به گزارش مشرق، محسن مهدیان، فعال رسانهای در صفحه اینستاگرام خود نوشت: خطاهایی که در ذهن تان از جمهوری اسلامی دارید را فهرست کنید: هواپیمای اوکراینی، اختلاس ها، تخریب خانه زن کرمانشاهی، برجام، طبری، گرانی ها و بدسلیقه گی در برخورد با بیحجاب و بی تدبیری در آبان....عقب تر برویم. ماجرای اعتراف مازیار ابراهیمی، کهریزک، کرسنت، کوی دانشگاه، قتل های زنجیره ای، ماجرای همسر سعیدامامی و...
با این خطاها چطور باید برخورد کنیم؟ این خطاها نشانه چیست؟ اگر همین دست خطاها در آمریکا بود برخورد ما چگونه بود؟ آیا در بوق وکرنا نمی کردیم؟ اساسا انقلاب کردیم که به اینجا برسیم؟
در اصل سوال دقیقتر و از منظر سوادرسانه اینست که چه وقت می توان این خاطره های تلخ در جمهوری اسلامی را خطا دانست و چه وقت خط؟ چه وقت موردی است و چه وقت نمادی؟ چه وقت از این و آن است وچه وقت از ساختار و نظام؟
پاسخ را باید در تعمیم جست. قواعد تعمیم چیست؟ چطور می توان از یک آسیب به یک جریان رسید؟
5 گام برای تعمیم مدبرانه وجود دارد.
یکم. رویداد را کامل ببینیم. مثلا اگر قصاص نوید افکاری را ببینیم اما درخواست مادر مقتول را نبینیم دچار خطای تحلیل در فهم مصداق شدیم.
دوم. برای تعمیم جزء به کل باید نمونه های تکرار شده را با دقت رصد کنید. چندتا مازیار ابراهیمی؟ چند تا هواپیمای اوکراین؟
سوم. تکرار را باید در ابعاد زمانی و مکانی ببینیم. مثلا چند نمونه از قتل های زنجیره ای در 40 سال انقلاب داشتیم؟
چهارم. آیا خیز اصلاح وجود دارد یا خیر؟ حرکت رو به جلوست یا خیر؟ مثلا نظام چه کرد که کهریزک تکرار نشود؟. برای تحلیل پیشرفت ها و یا پسرفت ها حتما باید موانع نیز به عنوان یک متغیر کلیدی دیده شود. جالب اینکه در تمام خطاهای صورت گرفته طی سالهای اخیر خود جمهوری اسلامی پیشرو در کشف و برخورد باآنها بوده است.
پنجم و از همه مهمتر. نسبت خطا را با ساختار ببینیم. اینکه خطا از فرد است یا ساختار یا نظام؟ خطای فرد و ساختار ممکن است. چون نه فرد عصمت دارد و نه قواینن ما. اما آیا نظام ما هم دچار خطای راهبردی است؟ مثلا اگر ظلمی در کلبه پیرزن کرمانشاهی رخ می دهد و در این خطا هم فرد مقصر است و هم قواینن شهرداری، آیا این خطا مورد تائید نظام است؟ آیا خیز اصلاح نداشته و ندارد؟
برای استدلال استقرایی باید این 5 گام را در کنار هم تحلیل کرد.
جمهوری اسلامی مدعی حکومت عصمت نیست. حکومت معصوم نیز عصمت نداشت؛ ما که جمله خاک پای قنبریم. ما حتا در تحقق عدالت بسیار عقب مانده ایم. عقب نه به معنی عقبگرد؛ بلکه به معنی جاماندن از قله های عدالت.
اما اصل اینست که در حال حرکت ایم و جهت درست است. با این حال این حرکت را باید با همین مردم انجام داد. خودمانیم. هرچه هست از ماست و نه بیرون ما. بضاعت مان را ببینیم. موانع را نیز. دشمنی ها را که هر روز عمیق تر و پیچیده تر می شود.
حالا این تعمیم را با کازینوی سرمایه داری و اوباش در ابعاد جهانی مقایسه کنید.
پلیس 8 دقیقه و 46 ثانیه به گردن جورج فلوید فشار می آورد و این در حالی است که او در دو دقیقه و 53 ثانیه آخر کاملا بی هوش شده است. اما فشار زانوی پلیس همچنان ادامه دارد. گوئی از ابتدا قرار است بمیرد و ماجرا تنها یک حادثه از سر عصبانیت نیست. جالب اینکه وقتی مردم معترض به خیابان ها می ریزند؛ در همان ایام خبر چند تجاوز نژادپرستانه دیگر توسط پلیس منتشر می شود. گوئی کشتار نژادپرستانه یک خط است نه خطا.
آمار هم نشان می دهد: 1109 قتل نژادپرستانه تنها در سال 2019 در آمریکا.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.