به گزارش مشرق، رسول سنائیراد طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: نخبگان علمی کشور که عموماً در سنین جوانیاند، اقشاری به شمار میآیند که مورد توجه شدید رهبر فرزانه انقلاب اسلامی هستند و ارتباط و گفتگو با آنان در اولویت ایشان قرار داشته است. در دیدار دیروز چهارشنبه ایشان با جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی که با وجود شرایط کرونایی برگزار شد، در فرازی از فرمایشات خود به این نکته اشاره داشتند که «یک بخش مهم جنگ نرم استعمارگران هم امروز و هم همیشه که امروز هم هست، در گذشته هم بیشتر بوده، عبارت است از اینکه ملت را – حالا ملت ما را یا هر ملتی را که دارای استعداد است- از استعداد خودش غافل کنند، او را بیاعتنا کنند و آن استعداد را حتی به وضعی برسانند که خود او منکر این استعداد شود» و در فرازی دیگر، صریحاً اعلام داشتند که در بعضی از دانشگاهها، عناصری هستند که جوان نخبه را تشویق میکنند به ترک کشور، من صریح میگویم این خیانت است، این خیانت است، این دشمنی با کشور است، دوستی با آن جوان هم نیست.»
این جملات که برآمده از نگاه دقیق، کارشناسانه و توجه به واقعیتهای مربوط به جامعه نخبگانی کشور است، استعدادسوزی را شگرد دشمن برای ممانعت از پرورش و بروز استعداد نخبگی به عنوان یک عامل مولد قدرت میداند که تشویق به مهاجرت و خروج استعدادها هم ادامه همین استعدادسوزی و کمک به هدف دشمن بوده و لذا خیانت به حساب میآید.
گرچه معمولاً تشویقکنندگان در لباس خودی و درون کشور هستند و در ظاهر با ادعای دلسوزی و کمک به تأمین آینده درخشان علمی یا کاری مرتکب این خیانت میشوند؛ بنابراین تشویق نخبگان علمی کشور به مهاجرت را باید همسویی آشکار با بیگانگان و کشورهای استعمارگری دید که برای محرومسازی ما از عناصر تولید قدرت، جنگ روانی، فریب و اغواگری را برای غافل ساختن و به انحراف بردن نیروهای مستعد به کار میگیرند تا مسیر غارت و چپال و دنبالهروی و وابستگی به خود را باز نگه دارند و اجازه استقلال را سلب کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در فرازهای دیگر هم نخبگان را به ایفای نقش در عرصه توسعه و پیشرفت کشور فراخوانده و عرصههایی، چون صنایع بزرگ کشور، هوش مصنوعی و آفرینشهای علمی را مناسب حضور جامعه نخبگانی کشور دانستند؛ عرصههایی که میتواند در پیوند با استعداد علمی جوانان نخبه نه تنها به حل مشکلات مردم و کشور و برآوردن نیازهای اقتصادی کمک کند، بلکه توسعه کشور را وارد مداری جدید کرده و جهش در توسعه و موقعیت راهبردی کشور را موجب شود.
اما آنچه تاکنون مانع اصلی حضور و ایفای نقش نخبگان در این عرصهها بوده، غفلت و بیاعتنایی و بعضاً نبود درک و فهم راهبردی در مسئولان و کارگزاران و مهمتر از آن تعارض منافع ناشی از این حضور بوده که مثال روشن آن عدم استفاده از شرکتهای دانشبنیان برای تقویت و ارتقای تولید داخلی است.
در حالی که توان علمی نخبگان علمی کشورمان برای ورود به فناوریهای پیشرفته، بالا و ایفای نقش در آن اثبات شده است، اما منطق سوداگرایانه حاکم بر بخشهای مهم اقتصادی، واردات را ترجیح داده و در حالی که شرایط ظالمانه تحریم و فشار اقتصادی به شدت مردم را به زحمت انداخته و رنج میدهد، همچنان این سنت سیئه و کج ادامه دارد.
حال آنکه استفاده از توان علمی جوانان نخبه در صنعت دفاعی کشور موجب به دست آوردن رکوردهای جهانی و افتخارات بزرگ شده است، صنعت خودرویی یا لوازم خانگی همچنان به واردات یا ساخت محصولات بدون کیفیت و آن هم با قیمتهای گزاف و فاقد منطق اقتصادی مشغول بوده و هزینه آن را هم از جیب مردم تأمین میکند؛ بنابراین میتوان به دور از تعارف سومین عامل نخبهگریزی و خیانت به نخبگان کشور را جریان سوداگرایانه حاکم بر صنعت و تولید کشور دانست که با گرفتن میدان از نخبگان و شرکتهای دانشبنیان یا غفلت از توان آنها، خواسته یا ناخواسته با بیگانگان و عناصر خودباخته و خائن همسو و همگرا شده و ادامه وابستگی به بیگانه را هموار میسازد.