سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** موسویان: تسخیر لانه جاسوسی، سیاست خارجی را دچار مشکل کرد
«حسین موسویان» دیپلمات سابق و از اعضای تیم مذاکره کننده در توافق سعدآباد که چندین سال است در آمریکا ساکن است، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، مسیر سیاست خارجی ایران در تاریخ معاصر را تغییر داد. اصل انقلاب علیه دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا بود؛ آنهم در برههای که سلطه آمریکا بر خاورمیانه تثبیت شده بود؛ بنابراین انقلاب ایران، آغاز به چالش کشیدهشدن سلطه آمریکا در منطقه بود. چیزی نگذشت که با تسخیر سفارت آمریکا معروف به لانه جاسوسی و به گروگانگرفتن دیپلماتهای آمریکایی در ایران و طولانیشدن این گروگانگیری، تجاوز صدام به خاک ایران صورت گرفت که این سه حادثه، سیاست خارجی ایران را دچار مشکلات، تنشها، خصومتها و پیچیدگیهایی کرد که تا به امروز ادامه دارد».
وی در ادامه نوشت: «۴۰ سال است که از یک طرف روابط ایران با جهان غرب و بسیاری از کشورهای منطقه دچار بحرانهای متعدد اعم از جنگ و تقابل و خصومت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی است. ایران در اکثر موارد مثل جنگ، تحریم و تروریسم، «قربانی» بوده و استراتژی اصلی کشور هم براساس «دفاع و مقاومت» استوار بوده است».
اظهارنظر این دیپلمات سابق درباره تبعات تسخیر لانه جاسوسی در حالی است که امام خمینی(ره) پس از تسخیر لانه جاسوسی، این حرکت را «انقلاب دوم» نامیدند. رهبر معظم انقلاب- ۱۲ آبان ۷۲- در جمع دانش آموزان و دانشجویان فرمودند: «یک عدّه ضعیف، امروز نیایند وسوسه کنند و طوری شود که جوان ما، دانشجوی ما، با خودش فکر کند:"این چه کاری بود که لانه جاسوسی را تسخیر کردیم!؟ " نه آقا! یکی از بهترین کارهایی که در انقلاب ما شد، همان کار بود. امام یک جوان نبود که شما بگویید «احساساتی شد و حرفی زد.» امام، آن پیر حکمت و مردِ حکیمِ دنیا دیده مجرّب، با دید نافذ خود، آنطور از حرکت دانشجویان در آن روز تجلیل کرد. پس امام، به حقیقتی پی برده بود که این را گفت. ما نیز همان را - نه فقط از روی تبعیت؛ بلکه از روی احساس، از روی بینش و از روی منطق - تأیید و تصدیق میکنیم».
ایشان در ادامه فرمودند: «من امروز عرض میکنم که این کار دانشجویان ما در سال ۵۸ یکی از بهترین کارهایی بود که در این انقلاب انجام گرفت. مبادا تلقینهای یک عدّه آدمهایی را که - به اعتقاد بنده - تعریف واقعی از آنها این است که "انسانهای سطحی و ضعیفی هستند" باور کنید. نمیخواهیم بگوییم اینها وابستهاند. نمیخواهیم بگوییم مغرضند. نه! ضعیفند؛ انقلابها را هم غالباً ضعیفها از بین بردهاند».
از نگاه طیف تندرو اصلاح طلب، در سیاست خارجی هیچ چیز حیثیتی نیست؛ نه خون حاج قاسم، نه قدرت دفاعی و توان موشکی، نه دانش هسته ای، نه مبارزه با تروریسم در منطقه و...از نگاه این طیف، ما رعیت هستیم و آمریکا کدخداست؛ حال چه ترامپ در کاح سفید باشد، چه بایدن.
** امضای آمریکا تضمین است، فقط مراقب روسیه باشید
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: «سوابق روسیه و بعدها شوروی و بعد از فروپاشی شوروی باز هم روسیه کنونی در رفتار با ایران، ایجاب میکند همواره با چشمها و گوشهای باز و تیز نگران دخالتها و طمعورزیهای مقامات روسی باشیم».
در ادامه این مطلب آمده است: «میخائیل اولیانوف، که به عنوان نماینده کشورش در مذاکرات برجامی وین شرکت میکند، در روزهای گذشته دیدارهای جداگانهای با هیاتهای سعودی، آمریکائی و اروپائی داشت که گفته میشود به نوعی درصدد انجام مهندسی موردنظر دولت متبوع خود درباره چگونگی توافق در مذاکرات وین بوده است».
در هفته های اخیر جریان اصلاح طلب بارها هشدار داده اند که ایران نباید به روسیه اعتماد کند. همین طیف همزمان مدعی شده اند که ایران مستقیم با آمریکا مذاکره کرده و از گرفتن تضمین هم امتناع کرده و از خواسته خود مبنی بر لغو تمامی تحریم ها نیز عقب نشینی کند.
در سیاست خارجی، هیچ دولتی صد در صد قابل اعتماد نیست. اما در این خصوص جریان اصلاح طلب به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر را ندارد. چرا!؟ به این دلیل که این طیف اصلا کارنامه قابل قبولی در سیاست خارجی ندارد. به عبات دیگر جریان اصلاح طلب با زبان مذاکره و زبان دیپلماسی اصلا آشنا نیست.
اگر این طیف حتی با بدیهیات زبان مذاکره آشنا بود، امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین قلمداد نمی کرد، آن هم وزیر خارجه دولتی که به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است.
اگر جریان اصلاح طلب با زبان دیپلماسی و زبان مذاکره آشنا بود، به صورت پیش دستانه و یکطرفه و با عجله به اجرای تعهدات برجامی عمل نمی کرد. عجله ای که دولت قبل در اجرای تعهدات برجامی داشت، حتی تعجب رسانه ها و تحلیلران خارجی نیز در پی داشت.
قطعا ایران باید با تمام دولت ها و از جمله دولت روسیه از موضع اقتدار و بر پایه «عزت، حکمت و مصلحت» روبرو شود. اما با عرض تأسف باید گفت، دغدغه بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب، اصلا این نیست.
امام خمینی(ره) درباره فضاسازی جریان غربگرا تاکید کرده بودند « نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم. ما در جنگ با آمریکا و تفالههای آمریکا (هستیم)، این تفالههایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الان هم هستند...خط این بود که اصلاً آمریکا منسی [فراموش] بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی بشود. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».
**نسخه پیچی بازنده های انتخابات شورای شهر برای مردم
«محمود میرلوحی» فعال اصلاح طلب و عضو شورای شهر قبلی در تهران(شورای شهر پنجم) در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «شعار اصلی شورای شهر پنجم "تهران شهری برای همه" بود... یکی از نکاتی که در دوره پنجم شورای شهر روی آن تأکید شد این بود که مدیریت شهری باید خود را با مطالبات و دغدغههای مردم شهر تطبیق بدهد».
وی افزود: «در طول دوران شورای شهر پنجم ما با چالشهای مهمی مانند کرونا و تحریم مواجه بودیم. با اینوجود در اوج این مشکلات اتوبوسهای جدیدی به ناوگان شهری اضافه میشد و ایستگاههای مترو افتتاح میشد... بنده معتقدم افکار عمومی جامعه دیگر اجازه نخواهد داد مدیریت جدید شهر تهران از سیاستها و شعارهای اصلی که در شورای پنجم مطرح شد عدول کند و به گذشته بازگردد. سیاستهای اصلی مدیریت شهر تهران مشخص و راهحلهای آن نیز مشخص است. به همین دلیل اگر قرار است تهران به صورتی مدیریت شود که رضایت اکثریت را به همراه داشته باشد نباید از این سیاستهای اصلی عدول شود».
این عضو شورای شهر پنجم در حالی به نسخه پیچی برای رفع مشکلات اقدام کرده که گویا فراموش کرده که مردم در انتخابات شورای شهر ۱۴۰۰ چه پاسخی به دوستان وی داده اند.
در انتخابات شورای شهر ۱۴۰۰، لیست جمهور- لیست اعلام شده از سوی خاتمی- ۲۱ بر صفر در تهران باخت. سرلیست شورای ائتلاف در انتخابات شورای شهر ششم تهران، قریب به ۴۹۰ هزار رأی کسب کرد. اما بیشترین رأی اعضای لیست جمهور در این انتخابات، تنها حدود ۳۶ هزار رأی بود. این در حالی است که اگر ادعای آقای میرلوحی درباره عملکرد شورای شهر پنجم صحیح بود، به هیچ عنوان نباید شاهد چنین نتیجه ای بودیم.
همچنین در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جریان اصلاح طلب با لیدری خاتمی و تاجزاده و بهزاد نبوی و کروبی و تبلیغات فراوان توسط ۱۶ حزب اصلاح طلب تنها توانست ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی به دست بیاورد؛ یعنی حدود ۸ درصد کل آراء ماخوذه.این در حالی است که آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ حدود ۱۸ میلیون رای کسب کرد.
انتخابات شورای شهر ششم- که در آن نظارت استصوابی شورای نگهبان نیز وجود نداشت- یکبار دیگر عیار ادعاهای افراطیون اصلاح طلب را مشخص کرد و نشان داد که نه تنها اصلاح طلبان تندرو هیچ نسبتی با شایسته سالاری و کارآمدی ندارند، بلکه اصل جریان اصلاح طلب به جهت کارنامه بسیار ضعیف، توسط مردم مردود شده است.
طیف تندرو اصلاح طلب مدعی است که همواره در اوج محبوبیت در میان افکارعمومی قرار داشته و این «نظارت استصوابی» است که مانعی جدی برای حضور این طیف در قدرت است. اما به دلایل متعدد، این دیدگاه مصداقی روشن از «خودشیفتگی حاد» و «توهم محبوبیت» است.
لازم به ذکر است که اصلاح طلبان در سال ۹۶ شورای شهر تهران را دربست در اختیار گرفتند. این طیف تا سال ۱۴۰۰ شهرداری تهران را در اختیار داشت و ۳ شهردار عوض کرد اما به هیچ عنوان اجازه نداد که یک زن به عنوان شهردار پایتخت انتخاب شود. در همان مقطع یکی از فعالین زن اصلاح طلب اعلام کرد که اسامی زنان در لیست شهرداران احتمالی، صرفا دکوری و نمایشی بوده است.