سرویس جهان مشرق*- بخشی از اپوزیسیون خارج نشین طالبان (عمدتاً ساکن ترکیه) خبر از تشکیل «شورای عالی مقاومت ملی» باهدف مبارزه با طالبان داد. عطا محمد نور، رهبر شاخه انشعابی حزب جمعیت اسلامی، عبدالرشید دوستم، رهبر حزب جنبش ملی، عبدالرب رسول سیاف، رهبر حزب دعوت اسلامی، یونس قانونی، معاون پیشین ریاست جمهوری و محمد محقق، رهبر یکی از شاخههای انشعابی حزب وحدت اسلامی افغانستان، اعضای اصلی این شورا هستند. این شورا با انتشار یک بیانیه غیررسمی اعلام کرد که فعالیتهایش در دو حوزه سیاسی و نظامی تقسیمبندی شده و در هر دو بخش فعالیت خواهد کرد. برخی از احزاب و چهرههای نزدیک به این افراد وجود شورا را تکذیب کرند ولی به دلیل تصریح آقای نور، لازم است به چیستی شورای معرفیشده بپردازیم.
مردمِ خسته از جنگ
بیشک مردم افغانستان اکنون پس از چهار دهه جنگ، احساس خستگی مفرط و زدگی نسبت به جنگ دارند و علیرغم مشکلات معیشتی اما کمتر کسی از ایده شعلهور شدن جنگ داخلی حمایت میکند، الا کسانی که منافع سنگین شخصی خود را ازدستدادهاند و به خاطر کینهها و نفرتهای شخصی حاضرند دوباره افغانستان را وارد کوره گرم جنگهای داخلی کنند و حتی زمینهساز بازگشت امریکا به آن کشور شوند.
واقعیت در آینه کاخ ژنرال دوستم
حال در چنین شرایطی شاهدیم که عدهای از مقامات پیشین افغانستان که بعضاً از خوشنامی اقتصادی و اخلاقی و سیاسی هم برخوردار نیستند، دست به تشکیل شورایی به نام شورای عالی مقاومت زدهاند و سعی میکنند آخرین تلاشهای خود برای فراموش و محو نشدن از صحنه سیاسی افغانستان را رقم بزنند. با توجه به آنچه گفته شد بعید است که عوامل و زمینههای داخلی چندان برای فعالیت این افراد و شورایشان مساعد باشد و مثلاً تصور شود که قوم ازبک خود را در آینه یکی از بدنامترین رهبران سیاسی تاریخ افغانستان چون مارشال دوستم ببیند. امروز در شیرغان و کابل مردم ازبک و تاجیک و پشتون و ... برون و درون کاخهای آنچنانی دوستم را دیده و وضعیت زندگی فوقالعاده تجملی او را با وضع زندگی توده مردم عمدتاً فقیر افغانستان مقایسه میکنند.
تحریک احساسات
در اولین روزهای سقوط این کاخها نظامالدین قیصاری (معاون دوستم) یک فایل صوتی به زبان ازبکی منتشر کرده بود که راقم این سطور در همان روزها به کمک یک دوست ازبک افغانستانی بدان دستیافت. وی جوانان ازبک را چنین مخاطب قرار میداد: «خانه مارشال دوستم در حکم ناموس ازبک زبانها است و هیچ جوان ازبک تا بازپسگیری خانه دوستم نباید از پای بنشیند...» این پیامها هیچ خیزشی را در میان مردم ازبک زبان برنینگیخت و مخفیگاه خود قیصاری هم چند روز بعد لو رفت و توسط طالبان دستگیر شد. امروز آن خانهها و درواقع کاخها در شیرغان و کابل مورد استفادههای نظامی و خدماتی است و حداقل فعلاً رهبران طالبان خود را به سبک زندگی امثال دوستم نیالودهاند. دعوای اخیر در میمنه هم میان دودسته ازبک طالب و پشتون طالب بود -نه طرفداری از رهبران پیشین علیه امارت- که طبیعی است چنین موضوعاتی توسط بزرگان طالب مدیریت و به تعبیر افغانها فیصله میشود.
ساعت بهوقت دلار
تاجیکها نیز ساعت ۲۵۰۰۰ دلاری عطا و ۶.۵ میلیون دلار پول پیداشده در خانه معاون اول رئیسجمهور حکومت غنی (امرالله صالح) را از یاد نبردهاند و بعید است به این نوع افراد روی خوشنشان دهند. پنج شیر به دلیل خاص زادگاه احمدشاه مسعود بودن وضعیت ویژهای دارد و البته در آنجا نیز نه شورای عالی مقاومت بلکه جبهه پیرامون خاندان مسعود معروف به مقاومت پنجشیر محوریت دارد و مسعود هم که در تهران در جلسه با امیر خان متقی گفت ما خواهان جنگ نیستیم و طرفدار صلحیم.
وجود چهرههای بلندپایه تاجیک در طالبان (قاری فصیح الدین فرمانده کل ارتش طالبان و قاری حنیف وزیر اقتصاد و ...) و نیز چهرههای ازبک طالبان (مولوی عبدالسلام حنفی معاون نخستوزیر و انعام الله سمنگانی و ...) از دیگر عوامل مؤثر بر عدم یارگیری شورای مقاومت از میان قومیتهای تاجیک و ازبک است.
نقش و نقشه آمریکا
اما بههرحال عوامل خارجی میکوشند تا حدی به این شورا توش و توان تزریق کنند. بیشک سیاست امریکا رها کردن افغانستان نبود اما پس از ضربات متعددی که طی سالها دریافت کرد، با یک برآورد غلط اطلاعاتی افغانستان را ترک کرد درحالیکه گمان میکرد کشور درگیر یک جنگ داخلی طولانیمدت میشود و او میتواند پس از چند ماه یا چند سال بهعنوان یک قهرمان و منجی به افغانستان برگردد. خارج شدن امور از دست امریکا و طولانی نشدن جنگ باعث تحمیل یک شکست سخت به ایشان شد و یقیناً امروز امریکا به دنبال راهی برای آشوبناک کردن محیط افغانستان بهمنظور زمینهسازی برای بازگشت نفوذ سیاسی یا حتی در درازمدت بازگشت قوای نظامی ناتو به آنجاست. درواقع اکنون راهبرد اصلی آمریکاییها تجمیع عوامل فشار باهدف ایجاد محیط آشوبناک در افغانستان است چراکه با تحقق این هدف نهتنها زمینهسازی برای بازگشت نفوذ امریکا صورت خواهد پذیرفت بلکه امکان ضربه زدن به امنیت چین، روسیه و ایران نیز از طریق عنصر داعش برای امریکا مهیا میشود و میدانیم که مهار این کشورها تا چه اندازه برای ایالاتمتحده امریکا حائز اهمیت است. بلوکه کردن ۹.۵ میلیارد دلار دارایی افغانستان و ایجاد فشار اقتصادی در کنار تقویت نیروهای سیاسی و نظامی و امنیتی علیه دولت مستقر در کابل میتواند دولت جدید را با بحران مواجه کند.
باوجود تفاوتهای اساسی میان افغانستان و ایران اما قابلتوجه است که ما مشابه این مسئله را در تاریخ انقلاب اسلامی نیز تجربه و مشاهده کردهایم. امریکا از ابتدای سقوط دولت غربگرای محمدرضا پهلوی، علاوه بر دهها طرح نظامی و امنیتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران، از شوراهایی چون «نهضت مقاومت ملی ایران» (گروه شاپور بختیار) و «شورای ملی مقاومت ایران» (سازمان منافقین) حمایت میکرد اما راه بهجایی نبرد.
نتیجهگیری
به نظر میرسد که محیط داخلی افغانستان چندان پذیرای ایدههایی چون تشکیل شورای مقاومت و مانند آن نباشد چراکه این ایدهها پی آمدی به نام جنگ را در پی خواهد داشت و توده مردم افغانستان خسته از چهار دهه جنگ و خونریزی اولویت بیشتری برای امنیت قائل هستند و طالبان هم توانسته است اقشار خائف از حکومت امارت اسلامی را با قطع دست دزدان و رشوه بگیران و آدمربایان و ... از زندگی مردم به سمت رضایت نسبی سوق دهد. برخی چهرههای نامدار واصلی شورای مقاومت شکلگرفته نیز ازجمله بدنامترین رهبران سیاسی تاریخ افغانستان هستند و امثال کاخهای مارشال دوستم در مقابل دیدگان مردم فقیر افغانستان باعث نفرت از چنین رهبرانی شده است.
وضعیت شیعه در افغانستان نیز بهگونهای نیست که تصور شود جامعه شیعه علاقه به درگیری با طالبان داشته باشد. علیرغم برخی گزارشهای تأیید نشده و بعضاً تکذیب شده در مورد رفتار ناشایست در خصوص کوچ اجباری در دایکندی و مزار، اما وضعیت عمومی شیعه در اکثر نقاط کشور بدون مشکل خاصی بوده است و عدهای از رهبران جامعه تشیع چون حجتالاسلام اکبری که در تمام سالهای حکومت کرزی و غنی نیز خود را به مفاسد اقتصادی نیالود، امروزه دیدارهای متناوبی با رهبران طالبان دارند و تلاششان بهصورت نسبتاً موفقیتآمیزی به سمت تثبیت جایگاه شیعه در افغانستان میرود (اکنون دو معاون وزیر شیعه در دولت فعلی حضور دارند) و بههرروی هیچیک از اقوام و مذاهب در افغانستان در وضعیتی نیستند که از حرکتی به نام شورای عالی مقاومت ملی حمایتی قابلتوجه کنند.
در سطح خارجی اما امریکا به دنبال راهی برای آشوبناک کردن محیط افغانستان بهمنظور زمینهسازی برای بازگشت نفوذ سیاسی یا حتی در درازمدت بازگشت قوای نظامی ناتو به آنجاست. درواقع اکنون راهبرد اصلی آمریکاییها تجمیع عوامل فشار باهدف ایجاد محیط آشوبناک در افغانستان است چراکه با تحقق این هدف نهتنها زمینهسازی برای بازگشت نفوذ امریکا صورت خواهد پذیرفت بلکه امکان ضربه زدن به امنیت چین، روسیه و ایران نیز از طریق عنصر داعش برای امریکا مهیا میشود و میدانیم که مهار این کشورها تا چه اندازه برای ایالاتمتحده امریکا حائز اهمیت است؛ اما بااینوجود نیز بعید است که چنین طرحی به سرانجام برسد چراکه بدون زمینه داخلی شکست خواهند خورد.
جایگاه ژئوپلیتیک افغانستان در قلب آسیا (محل اتصال شرق و غرب آسیا به یکدیگر)
وضعیت سیاسی جهان در سال ۲۰۲۲ (تشدید رقابت میان چین و ایالاتمتحده) و فعالیتهای دیپلماتیک نظام امارت اسلامی در تعامل با روسیه، چین، پاکستان، ایران، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قطر و ... و حتی تمایل اروپا برای ازسرگیری روابط حاکی از آن است که احتمالاً طالبان تا چندی دیگر موفق به کاستن از فشار اقتصادی میشوند و در این صورت زمینه کار برای چنین شوراهایی از امروز نیز کمتر خواهد شد.
*بهرام زاهدی؛ تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان