به گزارش مشرق، محسن مهدیان، فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: از هیات چه انتظار داریم؟ اشک و ندبه؟ بسیار عالی؛ اما حداقلی است. هیات حداکثری و ارتقا یافته چه هیاتی است؟ هیاتی که به کانون امام شناسی تبدیل شود. امام شناسی به چیست؟ به راه امام. راه امام چیست؟ هدایت و تربیت. تربیت در چیست؟ در تبیین. حق و باطل نشان داده شود انتخاب مردم به حق است و به عدل.
حتا مبارزه امام نیز برای تبیین است. با دشمن مبارزه می کند تا مانع روشنگری حذف شود. حق از باطل شناخته شود، انتخاب مردم به قاعده دین و فطرت جز حق نیست.
لذا رهبر انقلاب حداقل سه بار در سال جاری به جهاد تبیین اشاره کردند و هر بار تبیین را در نسبت اهل بیت توجه دادند ؛ یکبار در اربعین فرمودند امام سجاد مجاهدانه تبیین گر بودند. دوم میلاد حضرت زینب بود که از نقش ایشان در جهاد روایت گفتند و سوم نیز روز گذشته در میلاد حضرت زهرا به جهاد روشنگرانه آن حضرت اشاره کردند و در نهایت هیات را کانون جهاد تبیین نامیدند.
هیات بعد از انقلاب رشد ماهوی یافت و از محفل صرف عزاداری به کانون مبارزه و جهاد تبدیل شد. از اشک به عمل رسید. ثمره آشکارش را باید در دفاع مقدس دید.
اما امروز جهاد در کدام میدان است و نقش هیات چیست؟ مبارزه کجاست؟
دشمنی دشمن امروز بسیار عمیق تر و پیچیده تر شده است. مروری گذرا کنیم.
اراده افراد تشکیل می شود از بینش به علاوه گرایش. مثال ساده : ما یک وقت از یک خودروی خاص شناخت داریم. این می شود بینش ما. حالا اگر این خودروی خاص را علاقه هم داشته باشیم می شود گرایش ما. جمع ایندو اراده ما را برای خرید خودرو شکل می دهد.
حالا با همین مثال ساده اراده جبهه حق را در نظر بگیرید. بینش ما از حق و گرایش ما به حق، اراده ما را شکل می دهد. اما دشمن مقابل این اراده چه می کند؟
یکبار با قلدری مقابل تحقق و بروز بیرونی این اراده ایستاد. شد جنگ سخت؛ دفاع مقدس.
اما شکست خوردند؛ لذا دشمنی شان را عمیق تر کردند و سراغ تغییر منشا اراده رفتند. تغییر اراده یعنی تغییر گرایش یا بینش.
اینبار دشمن با هدف تغییر اراده، مقابل گرایش های جبهه حق صف آرائی کرد. شد تهاجم فرهنگی. ترویج اباحه گری.
اما مردم ما متدین انند و به این سادگی ارزش و گرایش آنها تغییر نمی کند. لذا باز هم جواب نگرفتند. بنابرین سراغ بخش دوم تشکیل اراده رفتند؛ یعنی تغییر بینش مردم.
بینش دو جزء دارد. باورها و شناخت واقعیت.
در گام نخست سراغ تغییر باورها رفتند. شد جنگ اعتقادی. نمونه اش شبهات دهه هفتاد. از پلورالیزم تا صراط های مستقیم تا شبهات مربوط به ولایت فقیه و غیره.
اینجا هم طرفی نبستند. طرح ولایت آنروزها پاسخ به این جنگ بود. آیت الله مصباح یزدی ها و شهید بهشتی ها و شهید مطهری ها و غیره جائی برای هجمه اعتقادی دشمن نمی گذاشت.
و اما در نهایت گام نهایی، تغییر بینش از طریق تحریف واقع بود. مثل اینکه در همان مثال اولیه گاری را رنگ کنند و جای ماشین بفروشند.
عمق دشمنی اینجاست. اینجاست که فرد ممکن است ارزش هایش تغییر نکند و باور اعتقادی اش نیز پایدار باشد اما تحت عملیات تحریف همان کند که دشمن می خواهد. در جبهه حق باشد و پازل دشمن را تکمیل کند؛ عجیب دردناک است.
نام این جنگ می شود؛ جنگ شناختی.
زمین مبارزه با دشمن امروز اینجاست. اگر امام معصوم هم حی و حاضر باشد در همین نقطه شمشیر می زند. چون دشمن اینجاست. هیات نیز که کانون امام شناسی است باید همین جبهه را شکل دهد.
هدف نهایی دشمن از تحریف واقعیت چیست؟ اینکه نشان دهد راه طی شده انقلاب سیاه است و آینده نیز سیاه. ثمره این تحریف از واقعیت می شود رخوت و سستی و ناامیدی.
و اما چه باید کرد؟
هرکس هرجا نشسته است آرایش جنگی برای جهاد تبیین بگیرد. باید حق را شناخت و حقیقت را روایت کرد و دست به دست تا مسلط شود.
حق چیست و ابرحقیقت کدامست؟ اینکه در حال حرکیتم؛ رو به جلو. با همه نقص ها و کژی ها و دشمنی ها پیشرفت کردیم و می کنیم.
همین حق را باید دید و روایت کرد. باید گفت و نوشت و خواند تا حقیقت تبیین شود. هیچ عملی را در این جنگ نباید دست کم گرفت. حتا یک لایک و ریت و کامنت می تواند در مسلط شدن روایت حق موثر باشد. چه بسا سکوت نیز می تواند در مسلط نشدن روایت حق سهم داشته باشد. راوی حق باشیم که نصرت امام معصوم در روایتگری است و هیاتی یعنی راوی حق.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.