به گزارش مشرق، محمد عبداللهی در یادداشتی مفصل به دلایل محرکهای مهاجرت پرداخت. خلاصهای از یادداشت او در ادامه از نظر میگذرد: در موقعیتی که یک جوان از لحاظ مالی تحتفشار است و از لحاظ اجتماعی خود را محروم میبیند یک جرقه یا یک محرک بیرونی میتواند به او امید بدهد. برای همین است که شاید یک جوان تحصیلکرده میپذیرد در آلمان به امید آیندهای بهتر، یک گارسون در رستورانی با سطح کیفی معمولی باشد تا اینکه بخواهد در ایران راننده تاکسی اینترنتی شود.
مهاجرت اختصاص به نخبگان ندارد، چرا که در سالهای اخیر، متخصصان و تحصیلکردههای معمولی هم تمایل به مهاجرت دارند. اما باید دید چه کسانی و با چه اهدافی، جوانان نخبه و حتی مردم عادی را ترغیب و تحریک به مهاجرت میکنند؟ انگیزه و روش ایشان چیست؟
تشویق به مهاجرت ۳ ضلع اصلی دارد:
اول، کارگزاران و دستگاههای حکومتی ناکارآمد و طیف گستردهای از ساختارهای معیوب که در کشور وجود دارد، بهطور مثال، وزارت آموزشوپرورشی که خروجی آن، جوانان ۱۸ ساله فاقد مهارتهای کارآمد است. وزارت اقتصاد که قادر به حفظ ثبات اقتصادی کشور نیست، وزارت امور خارجه در دیپلماسی اقتصادی ضعیف است و قادر به گره زدن بازار اقتصادی کشور را به بازار منطقهای و جهانی نیست و در ورود ثروت به کشور درمانده است. وزارت صنایع و کشاورزی و علوم که قادر به تنظیم و تصحیح عملکرد بازار علمی و بازار کاری کشور نیستند. دانشگاه و بنیاد و کانون نخبگان آینده را برای جوانان با عدم بازبینی اساسنامهها و عدم رسیدگی به ضعفهای خود، تیرهوتار میسازد. تفکراتی که در شخصیترین مسائل افراد دخالت کرده و موجب تلقین احساس اجبار میشوند. کارمند سادهای که اربابرجوع را تحقیر و کرامت انسانی او را مخدوش میکند و با این عمل احساس تحقیر، تبعیض و خشم در یک فرد به وجود میآورد.
در اینجا ضرورت وجود یک دستگاه ویژه رسیدگی به تبعیضها و تحقیرها در قوه قضاییه آشکارتر میشود. با یک سامانه آنلاین شکایت از هر نوع مسئول و دستگاه دولتی میتوان احساس تبعیض و تحقیر به وجود آمده در مردم را فروکاست. مردم باید به حل و رفع مشکل امید داشته باشند و خطای یک کارمند و دستگاه را بهپای کل سیستم نگذارند.
ضلع دوم تشویق به مهاجرت، رسانهها هستند. فراوانی اخبار منفی، تنشزا و ناامیدکننده، حجم گسترده تبلیغات و سیاه نمایی از زندگی در ایران آرامآرام، ایران را کشوری سیاه و ناامن تصویرسازی میکند و تابآوری اجتماعی را مخدوش مینمایند. درحالی که هنر رسانه این است که اول، تصویری مثبت، زیبا، و منحصربهفرد از ایران در افکار داخلی و سپس خارجی ایجاد کند. انتظاری از رسانههای بیرونی که سرمنشأ اخبار ناگوار هستند نیست اما رسانه ملی و رسانههای دلسوز وطنی تا چه حدی در تلاش هستند تا سیمای جذاب و شوقانگیزی از وطن ارائه دهند؟
ضلع سوم تشویق به مهاجرت، رویش بیرویه مؤسسات مهاجرت هستند. بیش از ۸ هزار سایت و صفحه و مؤسسه که «تشویق به مهاجرت» کسبوکار آنهاست، بهصورت دائم در حال تبلیغ مهاجرت هستند و با ارائه تصویری فانتزی از کشورهای مقصد، تجارت پرسودی را به هم زدهاند.
مهاجرت، بهخصوص مهاجرت نخبگان و تحصیلکردگان، سرمایههای انسانی و ذخیره علمی کشور را کاهش میدهد. نیروی متخصص و ماهر را از سیستم شغلی کشور حذف میکند و نیروهای ضعیفتر و ناکارآمدتر را جایگزین میکند. مهاجرت، هزینه زیادی را که صرف آموزشوپرورش افکار میشود بدون هیچ عایدی برای کشور، هدر داده و این هزینه را گاهی به جیب کشورهای متخاصم و دشمن واریز میکند. مهاجرت تصویر عقبمانده، ضعیف، سیاه و تحقیرآمیز از کشور مبدأ به کشور مقصد ارائه میکند، گردشگری، صنعت، و نوآوری را کاهش داده و اقتصاد کشور را تضعیف میکند.
راهحل چیست؟
باید به هر نحوی جلو تبعیضهای استخدامی، امتیازات و حقوقهای نجومی و رانتی گرفته شود. همه دستگاهها مؤظف به حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه شوند. با ایجاد بستههای ارزان یا رایگان مسافرتهای خانوادگی، میتوان نشاط اجتماعی را افزایش داد. رسانهها خصوصاً رسانه ملی مؤظف است ایران را کشوری شاد، خلاق، زیبا، امن و دارای آینده روشن نشان دهد. تمهیدی برای بازگشت کارآفرینان و جوانان متخصص خارج از کشور به ایران اندیشیده شود.
شهرکهایی برای پناهندگی مهاجران خارجی احداث شود، بهطور مثال استادان دانشگاه، متخصصان و نوابغی که به علل سیاسی در امریکا و اروپا عزل یا زندانی شدهاند، باید ایران را برای این افراد کشوری امن و مطمئن نشان داد تا بتوان راه آنها را برای پناهنده شدن در اینجا باز کرد.
این نهتنها تصویر ایران در جهان را بهعنوان کشوری قدرتمند و پناهگاه آزادیخواهان ترسیم میکند بلکه احساس عزت و قدرت به افکار عمومی میدهد. سایتها و مؤسسات مهاجرتی، باید مؤظف شوند تصویری شفاف از نقاط مثبت و منفی کشورهای مقصد به متقاضیان ارائه کنند و اگر برای درآمدزایی دست به دامن فریب و اغفال مشتریان شدند، مجازات شوند.
منبع : روزنامه جوان