به گزارش مشرق، پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» در گزارشی تمرکز دولت جدید آمریکا بر چین و روسیه و ایران به عنوان تهدیدات اصلی ایالات متحده را نشانهای از سیاست خارجی منسوخ و تاریخ مصرف گذشته ایالات متحده آمریکا توصیف کرد.
در مقدمه این گزارش، به یادداشت اخیر «فردریک کمپ» تحلیلگر و روزنامهنگار آمریکایی در وبگاه شبکه آمریکایی «سی ان بی سی» اشاره شده است که در آن تأکید شده بود ایالات متحده قصد دارد در سال ۲۰۲۲ بر چالشهایی که از سوی چین و روسیه و ایران میآید، تمرکز کند.
پایگاه تحلیلی مدرن دیپلماسی با اشاره به تمرکز دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا بر سه کشور روسیه، چین و ایران به عنوان تهدیدات اصلی و مهم آمریکا نوشت که درست کردن یک «محور شرارت» دیگر که در حال تقابل با آمریکا است، همیشه پرخطر و اغلب گمراه کننده است.
آن طور که در این گزارش آمده است، چالشهایی که هر یک از سه کشور روسیه، چین و ایران برای آمریکا به همراه دارد، متفاوت است.
بر اساس این گزارش، چالش روسیه تقریباً منحصراً نظامی و ژئوپولتیکی است و از رقابت تسلیحات اتمی راهبردی تا درگیری نظامی مستقیم یا غیرمستقیم مسکو در مناطقی مانند سوریه، اوکراین یا لیبی متغیر است.
با این حال آن طور که در این گزارش آمده است، چالش چین برای آمریکا بیشتر اقتصادی و فناوری است و از ماشین سازی پیشرفته گرفته تا رقابت در هوش مصنوعی متغیر است.
مدرن دیپلماسی در گزارش خود سپس به موضوع ایران اشاره کرد و نوشت که مسئله برنامه هستهای ایران نیز در حقیقت معضلی است که خود آمریکا با تصمیم به خروج یکجانبه از برجام در می ۲۰۱۸ به وجود آورده است.
این گزارش همچنین ادامه میدهد که تشدید رقابت ژئوپولتیکی در دنیای مدرن، هر چقدر هم که واقعی باشد، نمی تواند بسیاری از مشکلات جهانی را که برای ایالات متحده و دشمنان راهبردی آن مشترک است، نادیده بگیرد.
این وبگاه سپس توضیح داد که اگر روابط بین آمریکا از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر به عنوان یک بازی حاصل جمع صفر تلقی شود، چطور جهان میتواند با موضوعات تروریسم بینالمللی، مهاجرت فرامرزی، تغییرات اقلیمی و موارد مشابه کنار بیاید؟
این گزارش سپس با تأکید بر لزوم همکاری آمریکا با رقبایش در برخی زمینهها ادامه داد که بدون مشارکت روسیه، هیچ معماری امنیتی قابل اعتمادی در اروپا نمیتواند ایجاد شود و تداوم یابد. هیچ اکوسیستم اقتصادی قوی در منطقه آسیا و اقیانوسیه بدون مشارکت چین نمیتواند کار کند.
این وبگاه تحلیلی سپس با اشاره به این موارد تصریح کرد که چالش اصلی برای آمریکا از درون خود این کشور بیرون میآید و ایالات متحده به شدت نیاز دارد تا زیرساختهای و سیستمهای آموزشی و بهداشت عمومی خود را به روز رسانی کند.
این گزارش در ارتباط با مشکلات داخلی آمریکا توضیح داد که کسری بودجه ایالات متحده و بدهی ملی این کشور از سقف عبور کرده است. تورم در آمریکا بالاتر از هر مقطعی در قرن فعلی است و اعتماد عمومی به نهادهای دولتی همچنان پایین است و رضایتمندی از دولت بایدن نیز چندان بالا نیست.
این گزارش درباره افزایش تفرقه در آمریکا نوشت که یکسال پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰، جامعه آمریکا به شدت در مورد برخی از مهمترین مسائل توسعه ملی همچنان اختلاف نظر دارند.
این گزارش با اشاره به وضعیت نامساعد در جامعه آمریکا که چالش اصلی واشنگتن محسوب میشود، ادامه داد، این وضعیت ناگوار، پیامدهای مستقیمی بر جایگاه آمریکا در جامعه بینالمللی دارد: یک آمریکای غیرمتحد و درگیر تفرقه نمیتواند برای طولانی مدت یک سیاست خارجی ثابت را دنبال کند که هم موافقان و هم مخالفان ایالات متحده در خارج از این کشور بتوانند آن را بپذیرند و به آن احترام بگذارند.
مدرن دیپلماسی با اشاره به این موارد نوشت، آن اندازه که ایالات متحده به خود ضرر میزند، رقبای خارجی این کشور در جایگاهی نیستند که به این کشور آسیب بزنند.
طبق این گزارش، در قرن ۲۱، تأکید بیش از اندازه بر رقبا یک مفهوم منسوخ در سیاست خارجی است و سیاست خارجی هوشمند باید به جای تمرکز بر رقبای خارجی بر مشکلات بینالمللی متمرکز شود.
این گزارش ادامه میدهد، روسیه ممکن است بخشی از مشکل ایالات متحده در اوکراین باشد، اما احتمالاً بخشی از راه حل ایالات متحده در منطقه قطب شمال است.
طبق این گزارش، چین اگرچه یک رقیب سرسخت برای آمریکا در تولید خواهد بود، اما احتمالاً شریک استراتژیک ایالات متحده و مشتری این کشور در بخش انرژی باقی خواهد ماند.
بر اساس این گزارش، کشورهایی مانند ترکیه، هند یا حتی آلمان و فرانسه میتوانند متحدان مهمی در برخی زمینهها باشند، در حالی که در برخی زمینههای دیگر همچنان رقیب محسوب میشوند.
مدرن دیپلماسی با اشاره به این موارد در پایان نتیجهگیری کرد که تمامی بازیگران سیاست بینالملل باید رویکرد مشکل محور را برای امور بینالمللی به کار گیرند اما ایالات متحده به عنوان یک کشور پیشتاز در جهان، مسئولیت ویژهای در به کارگیری این رویکرددر سیاست خارجی خود دارد.