به گزارش مشرق، «اگر کسی راضی نیست، میتواند برود» این جمله حسن روحانی در مورد کسانی بود که از میزان حقوق دریافتیشان رضایت نداشتند. عبارت کاملش این بود: «برخی کارکنان، اینگونه عنوان میکنند که حقوقشان به نسبت کاری که انجام میدهند، کافی نیست، اگر از کار خود رضایت ندارید، چرا آن را انتخاب کردید و اگر کسی راضی نیست، میتواند برود. این حرف کاملاً غلط است که بگوید حقوق من نسبت به کاری که انجام میدهم، کم است.»
این مفهوم از زبان فلان مجری غیرمشهور افق یا فلان نماینده ناشناخته مجلس برجسته شد، حتی سلبریتیها به میدان آمدند و کل فضای مجازی در مورد آن صحبت کردند.
آنچه حسن روحانی گفت، در باب رفتن از ایران نبود، اما در ذیل چنین مفهومی بود که به جای رسیدگی به اعتراض افراد و رفع مشکل، آنها را از آن فضایی که معترض به آن هستند، بیرون یا دعوت به خروج کنیم، ولی سخن روحانی در مقام ریاست جمهوری به رغم مقام بالا و مسئولیتی که مستقیماً در این زمینه داشت، برجسته نشد و حتی اغلب افراد شاید آن را نشنیدند، چون از برجستهسازی عبارت او، ناسزا به نظام درنمیآمد و او رئیسجمهور اصلاحطلبان بود.
منتقدان روحانی هم البته کار هماهنگ رسانهای بلد نیستند و هوش عملیات رسانهای ندارند که فیالحال موضوع این گزارش نیست. موضوع گزارش ما نگاهی به موضعگیری اصلاحطلبان، ذیل ژست وطندوستی و حمایت از نخبگان درباره این موضوع است. آیا آنان واقعاً نگران مهاجرت نخبگان از ایران هستند؟ پس چرا نتیجه سیاستهای آنان، افزایش مهاجرت از ایران است؟
سخنان یک نماینده مجلس پیرامون ممنوعیت ورود آلات موسیقی به کشور، بهانه دست رسانههای اصلاحطلب داد تا بتوانند بار «مهاجرت نخبگان» را هم بر گردن رقبای سیاسی خود بیندازند. سیدکاظم موسوی، نماینده مردم اردبیل در مجلس گفته بود: «اگر افرادی به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصی خودشان هستند، کشورهای دیگر هست و میتوانند از ایران بروند.»
طبعاً این نشان دادن «در خروج» به کسانی که علایقی متفاوت دارند یا به مواردی معترض هستند، موضع درستی نیست. بودن در ایران یا هر جایی داخل کشور، حق شهروندان است و کسی، حتی در مقام حرف هم نمیتواند هموطنان را از این حق طبیعی محروم کند، اما جنجال اصلاحطلبان بر سر این موضوع هم جالب توجه است.
روزنامه آرمانملی از رسانههای اصلاحطلب طی یک هفته اخیر بارها مطالبی علیه این موضوع منتشر کرده است. از جمله از قول خوانندگان خود تیتر زد که «شما بروید، ما ایران را میسازیم» یا گفتوگویی با تقی آزادارمکی با عنوان «جامعهشناس» منتشر کرده که او میگوید: «تشویق به مهاجرت از جمله زشتترین کارهایی است که در جمهوری اسلامی صورت میگیرد. راهحل مشکل تشویق به مهاجرت نیست، بلکه باید به خود موضوع بازگشت که چرا میزان مهاجرتها نسبت به گذشته افزایش یافته است. در این زمینه دلسوزان جامعه خواستار عدممهاجرت نخبگان هستند. مهاجرت نخبگان پروژه توسعه و دموکراسی را در ایران به عقب میاندازد و رادیکالیسم و پوپولیسم را افزایش میدهد.»
او از اینکه لقب «بیدین و معاند» به افرادی داده میشود که شرایط فعلی کشور را قبول ندارند، گلایه میکند، اما خود، دیگران را با محمدرضا پهلوی مقایسه میکند. این نشانه خوبی برای یک جامعهشناس نیست، اگر قرار است سیاستبازی نکند.
اما مشکل جنجالی اصلاحطلبان فقط این نیست. مشکل آن است که از قضا آنها همواره در مسیری حرکت کردهاند که «تشویق به مهاجرت» نتیجه ناگزیر آن بوده است.
سیاهنمایی و تشویق به مهاجرت
در روزهایی که بن سلمان، ولیعهد معلومالحال سعودی دست به اصلاحات فرهنگی و ضداسلامی در عربستان زد، اصلاحطلبان بارها عربستان سعودی را به عنوان نمونهای که حتی آن هم در مسائل فرهنگی از ایران آزادتر است، معرفی کردند. نتیجه چنین موضعی دلزدگی مردم و تشویق ناگزیر به رفتن از ایرانی نبود که حتی از عربستان بدتر است؟
وزیر خارجه اصلاحطلبان، محمدجواد ظریف که چنان مدح او را کرده و منتقدانش را مطرود میکردند که گویی در مورد یک آدم مقدس صحبت میکنند، چنان ایران را تحقیر کرد که صریحاً گفت کل تسلیحات نظامی ایران را امریکا میتواند در ۱۰ دقیقه نابود کند. چنین کشوری میتواند جای زندگی باشد؟
- اینجا آزادی نیست
- اینجا نخبگان درک نمیشوند
- امیدی به آینده نیست
- نخبگان حق رفتن از ایران دارند
- قدر سرمایهها دانسته نمیشود
و...
کشوری که اصلاحطلبان توصیف میکنند، جایی برای ماندن دارد؟
کاش یک فهرستی هم بود بدانیم چه تعداد از فعالان رسانهای اصلاحطلب ایران را ترک کرده و الگوی عملی مهاجرت شدهاند.
اکبر ترکان زمانی که مشاور حسن روحانی بود، گفت که «قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی را نخواهیم داشت» این موضع جز سیاهنمایی و تشویق به ترک ایران است؟
در کنار این سیاهنمایی از ایران، مدح غرب و نمایش پیشرفت در غرب را در رسانههای اصلاحطلب باید دید. وقتی از ایران فقط سیاهیها- و نه سیاه و سفید در کنار هم- و از غرب فقط سفیدیها- و نه سفید و سیاه در کنار هم- بیان میشود، جز ناامیدی از آینده در ایران و امیدواری به آینده در غرب، چه نتیجهای خواهد داشت؟
راه پیشرفت در وابستگی است!
ما توانایی ساخت بسیاری از وسایل ضروری را نداریم و بدون کمک دولتهای قدرتمند غربی توان ایستادن روی پای خود را نداریم. تئوریپردازی برای وابستگی به غرب، یکی از بخشهای اصلی گفتمان اصلاحطلبان را تشکیل میدهد. آنچه حسن روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بیان کرد که «بنده معتقدم مذاکره با امریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چراکه اروپاییها به دنبال آقا اجازه از امریکا هستند. امریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است...» خط مشی همواره اصلاحطلبان بود و برای همین هم هشت سال برای او هورا کشیدند. نخبهای که میخواهد رشد کند، با خودش میگوید خود دولت هم برای پیشرفت کشور به دنبال بستن با امریکاست، من چرا خودم را برای پیشرفت کشور هزینه کنم؟ میروم ذیل دولت کدخدا و دولتهایی که با کدخدا بستهاند و راحت دغدغههای علمی و البته کل امور زندگیام را پیش میبرم.
وقتی راه پیشرفت کشور، نه تلاش برای ساختن، بلکه الزاماً در روابط خوب با غرب و کمک گرفتن از آنان خلاصه شود، یعنی به نخبه خود هم یاد میدهیم که تلاشی برای ساختن نکند و او هم برود.
سیاستهای غلط
اقتصاد کشور در دورانی که دولت اصلاحطلبان بر سر کار آمد، چگونه زمین خورد؟ تولیدیها تعطیل، کارخانهها ورشکسته، خصوصیسازیها رانتی و در نهایت تورم سر به فلک کشیده و مردم ناامید، آیا چنین سیاستهایی و ساخت چنین کشوری، بیشتر مردم را به مهاجرت کشاند یا حرفهای نادرست یک نماینده مجلس که دفعتاً بیان شد و همواره نبود؟
تیر ماه سال ۹۵ و دو سال بعد آغاز به کار روحانی بود که گزارشهای رسمی نشان داد مهاجرت نخبگان از کشور مجدداً افزایش یافته است. سیدمهدی سیدی، رئیس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره گفت: «متأسفانه مهاجرت دانشجویان کشور به خارج رو به رشد است و جدیدترین آمار مهاجرت ۱۱ هزار و ۳۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ - ۲۰۱۴ است که نسبت به قبل ۱۶ درصد رشد داشته است.»
وی درباره آمار مهاجرت نخبگان در سالهای گذشته نیز گفت: «آخرین آمار رسمی از مهاجرت نخبگان کشور به بررسی جامعه آماری ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفری از کنکوریها در دوره ۱۵ ساله به سال ۹۱ برمیگردد که طبق آن گزارش در سالهای ۷۶ تا ۸۱ آمار خروج نخبگان ۳۳ درصد بود. این رقم در سال ۸۲ تا ۸۶ به ۱۷ درصد کاهش یافته بود.»
بهگفته سیدی اینک با توجه به جدیدترین آمار که مربوط به سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ است، مهاجرت نخبگان با ۱۶ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۱۳ که رقمی نزدیک ۱۰ هزار بوده به ۱۱ هزار و ۳۰۰ نفر رسیده است.