سرویس سیاست مشرق- زمستان سال گذشته وزیر خارجه طالبان، با تعدادی قابلتوجهی هیئت همراه توسط هواپیمایی ایرانی وارد فرودگاه امام (ره) شده و مورد استقبال مقامات سیاسی قرار میگیرد. امیرخان متقی بهمحض ورود به کشور به دیدار یکی از معاونان وزارتخارجه رفته و اعلام میکند که دیدارش در تهران دیپلماتیک بوده اما از گفتگوهای ملی میان افغانها نیز استقبال میکند.
پیش از ورود وزیر طالبان به ایران شایعه شده بود که متقی در تهران با دو چهره جنجالی اپوزیسیون دیدار کرده تا مقدمه تشکیل دولت حداکثری فراهم گردد. این خواسته امیرخان متقی مورد استقبال حسین امیر عبداللهیان قرارگرفته و طرف ایرانی علاوه بر رایزنیهای دوطرفه با نوحاکمان در افغانستان مقدمات یک دیدار سهجانبه با ابتکار عمل ایران در راستای گفتگوهای ملی را فراهم میکند.
در آن روزها ایران در موضعی قابلتوجه اعلام کرده بود که تنها راه عبور از بحران سیاسی در کابل گفتگوهای «افغانی- افغانی» میان همه نیروهای موثر در آینده افغانستان است؛ منظور ایران از این مدل گفتگو مشارکت همه احزاب، اقوام و مذاهب در آینده سیاسی افغانستان بود.
در اولین جلسه از گفتگوها؛ متقی روبروی احمد مسعود فرزند مجاهد شهید احمدشاه مسعود و نیز اسماعیلخان یکی از رهبران قدیمی جهادی در شهر هرات نشسته و رو به این دو تن میگوید: «اگر شما دو نفر با خلیفه بیعت کنید، جان شمارا تضمین کرده و میتوانید به خانه و کاشانه خود بازگردید!»
این جمله به مذاق هیچکدام از حاضران در جلسه خوش نیامده و آن را موضعی غیرسازنده و نامطمئن برای آینده افغانستان تلقی میکنند. یکی از حاضران در نشست سهجانبه رو به وزیر طالبان میگوید که جان او در برابر آینده مردم افغانستان ارزشی نداشته و طالبان باید روی قول و قرار قدیمی در تشکیل دولت همهشمول در تمام ولسوالیها بماند.
متقی کمی مکث کرده و گفته بود که برنده جنگ شروط آن را تعیین کرده و حرف همان است که بیانشده است!
وزیر خارجه طالبان ادامه داده بود که تشکیل «دولت همهشمول» مشروط به آن است که همه طرفها، احزاب و گروههای سیاسی با ملاهبتالله آخوندزاده بیعت کنند. بیان چنین مواضعی باعث میشود تا بحث میان رهبران جهادی در جلسه بالاگرفته و طرفین بدون رسیدن به هیچ نقطهنظر مشترک محل نشست را ترک کنند
وزیر خارجه طالبان پس از پایان دو نشست بینتیجه دیگر با رهبران اپوزیسیون افغانستان، به دیدار وزیر خارجه کشورمان رفته و اعلام میکند که دیدارها نتایج مثبتی داشته است! جالب آنکه متقی در دیدار با امیرعبداللهیان از وزیر خارجه میخواهد سرپرست سفارت افغانستان در ایران را پذیرش کند. مقامات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران به خاطرنشان دادن حسن نیت به حاکمان جدید در کشور همسایه با خواسته وزیر خارجه طالبان موافقت کرده و طالبان نیز برای نشان دادن انعطاف در رفتار فردی را به تهران معرفی میکند که از خاندان و نزدیکان به اسماعیلخان است. متقی انتخاب عبدالطیف نظری بهعنوان وزیر اقتصاد را نیز نشانه رویکرد گروه خود برای تشکیل دولت همهشمول اعلام میکند.
طالبان ایستاده بر سر یک سهراهی
وزیر خارجه طالبان قبل از ترک تهران یک خواسته مهم دیگر را نیز روی میز گذاشته و از مقامات ایرانی میخواهد پیشقدم شده و مقدمات به رسمیت شناختن طالبان بهعنوان یک دولت مستقل را فراهم کنند. در آن زمان طرف ایرانی به مقام طالبان اعلام میکند که خواسته آنها یک شرط ساده دارد و آن هم استفاده از همه ظرفیتهای سیاسی، قومی و مذهبی در آینده این کشور است. متقی به امیر عبداللهیان اعلام میکند که این شرط در حال حاضر امکان عملی شدن ندارد!
در آن روزها دولت پاکستان مدام زیر گوش طالبان میخواند که تنها راهحل برای حفظ قدرت در آینده آن است که یک هسته سخت قدرت تشکیل داده و یک دولت تمام پشتون تشکیل شود!
تحلیل اسلامآباد آن بود که تشکیل دولتی یکجانبه و قومی باعث وابستگی شدید افغانستان به پاکستان شده و کابل را در دامن ارتش پاکستان میاندازد. در اینسو تهران اعتقاد داشت که دولت همهشمول اصلی رحمانی بوده و در کشوری با ویژگیهای منطقهای متفاوت تشکیل دولت فراگیر بهتر از خلافت شکننده است.
متقی در آخرین دیدار با وزیر خارجه ایران روی حرف خود پافشاری کرده و تقریباً بدون دستاورد تهران را ترک میکند؛ اما هنوز وزیر طالبان از خاک ایران خارج نشده است که پیامی ویژه فرستاده و اعلام میکند نقطهنظر تهران را پذیرفته اما اجرای آن نیاز به زمان دارد. به نظر میرسید که مقامات دولت نورس طالبان با محاسبه پیشنهاد دو همسایه و نیز پیامهای بین المللی به نتایج قابلفهمی رسیده بودند که بعدها اثر خود را در افغانستان بهخوبی نشان داد.
اما چه عاملی باعث شد نظر طالبان در کمتر از ۴۸ ساعت عوض شود؟
پاسخ به این نکته کمی پیچیده بوده و به نوع مراودات دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی با سران افغانستان دارد! در همان روزهایی که امیر خان متقی مشغول رایزنیهای سخت و پر چالش در تهران بود، ولی نصر مشاور ارشد نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان جمله قابلتوجهی را بر زبان رانده و گفته بود که آمریکاییها پس از سرشکستگی در فرودگاه کابل میتوانند دوباره سکان هدایت افغانستان را بر عهده بگیرند، نصر به وزارت خارجه بایدن توصیه کرده بود که سیاست چماق و هویج را در برابر طالبان در پیشگرفته و با وضع تحریمهای سنگین علیه مردم افغانستان آنها را به دنبال خودش کشیده و بهمرور نرمال کند!
نصر در پاسخ به این سؤال که ایالاتمتحده میتواند در شرایط کنونی چه اقداماتی برای اثرگذاری بر اوضاع انجام دهد، گفته بود که آمریکاییها در حال حاضر اهرم فشار و نفوذ چندانی در افغانستان ندارند. بخصوص اینکه این کشور دیگر حضور نظامی قابلتوجهی در افغانستان ندارد. این کشور پایگاه بگرام را تخلیه و افغانستان را ترک کرده است. لذا واشنگتن دیگر در موقعیتی نیست که بتواند مسیر حرکت افغانستان را دیکته کند، مگر اینکه بخواهد دوباره خود را درگیر افغانستان کند که به نظر من این موضوع در حال حاضر جزو گزینههای آمریکاییها نیست.
نصر در ادامه جمله بسیار مهمی را بیان کرده و گفته بود:
ایالاتمتحده میتواند اقدامات دیپلماتیک زیادی انجام دهد. آمریکا باید یک تعریف بسیار شفاف از کارهایی که میخواهد طالبان آنها را انجام بدهد یا ندهد داشته باشد. این کشور همچنین باید از کانالهایی که در دوحه ایجاد کرده است برای ارتباط گرفتن با رهبران طالبان استفاده کرده و برای اثرگذاری بر تصمیمات این گروه، از مجموعهای از سیاستهای چماق و هویج استفاده کند. من فکر نمیکنم طالبان آمادگی لازم را برای اداره کشور داشته باشد و انتظار میرود که اختلافهایی بین این گروه ایجاد شود. بدین ترتیب، ثبات و انسجامی را در این کشور شاهد نخواهیم بود. برخی مناطق تحت قوانین سختگیرانه شریعت خواهند بود و برخی دیگر هم نه!
این جملات از سوی مشاور آمریکاییها در منطقه برای طالبان به آن معنا بود که اگر امارت اسلامی بدون توجه به برآیند نیروهای درونی سکان هدایت افغانستان را بچرخاند، در یک بازی سیاسی سخت و غیرقابلپیشبینی با آمریکاییها و متحدان آن در منطقه (عربستان و پاکستان) افتاده که نتیجه آن فروپاشی از درون است!
این روزها اگرچه طالبان هنوز با تشکیل دولت فراگیر و همهشمول فاصله زیادی دارد، اما تلاش آنها برای رایزنی سیاسی داخلی با گروههای مختلف و طرف مشورت بودن رهبران مرجعی چون عبداللهعبدالله و نیز حامد کرزی نشان میدهد که اگر همه طرفین حسن نیت لازم را داشته باشند مجاهدین طالب نیز انعطاف لازم را نشان داده و آماده عبور از ایده تشکیل امارت اسلامی هستند. تلاش طالبان برای ایجاد امنیت داخلی، حمایت از گروههای مختلف سیاسی، توجه به شعائر و احترام به مذاهب اسلامی ازجمله سیاهپوش شدن شهر کابل در آستانه ماه محرم دستاوردهای مهم طالبان پس از دیدار وزیر خارجه آن کشور از تهران است.
البته مفسران سیاسی خوب میدانند که دولت طالبان به دلیل تحریمهای خارجی هنوز با گرفتاریهای اقتصادی روبرو است، توجه به سیاستهای منطقهای و عبور از اقتصاد وابسته میتواند این دولت تازهرسیده را به سمت بهبود اوضاع هدایت کند.
تا پیشازاین برخی سیاستمداران افغان مانند اشرف غنی سعی داشتند افغانستان را بهصورت مصنوعی در مسیر توسعه قرار دهند؛ بهعنوانمثال در شرایطی که در بسیاری از ولایات مردم حتی در نان شب خود مانده بودند، اشرف غنی دم از دیجیتالی کردن شهر کابل و گسترش کابارهها و کلوبهای شبانه میزد، آن رویای کودکانه پس از فرار شبانه و دستجمعی سربازان ارتش تروریستی آمریکا بر بادرفت.
ما و طالبان؛ نگاه جمهوری اسلامی ایران به دولت نورسیده در کابل چیست؟
این روزها طالبان بر سهراهی تشکیل دولت قومی و عشیرهای، امتداد دولت آمریکایی و تلاش برای یک فرایند منتهی دولت- ملت همهشمول راه سوم را در پیشگرفته است، البته در این مسیر افتانوخیزان است.
به نظر میرسد طالبان در حال حاضر علاوه بر ایستادگی در برابر موج ناتوی فرهنگی و تشکیل دولت وارداتی غربزده، در برابر دولت سنتی و عشیرهای متمایل به پاکستان و عربستان نیز ایستاده و در برابر چپ و راست قدیمی راه سومی را در نظر گرفته که نزدیک به توصیههای دلسوزانه جمهوری اسلامی ایران است، اجرای کمال و تمام این ایده از حکومتداری در آینده بستگی به ظرفیتهای سیاسی داخلی در افغانستان و نوع تعاملات گروههای مختلف با یکدیگر دارد.
نکته بسیار مهم آن است که موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر تشکیل دولت جدید در افغانستان و به سامان رسیدن وضعیت مردم آن با نگاهی امتگرایانه است، ایران برخلاف بسیاری دیگر از کشورها به دنبال تسلط چپاولگرایانه بر این کشور مظلوم نیست.
نگاه جمهوری اسلامی ایران به کشور همسایه همان نظر رهبر انقلاب است که دراینباره میفرمایند: ما طرفدار «ملت افغانستان» هستیم چراکه دولتها همچون گذشته میآیند و میروند، اما ملت افغانستان است که باقی میماند و نوع رابطه ایران با دولتها نیز بستگی به نوع رابطه آنها با ایران دارد.
بر اساس همین رهنمود، غیرت دینی در جمهوری اسلامی ایران، ما را ملزم به آن میکند تا دست یاری بهسوی مردم افغانستان دراز کنیم و در شرایطی که غربیها برای ارتباط با طالبان شرطهای عجیب تعیین میکنند، حامی مردم آن کشور در این بزنگاه سخت باشیم. این فراز از آن سخن رحمانی از جانب رهبر انقلاب در توجه به وضعیت مردم بهجای تمرکز در فرم حکومت، کلید حل بحران در خانه همسایه شرقی است.
توجه به نوع مراودات ایران با افغانستان نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در حال «تمرین دولت داری» با مردان سیاسی جدید در کشور همسایه است. توجه دادن آنها به الزام در پابندی به توافقنامههای قدیمی مانند حق آبه موجود؛ توجه به مناسبات مرزی و تبادلات اقتصادی و سیاسی بخشی از این ماجراست.
جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که درصورتیکه طرف مقابل از خود حسن نیت نشان دهد، بهاندازه کافی نرمش و صبوری داشته و مصداق آیه شریفه «إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» در سوره مبارکه الانبیا است.
در شرایطی که دولت جدید در افغانستان حتی توانایی تشخیص مرزهای خود را ندارد، جمهوری اسلامی ایران با صبوری و لطف آنها را با قواعد همسایگی آشنا میکند. این نگاه الهی برآمده از قرآنشناسی و جامعیت رهبری جهان اسلام در نگاه رهبر معظم انقلاب بوده و کلید موفقیتهای مقاومت اسلامی و پیروزیهای پیدرپی رزمندگان اسلام در برابر دشمن است.