سرویس فرهنگ و هنر مشرق- طبق جدول ردهبندی سنی جمعیت ایران(بر مبنای آمارگیری سراسری سال ۹۵) حدود ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور را افراد رده سنی ۱۵ تا ۳۰ سال تشکیل می دادند. به عبارت دیگر، دستکم ۳۰ میلیون نفر از جمعیت حدودا ۸۰ میلیونی کشور، نوجوان و جوان زیر ۳۰ سال هستند و میانگین سنی کل جمعیت کشور ۳۱ سال است.
با در نظر داشتن این آمار، حال به یاد آوریم که یک شبکهی تلویزیونی صدا و سیمای کشور، که اثرگذارترین شبکهی تلویزیونی کشور هم هست، به شبکهی «جوان» معروف و این حتی در شعار رسمی شبکه هم ذکر شده است. اما این که این شبکه، در حال و هوای این روزهای خود، چه اندازه در عمل «شبکهی جوان» است، اما و اگرهایی بعضا جدی وجود دارد.
در حال حاضر، مجموعه تلویزیونی داستانی که در تایم سریالی شبکه ۳ در حال پخش است، «برف بی صدا می بارد» نام دارد. تا اینجا ۱۵ قسمت از این مجموعه (که ظاهرا تا صد قسمت ادامه خواهد داشت!) پخش شده و تا حدی کلیت و شاکلهی آن روشن شده و منطقا می توان درباره آن قضاوت کرد. لیکن در اینجا قصد قضاوت فنی این سریال را به مفهوم نقد سینمایی نداریم. نکته مورد نظر ما این است که در سریالی که در «شبکه جوان» در حال پخش است و چند ماهی هم مهمان بهترین زمان آنتن خواهد بود، تقریبا هیچ کاراکتر اصلی زیر ۳۰ سال ندارد! یک مرور اجمالی بر کاراکترهای اصلی و سن بازیگران، به خوبی این مساله را روشن می کند: حاج عطا (فرهاد آییش/متولد ۱۳۳۱)، همسر حاج عطاء (مائده طهماسبی/ متولد ۱۳۳۶)، سیمین (الیکا عبدالرزاقی/متولد ۱۳۵۸)، نسرین (مریم شیرازی/۱۳۵۶)، احمد (پاشا رستمی/۱۳۶۳)، حبیب (پوریا شکیبایی/۱۳۶۲)، سعید (هادی دیباجی/۱۳۶۲)، آهو (فریبا متخصص/۱۳۴۰)، شهاب (پوریا پورسرخ/۱۳۵۶) و...
در واقع کمترین سن در میان بازیگران شخصیتهای رده اول و دوم سریال شبکه ۳ از آن خانم مینا وحید ۳۴ ساله است!
دیگر برنامه تولیدی شبکه ۳، برنامه «هفت» که زمانی قرار بود «۹۰» سینمایی باشد و با همان جذابیت و التهاب رویدادهای سینمای ایران را دنبال کند، امروز به کمترین تاثیرگذاری خود در جریانات سینمای ایران رسیده و عملا پخش می شود که فقط پخش شده باشد! شاهکار این برنامه در دو سه هفته قبل، زمانی بود که با گذشت حدود ۴ ماه از پخش آخرین قسمت سریال نمایش خانگی «زخم کاری» در میز نقد این برنامه درباره ان بحث فنی شد!
محمدحسین لطیفی گرامی، که به عنوان فیلمساز جزو کارگردانان کاربلد سینمای بدنه محسوب می شود و چند اثر قابل تامل و نسبتا جذاب در کارنامه سینمایی و تلویزیونی خود دارد، در حوزه اجرا حرف چندانی برای گفتن ندارد. در واقع، او هیچ خصلت برجستهای در کاراکتر مجریگری خود ندارد که فرضا او را از محمود گبرلو یا جواد مولانیا یا نیما کرمی(مجریهایی تقریبا در یک سطح و سنخ) متمایز کند. لطیفی شخصیتا آرام(زیادی آرام) و خونسرد و بدون هیجان است و همین مساله اجرای او را به اجرایی تخت و بیاوج و فرود تبدیل کرده است. یک سرمای زیرپوستی و مزمن در اجرای او هست که خود به خود دافعه ایجاد می کند، چرا که از همان ابتدا تکلیف تماشاگر را روشن می کند که منتظر چیز جنجالی نباید در این برنامه بود.
از یک منظر، محمدحسین لطیفی به عنوان مجری کاملا منطبق بر حال و هوا و اتمسفر کلی برنامه هفت در دو سه سال اخیر است که ظاهرا قرار است بیاوج و فرود و بی «حاشیه» و وسط لحاف باقی بماند. مجری موی سپیدکرده ۶۰ ساله، نه تنها خود دوران جوانی را پشت سر گذاشته، که حتی انرژی، هیجان و جسارت جوانانه هم ندارد. از این باب، دست کم فریدون جیرانی در دوره اول پخش این برنامه یک جنب و جوش و شیطنت جوانانه در خود داشت که به برنامه هم تزریق می کرد.
«میز رسانه» این برنامه هم که قرار است جوانانهترین بخش آن (با حضور خبرنگاران سینمایی نسبتا جوان باشد)، از قضاء در عصاقورتدادگی و محافظهکاری چیزی از سایر بخشهای برنامه کم ندارد. بگذریم از این که به ندرت سینمایینویسان جوان حاضر در این بخش آوردهای سنتشکن و اصولا حرف جدید برای گفتن دارند.
اما شاهکار «هفت» بخش «میز نقد» است. اگر تا قبل از این، با حضور مسعود فراستی ۷۰ ساله و محمدتقی فهیم ۶۵ ساله میز نقد «میز جوانان دهه ۵۰» بود، با آمدن جواد طوسی ۶۶ ساله، جمع «سوتهدلان» مویسپید جمعتر شد! اشتباه نشود، ما فینفسه هیچ مشکلی با این اساتید بزرگوار و منتقدان پیشکسوت نداریم و چه بسا ارادت و احترام زیادی هم برای این عزیزان قائل باشیم.
نکته اما اینجاست که در تنها برنامه سینمایی روتین شبکهی جوان(شبکه ۳) که زمانی قرار بود همپای برنامه فوتبالی «۹۰»، جذاب و پرهیجان باشد، با در نظر گرفتن مخاطبان جوان شبکه ۳، سازندگان محترم «سینما هفت» با چه منطق و توجیهی، میز نقد (که اصولا هویت و کارویژه اصلی برنامه در آن متمرکز است)، به سه منتقد عمدتا همسو و همسلیقه (که تقریبا هیوقت وارد چالش جدی با هم نمی شوند) بالای ۶۰ سال سپردهاند؟
اصولا توجیه منتقدان «ثابت» در میز نقد چیست؟ بر چه مبنایی مخاطبان باید همواره نظر مسعودخان فراستی و آقای فهیم گرامی را درباره فیلمها بدانند؟ آیا منتقدان دیگر، با سنین مختلف و با سلایق مختلف، نباید سهمی از آنتن شبکه جوان داشته باشند؟ این که منتقد عزیز ما، جناب فراستی، که سلیقه سینمایی بسیار خاصی دارد و تقریبا همه خاطرات خوب و ترجیحات سینمایی ایشان مربوط به عصر جان فورد و هیچکاک است، انتخاب مناسبی برای حضور «ثابت» و «مستمر» در یک برنامه سینمایی روتین از شبکه ۳ است؟ او اصولا چه اندازه با سینمای جدید داخلی و خارجی مانوس است؟ این سه منتقد سپیدموی چه اندازه پوششدهنده سلیقه سینمایی نسلهایی هستند که سینما را با «ماتریکس» و «ارباب حلقهها» و کریستوفر نولان و دِنی ویلنو و فیلمهای ابرقهرمانی کمپانی مارول شناختهاند؟ این را در نظر بگیریم که در سینمای وطنی هم از ۲۲ فیلم حاضر در بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر ۱۴۰۰، هفت کارگردان فیلم اولی حضور دارند و تنها مسعود کیمیایی کمابیش از همنسلان این سه منتقد گرامی است که در جشنواره امسال حضور دارند.
زمانی در دهه هشتاد، شبکه ۳ برنامههای نوجوانانهای چون «پلک» و «کولهپشتی» داشت که بسیار هم محبوبیت یافتند و نامهایی چون صابر ابر و مهدی سلوکی و فرزاد حسنی در آنها چهره شدند. در وهله نخست، این اهمیت داشت که شبکه ۳، نوجوانان و جوانان زیر ۲۰ سال را به عنوان بخش مهمی از جامعه که در مقطع سنی بسیار حساس و شکنندهای قرار دارند، به رسمیت می شناخت و تلاش می کرد با لحاظ همه محدودیتها و قیودی که در برنامهسازی وجود داشت، برای آنها برنامه تولید کند. اما امروز، در سال ۱۴۰۰، چند درصد از برنامههای تولیدی و تامینی این شبکه برای این طیف جمعیتی(۱۵ تا ۲۵ سال) جذابیت دارد؟
شاید آخرین برنامه حقیقتا جوانانه که انرژی و جنبش و پویایی جوانی تا حدی در آن جریان داشت، «عصر جدید» بود که از پایان فصل دوم آن نزدیک به ۱۰ ماه می گذرد. برنامه «فوتبال برتر» که قرار بود برگ برندهی مهمی برای شبکه ۳ در جذب مخاطب نوجوان و جوان باشد، متاسفانه ماههاست که در وادی محافظهکاری و فقدان خلاقیت افتاده و عملا با جایگاه تاثیرگذاری که از ان انتظار می رفت، فاصله معناداری پیدا کرده است.
نکته جالب و قابلتامل این که مدیر محترم شبکه سه خود جوانی حدودا ۳۳ ساله است و اصولا در ابتدای نشستن بر صندلی ریاست شبکه ۳، توقع هم همین بود که شبکه ۳ دوباره به جایگاه اصلی خود، یعنی «شبکهی جوان» باز گردد. لیکن، به هر دلیلی، این مهم تحقق پیدا نکرده است. شاید واقعا لازم است که این مدیر جوان با مدد گرفتن از مشاوران خبره و کاربلد در حوزه رسانه، برنامهسازی، جامعهشناسی و روانشناسی هر چه زودتر یک برنامهی اجرایی واکنشسریع با هدف بازگرداندن شور و جوشش جوانانه به شبکه و آوردن یک هوای تازه به روند تولید و تامین «شبکه ۳، شبکهی جوان» تدارک ببیند.