به گزارش مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱-در وین به ادعای رسانههای مختلف با رسیدن مذاکرات به «دشوارترین، سخت ترین، طولانیترین و پیچیدهترین مرحله» و «پیچهای صعبالعبور داخل پرانتزها»، اظهار خوشبینیها و بدبینیها نسبت به سرانجام مذاکرات همپای هم ادامه دارد، ولی اینکه کدام کفه سنگینتر خواهد شد باید منتظر روزها و هفتهها و شاید ماههای آینده باشیم! اما برگشت هفته گذشته هیئتهای غربی به پایتختهای خود، نشانه این بود که اروپاییها دستشان خالی است و نیاز به ارائه ایده جدیدی داشتند. هرچند ادعا کردند «ایده جادویی نداریم»، ولی ایده جادویی آنها در قالب شیطنت «پیشنهاد روسیه برای توافق موقت» فضاسازی شد. هدف از این شیطنت رسانهای که ابتدا توسط انبیسینیوز آمریکا و بیبیسی انگلیس کلید خورد، اولا خرید زمان برای القای عقبنشینی ایران با فضاسازی رسانهای و بهرهبرداری در انتخابات داخلی پیش روی آمریکا، علیرغم ادعای متناقضِ
«محدود بودن زمان»، است. ثانیا با آوردن نام روسیه در کنار آمریکا و اروپا هدف، ترساندن ایران از حربه نخ نمای «اجماع جهانی» است. در حالی که خود آنها هم میدانند با توافقات راهبردی کنونی و سیاست منطقی و درعین حال مقتدرانه جمهوری اسلامی، دیگر بین روسیه و چین با آمریکا اجماعی علیه ایران شکل نخواهد گرفت، چراکه قبل از ایران، خود پکن و مسکو در حوزههای مختلف سیاسی-اقتصادی–نظامی و در ابعاد وسیع منطقهای و بینالمللی متضرر خواهند شد.
ثالثا هدف القای تقابل و تضاد منافع ایران و روسیه برای ناامید کردن مردم از سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی و نتایج مهم اقتصادی – سیاسی آن است. رابعا در یک سردرگمی ابتدا ادعا کردند «پیشنهاد روسیه با اطلاع واشنگتن مطرح شده و بلینکن در ژنو» و۲۴ ساعت بعد در تناقضی آشکار از یکسو ادعا کردند «آمریکا خود را از این پیشنهاد روسیه عقب کشیده است»! و از سوی دیگر ادعا کردند «بلینکن در وین از لاوروف خواسته از نفوذش بر ایران استفاده کند»، اما پاسخ ندادند مسکو با چه هدفی و برای چه منافعی این کار را بکند!؟ آیا آمریکا در قبال استفاده روسیه از نفوذش، تحریمهای خود علیه مسکو را لغو و در بحران اوکراین و چالش ناتو عقبنشینی میکند!؟ آیا مانع صادرات انرژی روسیه به اروپا نمیشود!؟ آیا مسکو را به عنوان یک تهدید اولویتدار از سیاست خارجی خود حذف خواهد کرد!؟ و... و آیا مسکو حاضر است از منافع متقابل فراوانی که در شراکت و قرارداد راهبردی۲۰ساله با تهران دارد، به خاطر خوش آمدن دشمن دیرینهاش، دست بکشد!؟... و مهمتر مگر ایران نفوذ پذیر است!؟
۲- در خارج از وین و تحت تأثیر تحولات منطقه تا اینجای کار، نکته مهمِ اول این است که هیچکس دیگر از ایران نمیخواهد درباره برنامه موشکی و نقش منطقهاش مذاکره کند. این در حالی است که هنوز برخی از عناصر وطن فروش در رسانههای مدعی اصلاحطلبی بر طبل ضرورت امضای برجام موشکی و مذاکره مستقیم با آمریکا میکوبند و سیاست موفق نظام را «لجبازی سیاسی و دیپلماتیک» القا میکنند. این نشان میدهد در حالی که خود آمریکا و غربیها مجبور شدهاند از موضع مذاکره بر سر موشکها و نفوذ ایران در منطقه عقبنشینی کنند، اما هنوز کوک تقیزادههای جدید داخلی را عوض نکردهاند! نکته مهم دوم این است که قبل از بلند شدن دود سفید از وین که برخی انتظار آن را دارند، از ابوظبی دود سیاه بلند شد و شاید بعد از این اگر قرار است دودی هم از وین بلند شود، سفیدتر باشد! نکته مهم سوم اینکه قدرت مانور آمریکا و غربیها در وین تحت تأثیر تحولات سیاسی–اقتصادی هفته گذشته به خصوص سفر رئیسجمهور به روسیه و امضاء توافقنامههای مهم تجاری و همچنین تحولات میدانی در منطقه به شدت کاهش یافته است. برهمین اساس هرچه ایران توافقات راهبردی بیشتری با کشورهای همسایه و منطقه عملیاتی میکند، سردرگمی آمریکا برای رسیدن به توافق و عجله اروپاییها برای ادعای همکاری با ایران هم بیشتر شده است. تا جایی که سفیر سابق آلمان در ایران را جلوانداختند و از زبان او ادعا کردند «به نفع ما و فرصت خوبی است تا از برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران عبور کنیم و شراکتمان را با ایران از سر بگیریم و به روابط عادی با تهران برگردیم». هرچند گونتر مولاک مزورانه تلاش داشت ایران را نیز تهدید کند اما اذعان کرد کوتاه آمدن به نفع آنهاست!
۳-همسویی ژئوپلیتیک در منطقه با توافقات راهبردی با روسیه و چین و تاجیکستان و ترکمنستان و عراق و سوریه و... و تصویب عضویت دائمی ایران در پیمان شانگهای و همکاریهای همهجانبه و چندجانبه همه این کشورها باهم، هم نشانه خوشبینی به مذاکرات وین است که در صورت حصول هرگونه توافقی نشان خواهد داد نتیجه اقتدار دیپلماسی اقتصادی در نگاه به شرق است و هم میتواند نشانه بدبینی باشد و نشان دهد که به وین امیدی نیست و جمهوری اسلامی بر اساس سیاست اصولی خود به دنبال خنثیسازی تحریمهاست! لذا نظام یک سیاست دو سر بُرد را در پیش گرفته و سخنگوی وزارت خارجه تاکید کرده «آنچه باقی مانده مسائل کلیدی است که نیاز به تصمیم سیاسی خاص آمریکا دارد»!
۴-اما در داخل جریان غربگرای تحریف و روایت وارونه، و «تقیزادههای جدید» شبهه کردند «اگر آنگونه که قبلا میگفتید برجام بد و خیانت است، پس چرا حالا خوب شده و دولت سیزدهم به دنبال احیای آن است»!؟ دراین سخن آنقدر نفاق و فریب و انحراف و... نهفته، که از بدیهیات است، اما اولا دولت جدید به دنبال احیای برجام نیست، بلکه به دنبال لغو تحریمها و تأمین حقوق مردم است که برخی فریبکارانه و با فضاسازی قول «بالمرهِ» آن را داده بودند، اما حتی «بالزمانهِ» هم نتوانستند، و مزورانه برای تحتالشعاع قرار دادن زد و بندهای پشت پرده خود، نتوانستنِ خودشان را به گردن ترامپ و ترسوها و بیشناسنامهها و... و. انداختند!
ثانیا متأسفانه قراردادهای زیادی در دولتهای سازندگی و اصلاحات و تدبیر و امید از سوی یک تیم واحد با خارجیها در سایه رشوه گرفتن و رشوه دادن و زد و بندهای سیاسی پشت پرده بسته شده که چه به آنها عمل شود و چه لغو شوند، نتیجه، خیانت و خسارت محض است، از جمله کرسنت و برجام! کاسبان برجام و کسانی که در کرسنت منافع ملی کشور را فدای منافع شخصی و جناحی و سیاسی خود کردند، چنان بندهای قراردادها را امضا کردند تا کسی نتواند منافع آنان را با لغو چنین قراردادهایی به خطر بیندازد و در صورتی که نظام تصمیم به لغو کامل آنها بگیرد، هزینههای اقتصادی-مالی و سیاسی-امنیتی مضاعفی بر مردم تحمیل و برای نظام هزینهساز شود! لذا تنها راه باقیمانده اصلاح چنین قراردادهایی است و دولت سیزدهم نیز تصمیم گرفته در پای میز چانه زنی وین، از خسارتها و هزینههایی که در برجام از سوی دولت اصلاحطلبان و جریان غربگرا بر کشور وارد شده، بکاهد.
حال این جریان به جای پاسخگویی درخصوص خسارتهایی که به جیب و سفره مردم زدند و سالهای سال آثار آن از بین نخواهد رفت، منافقانه طلبکار هم شدهاند!؟ ثالثا به این سؤال ساده پاسخ دهند در حالی که دولت سیزدهم میخواهد آمریکا و اروپاییها را وادار به اجرای تعهداتشان در همان برجام دیکته و نوشته شده ظریف با آمریکاییها- نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر- کند، چرا مزورانه و منافقانه تحریف و تهدید و تمسخر میکنند!؟ رابعا در دوره قبلی تن به تعلیق دادند و با امتیاز دادن، تحریمها را بیشتر و حتی احترام ظاهری وعده نسیه داده شده را هم در همان دولت اوبامای مؤدب نگه نداشتند و قانون آیسا را اعمال کردند، اما حالا مذاکره میکنیم و امتیاز نمیدهیم و طلب نقدِ لغو همه تحریمها داریم و همزمان نیز در حال خنثی کردن آنها هستیم!.
خامسا فرق منتقدان قبلی برجام با منتقدان فعلی هم این است وقتی که در دوره قبل منتقدان برجام لغو کامل تحریمها را مطالبه میکردند، دست تیم مذاکرهکننده ایران پر میشد برای اینکه پای میز مذاکره بگوید مطالبه مردم ما بالاست و نمیتوانیم با گرفتن یک آبنبات کوتاه بیاییم و این یک پشتوانه ملی برای تیم مذاکرهکننده بود، هرچند نتوانستند و یا نخواستند از این ظرفیت ملی استفاده کنند و حتی از خط قرمزهای نظام هم عبور کردند! اما وقتی منتقدان فعلی در داخل کشور ادعا میکنند «نباید برلغو تحریمها اصرار کنیم و از بایدن تضمین بخواهیم، و باید به افایتیاف رای دهیم»، دست دشمن و طرف مقابل را پر میکنند تا آنها به تیم مذاکرهکننده ما بگویند توقع مردم شما لغو پایدار همه تحریمها نیست و به تعلیق موقت برخی تحریمها بدون ضمانت و راستیآزمایی هم راضی هستند، پس چرا شما مطالبات «زیادهخواهانه» مطرح میکنید که مذاکرات به نتیجه نرسد!؟ برهمین اساس رسانههای غربی القا کردند «شاید از این حرفها و رسانههای اصلاحطلبان اینطور برداشت شودکه سقف امید ایران به مذاکرات وین پایین آمده است»!
همزمان نیز تیم ما را از به نتیجه نرسیدن گفتوگوها، و جامعه را از شکست مذاکرات میترسانند و با شرطی کردن جامعه و اقتصاد بر کشور فشار میآورند که یا کوتاه بیایید یا وضعیت اقتصاد شما را به هم میریزیم! لذا راز اینکه آمریکاییها و غربیها در این دور از مذاکرات مطالبات واقعی تیم مذاکرهکننده ایرانی را «زیاده خواهانه» القا و رسانههای آنها، آن را برجسته میکردند، ریشه در انتقاد مخرب منتقدان فعلی دارد که برخی از آنها عالمانه و عامدانه به عنوان «نفوذیها» و «تقیزادههای جدید»، زیر تابلوی انتقاد، ناجوانمردانه و منافقانه قصد تخریب و تضعیف و تحریف و تمسخر مواضع تیم مذاکرهکننده کشور را دارند و به دشمن گرا میدهند!
۵- نکته مهم: ظاهراً مطلب «تقیزادههای جدید به وقت واشنگتن و وین» موجب واکنش برخی تقیزادههای جدید شد. اما راز اینکه مدعی هستیم که برخی از مسببان تجربه تلخ برجام و منتقدان سیاستهای اصولی نظام در نگاه به شرق «تقیزادههای جدید» هستند، در همین نکته نهفته است! این جماعت با اعوجاجات فکری و مواضع زیگزاگی و تحلیلهای به نرخ واشنگتن، تحت لوای انتقاد کسانی هستند که با ادعای فریبکارانه و منافقانه تنشزدایی و برداشتن سایه جنگ، براساس ساز آمریکا یک روز پیشنهاد جنگیدن با آمریکا و مذاکره با طالبان و یک روز پیشنهاد جنگیدن با طالبان و مذاکره با آمریکا و روز دیگر پیشنهاد مذاکره با تروریستهای داعش را میدهند. لذا این جماعت مدعی زیگزاگی مذاکره-جنگ به افق آمریکا، اکنون نیز از سوی غربیها روی ساز مخالفت با مذاکره و گفتوگو کوک شدهاند تا نگذارند دولت سیزدهم آنچه را که آنان از منافع ملی در برجام به آمریکا باج دادهاند، پس بگیرد!؟