به گزارش مشرق، برای دیده شدن، دست به دامان هر سوژه دم دستی و سطحی میشوند. این گزاره تاکتیکی، جانمایه سیاستورزی این روزهای اصلاحطلبان است که پس از شکست در انتخابات۱۴۰۰، مهجوریت سیاسی بدجور اذیتشان میکند.
برای فرار از وضعیت غریبی که اصلاحطلبان و نیروهای موسوم به اعتدالی و میانه تحملش میکنند هر موضوعی با ارزش و اهمیت پایین، میتواند خوراک خوبی برای بالاآمدن در فضای ذهنی مخاطبان باشد؛ حالا فرقی نمیکند که این موضوع، نحوه مواجهه پوتین با رییسجمهوری کشورمان در کرملین باشد یا آسمان و ریسمان بافتن درباره نقشبستن پرچم چین روی برج آزادی. در این گزارش، به ابتذال سیاستورزی اصلاحطلبان طی هفتههای گذشته بیشتر پرداختهایم.
اصلاحطلبان روزهای غریبی را پشت سر میگذارند؛ نه در ساخت قدرت جایگاهی دارند و نه در ساخت اجتماعی، اعتباری میان مردم بهویژه بدنه رأیشان. از اینجا ماندن و از آنجا راندن اصلاحات، آنها را دچار انزوای سیاسی-اجتماعی ساخته و همین وضعیت بغرنج موجب شده تا ذرهبین به دست بگیرند و برای دیده شدن، هر ماجرای بیاهمیتی را بزرگ جلوه بدهند و درباره آن سخن بیپشتوانه روا بدارند. طی هفتههای گذشته سیاست بزرگنمایی و نارواگویی اصلاحطلبان درباره هر اتفاقی، به اوج خود رسیده است. اولین مورد به سفر رئیسی مربوط میشود؛ با این ترجیعبند انحرافی که چرا پوتین، رئیسی را در برنکشید و با فاصله چندمتری، او را ملاقات کرد!؟
تحقیر سفر استراتژیک به روسیه
کاملا قابل پیشبینی بود که سفر راهبردی سیدابراهیم رئیسی به روسیه همچون سفر تقریبا یکسال پیش محمدباقر قالیباف، رییس مجلس، با حاشیهسازی رسانههای غربزده در داخل مواجه شود. این پیشبینی ازآنجهت بود که با رو به اتمام نهادن کار دولت موردحمایت اصلاحطلبان یعنی دولت تدبیر و امید، غربگرایی منفعل و نامتوازن جای خود را به تقویت روابط واقعی با کشورهای متحد تهران یعنی مسکو و پکن میداد و جادوی برجام در سیاست خارجی ایران و تعلیق اقتصاد به این جادو، در آخر خط قرار داشت.
با استقرار دولت سیزدهم سیاست متوازن در عرصه خارجی به ایده مرکزی وزارت امورخارجه تبدیل شد؛ به این معنا که دولت به نمایندگی از نظام، در ضمن مذاکرات وین، به ترمیم و تحکیم روابط نیمبند قبلی با متحدان نیز همت گماشت. این وضعیت بالطبع برای نیروهایی که یکی از دالهای گفتمانیشان ارتباط بیمضایقه با غرب و استحاله در فرهنگ مدرن است، غیرقابلتحمل بود.همین امر سبب شد تا اصلاحطلبان درباره سفر رییسجمهوری به روسیه، نحوه ورود او به مسکو و دیدار با پوتین به هجوگویی بیفتند.
یکی از هجویات، این بود که چرا پوتین، رئیسی را به آغوش نکشید و با او عکس دوتایی نگرفت. هجوگویان برای تقویت موضع ضعیف خود، دیدار چندی پیش آلبرتو فرناندز، رییسجمهوری آرژانتین با پوتین را شاهد مثال آوردند که طی آن، پوتین با فراغبال همتای آرژانتینی خود را به آغوش کشیده بود.
اظهارنظر شتابزده اصلاحطلبان در شرایطی است که کرملین مدتهاست بابت شیوع کرونا، دیدارهای دیپلماتیک پوتین را مقید به پروتکلهای سختگیرانه کرده، بهگونهای که همه مقامات جهان از غرب تا شرق، با نشستن دور یک میز بیضوی و بدون دست دادن و با حفظ فاصله به رایزنی با پوتین میپردازند اما ماجرای دیدار مقام آرژانتینی با بقیه دیدارها متفاوت بود. کاخ کرملین با رؤسای جمهوری که از واکسنهای روسی استفاده کرده باشند، به جهت حمایت از تولیدات داخلی خود، سطح دیگری از تعامل را برقرار کرده و امتیازات خاصی را در دیدار با آنان قائل میشود.
فرناندز، رییسجمهور آرژانتین ازجمله مقاماتی است که با واکسن روسی «اسپوتنیک» واکسینه شده و پیش از سفر به روسیه هم نه تحت قرنطینه مرسوم که تحت کنترلهای هوشمند کرملین قرار گرفته بود. از سوی دیگر، آرژانتین نخستین کشوری بود که مجوز تزریق اسپوتنیک را صادر کرد و آنگونه که در صفحه رسمی شرکت اسپوتنیک ذکر شد، رییسجمهوری این کشور برای عقد قرارداد صادرات این واکسن به آمریکای لاتین، میهمان پوتین شده بود. شتابزدگی اصلاحطلبان در مخدوش جلوه دادن دیدار رییسجمهوری کشورمان با پوتین در شرایطی بود که تصاویر منتشرشده از دیدار اخیر پوتین با مکرون، همتای فرانسویاش در کرملین، دقیقا به همان صورتی انجام شد که دیدار پوتین با رئیسی بود.
حمله به برج آزادی جلوه دیگر ابتذالگری سیاسی اصلاحطلبان برای
دیده شدن در افکار عمومی، حمله به نورآرایی پرچم ایران و چین روی برج آزادی تهران بود. ماجرا از این قرار بود که در شامگاه روز دوشنبه ۱۱بهمن ۱۴۰۰، پرچمهای ایران و چین روی برج آزادی قرار گرفت و انتشار تصاویر آن در فضای مجازی، موجی از انتقادات جهتدار را به دنبال آورد. منتقدان که نسبت تمامعیاری با تخریب خبر اجرای قرارداد ۲۵ساله راهبردی ایران و چین(طی سفر اخیر وزیر امور خارجه کشورمان به پکن) داشتند، مدعی بودند که این بهاصطلاح نورآرایی، نوعی تعیین قلمروی سیاسی ازسوی چین در قلب پایتخت است که در نوع خود میتواند زمینهچینی برای استعمار سیاسی ایران در آینده نهچندان دور باشد!
تئوری توطئه نیروهای غربگرا در شرایطی است که علاءالدین بروجردی، رییس انجمن دوستی ایران و چین چندی پیش، فرارسیدن پنجاهمین سالگرد روابط رسمی ایران و چین، اعزام تیم از ایران به چین جهت حضور در مسابقات المپیک زمستانی پکن و آغاز اجرای سند همکاریهای ۲۵ساله دو کشور(که بخشهایی از آن با حوزههای فرهنگی و علمی و دانشگاهی مرتبط هستند) را بهعنوان دلایل این نورآرایی عنوان کرده بود.
باوجوداین توضیحات واضح از متولیان امر، غربگرایان بازهم درصدد هستند تا نورآرایی برج آزادی منقش به پرچمهای ایران و چین را امری توهینآمیز به استقلال کشور نشان بدهند. در همین باره محسن امینزاده، معاون وزیر امورخارجه در دولت اصلاحات، روز گذشته طی یادداشتی با عنوان طعنهآمیز «درباره برافراشتن پرچم بیگانه بر فراز میدان آزادی» در روزنامه اعتماد، تلاش کرد اقدام اخیر در برج آزادی را عملی سلیقهای و با دخالت نهادهای نظامی و امنیتی القا کند.
امینزاده مدعی شد: «درصورتیکه اقدام انجامشده مبنای قراردادی و عمل متقابل نداشته باشد و به ابتکار فردی یا نهادی در ایران انجامشده باشد، قطعا موجب وهن ملی است و یک ماجراجویی و دخالت بیخردانه در امور سیاست خارجی کشور است. درعینحال اگر این عمل، با بیتوجهی و سهلانگاری انجام شده باشد، من امیدوارم هیچ نهاد نظامی و امنیتی، به هیچ شکلی در این ماجرا نقشی و دخالتی نداشته باشد.»
همنوایی با اپوزیسیون
نکته مهم در حملات ناشیانه علیه سیاست خارجی نظام، همسویی اصلاحطلبان با رویکرد اپوزیسیون است. بهبیاندیگر خط رسانهای ضدانقلاب درباره موضوعاتی مثل سفر رییسجمهوری به روسیه یا ماجرای برج آزادی، دقیقا منطبق با خط رسانهای اصلاحطلبان بوده است. این امر نشان میدهد که کارکرد اصلاحطلبان در امتداد کارکرد اپوزیسیون خارجنشین است و چپها، علاقه چندانی برای ایجاد تفاوت میان خود و اپوزیسیون ندارند. اصلاحطلبان برای بیرون آمدن از انزوای کنونیشان، دست به دامان هر ابزار دم دستی شدهاند و در این راه، از بازی در زمین اپوزیسیون نیز ابایی ندارند.
منبع: روزنامه صبح نو