ولی دیگر کار از کار گذشته بود و مُهر جنایت بر پیشانی اش خودنمایی می کرد. ساعت های زیادی را بیهوده می گذراند و از وقوع این حادثه تلخ رنج می برد. روز بعد یک بار دیگر نگاهی به جسد همسرش انداخت و از منزل بیرون زد. گویی نقشه دیگری در ذهن می پروراند. او به ناچار مسیر منزل پدرش را در پیش گرفت.
وقتی به آن جا رسید ناگهان در میان بهت و ناباوری پدر و دامادشان، قصه قتل زنی به نام «م- ح» را برای آنها بازگو کرد و گفت: من همسرم را کشته ام و می خواهم خودکشی کنم! ولی دیگران حرفهایش را باور نکردند، به او گفتند تو که مجرد هستی! زن نداری! ... و جواد درحالی که بیان می کرد یک زن جوان را صیغه کرده بودم از اعضای خانواده اش دور شد ولی نه تنها هیچ کس از جا و مکان «جواد» اطلاعی نداشت بلکه باورشان هم نمی شد که او زنی را صیغه کرده باشد!
این گونه بود که جوان ۳۳ ساله، با همان افکار مغشوش و عذاب وجدان به خانه بازگشت، جسد همسرش رو به کبودی می رفت اما او جرئت تماس با پلیس را نداشت به همین دلیل تصمیم گرفت با خودکشی به این ماجرای وحشتناک و افکار کابوس گونه خود پایان دهد. طناب زردرنگی را برداشت و آن را به حلقه فلزی سقف خانه ۴۰ متری بست تا خودش را حلق آویز کند اما باز هم نقشه دیگری ذهنش را مشغول کرد و با اما و اگرهای زیادی روبه رو شد.
به همین دلیل قبل از آن که حلقه دار را به گردن بیاویزد، درز پنجره ها را گرفت، قفل کشویی پشت در را انداخت و بخاری را در حالی روشن گذاشت که همه شیرهای گاز شهری را باز کرده بود تا بعد از مرگش هیچ آثاری از او و خانه و زندگی اش باقی نماند. در این شرایط بود که بالای چهار پایه رفت و طناب زردرنگ را دور گردنش انداخت اما در لحظه ای که خود را از روی چهار پایه رها کرد ناگهان همزمان با رسیدن گاز به شعله های بخاری، انفجار مهیبی رخ داد به گونه ای که درها و پنجره ها از جا کنده شد و ساختمان به شدت لرزید.
شدت انفجار به حدی بود که طناب دار بریده شد و «جواد» را روی پلههای در ورودی پرت کرد. همزمان با انفجار ،شعله های آتش نیز زبانه کشید و جوان ۳۳ ساله که دیگر در میان آتش مانده بود و نمی توانست خود را نجات دهد دچار سوختگی وحشتناکی شد.
لحظاتی بعد با تماس اهالی خیابان حر که صدای انفجار آن ها را از منازل بیرون کشیده بود، نیروهای آتش نشانی و اورژانس عازم شهرک شهید باهنر شدند. «جواد» که به شدت در شعلههای آتش سوخته بود، هنوز نفس میکشید و علایم حیاتی داشت به همین دلیل، بی درنگ نیروهای امدادی او را به بیمارستان امام رضا (ع) رساندند تا شاید از مرگ نجات یابد.
از سوی دیگر وقتی امدادگران ایستگاه ۱۵ و ۴۹ آتش نشانی مشهد، عملیات مهار آتش را آغاز کردند ناگهان جسد زنی درون حمام نمایان شد و بدین ترتیب، نیروهای انتظامی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. عقربه های ساعت از ۲۱ شب بیست و چهارم مهر گذشته بود که قاضی دکتر حسن زرقانی به همراه عوامل بررسی صحنه جرم عازم بولوار حر شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
بررسیهای مقدماتی در طبقه دوم ساختمان کوچک اجارهای حاکی از آن بود که حدود ۴۰ ساعت از مرگ زن جوان میگذرد. تحقیقات مقام قضایی که تا پاسی از شب به طول انجامید، از وقوع یک جنایت هولناک حکایت می کرد اما همه چیز در سینه جوان ۳۳ ساله ای پنهان بود که تحت درمان قرار داشت. قاضی دکتر زرقانی، پس از ساعاتی تحقیقات میدانی در حالی عازم بیمارستان امام رضا (ع) شد که بررسی ها نشان می داد ماجرای انفجار عمدی است و جوان ۳۳ ساله به دلیل همزمانی انفجار و حلق آویزی، نتوانسته خودکشی کند.
اما وقتی قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، سپیده دم بیست و پنجم مهر به مرکز درمانی رسید «جواد» قادر به صحبت نبود و بدین ترتیب او چند روز بعد (بیست و هفتم مهر) به دلیل عوارض ناشی از ۸۰ درصد سوختگی جان خود را از دست داد و این پرونده جنایی با مرگ قاتل درحالی بسته شد که «جواد» خود قبل از مرگ به قتل همسر صیغهایاش اعتراف کرده بود. با وجود این، بررسی های قضایی با اعلام شکایت خانواده «م- ح» در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد برای ریشه یابی این حادثه تکان دهنده ادامه یافت.