سرویس سیاست مشرق- در حالی ارتش سرخ در پشت دروازههای کییف ایستاده و تانکهای روسی شهر به شهر پیش میرود، این سؤال مهم را باید پاسخ بدهیم که در این موقعیت ایران از کدام جبهه جنگ حمایت میکند؟ پاسخ به این دست سؤالات که در یک جنگ باید در کدام جبهه ایستاد نامطلوب است؛ مسئله واقعی در حال حاضر فهم مناسبات بینالمللی و توازن قواست و نه موضعگیری نسبت به آن! آنچه باعث فروپاشی جامعه ملل در جنگ جهانی دوم شد همین نگاه مبتنی بر امنیت دست جمعی و جبهه سازی بهجای اهمیت به راهبردهای بازدارندگی درونی بود، تحولات رویداده در اوکراین نشان داد که بهزودی موازنه قدرت بینالمللی تغییرخواهد کرد.
منازعه پر شدت غرب و روسیه بر سر مسائل اوکراین نشان میدهد که صحنه بینالملل در سالهای آینده و تا شکلگیری یک نظام مشخص حقوقی و عادلانه دستخوش رخدادهای پرتنش خواهد بود. برخی ناظران سیاسی اعتقاددارند که حوادث رویداده در اوکراین بی شباهت به بحران موشکی کوبا نیست با این تفاوت که آمریکای بایدن بهمراتب ضعیف از دوران کندی است و واشنگتن بهشدت در حال افول است.
چهره بایدن پس از آغاز جنگ در اوکراین
کییف و کابل دو اقلیم متفاوت با سرنوشت مشابه
بایدن در رقابتهای انتخاباتی با ترامپ؛ گفته بود که پوتین میداند که اگر من رئیسجمهور آمریکا شوم دوران استبداد وی و ترساندن آمریکاییها و کشورهای شرق اروپا تمام میشود. اما پس از عملیات روسها در اوکراین، به طرز عجیبی آمریکا مدل کمکهای خود را از فاز حالت تهاجمی به تدافعی تغییر داد. جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید، گفته است که جو بایدن هیچ تصمیمی برای اعزام نیروی نظامی به اوکراین ندارد. او به خبرنگاران توضیح داده است که بایدن درباره ارائه کمکهای امنیتی، اقتصادی و انسان دوستانه آمریکا به مردم اوکراین، با سران کنگره در تماس است.
نوع مواجهه آمریکا با مسئله اوکراین سه تحلیل جالب توجه دارد:
برخی از ناظران مواضع جدید واشنگتن را نشانه شکلگیری مجدد نظام دوقطبی و بازتولید مناسبات پس از جنگ جهانی دوم میدانند. بعضی دیگر از مفسران قدرتنمایی روسیه در ماجرای اوکراین را نشانه بالینی بازگشت روسیه به عرصه جدی رقابتهای بینالمللی تلقی می کنند. دسته سوم از تحلیلگران این تنشها را آخرین رویاروییها و اعلام وجود نظام پیشین بینالملل تفسیر کردهاند. در هر سه تحلیل نشانههای مهمی وجود دارد که ایران درک دقیقی از تحولات بینالمللی داشته و بهجای بازی با ورقهای یکقطب خاص به استراتژیهای بالندگی و بازدارندگی همه جانبه روی آورده است.
واقعیت آن است که تحولات میدانی در اوکراین با دیگر اهمیت دوباره ابزارهای امنیتی- نظامی را نشان داد. تا پیشازاین بعضی از نظریهپردازان حوزه بینالملل و برخی سیاستمداران با اشاره به تمرکز توجهات در آمریکا، اروپا و آسیا (جنگ اقتصادی میان واشنگتن و پکن) در مسائل اقتصادی میگفتند مزیتهای اقتصاد بهمرور بهجای مسائل نظامی نشسته و از اهمیت آن در پازل قدرت ملی و بینالمللی کاسته است.
بعضی دیگر به تحول عظیم در حوزه مخابرات و الکترونیک (متاورس) معتقد بودند توانمندیهای سایبری اهمیت ابزارهای نظامی را تحت تأثیر قرار داده و از اولویت خارج کرده است. برخی دیگر هم با اشاره به قدرت رسانه و افکار عمومی (مالتی مدیا) میگفتند قدرت نرم بر قدرت سخت نظامی غلبه کرده و آن را به حاشیه برده است. اما ماجرای اوکراین نشان داد که این گزارهها از آنچنان استحکامی برخوردار نیستند. بدون تردید اقتصاد و سرمایه، قدرت سایبری و جنگ نرم هرکدام بهصورت جداگانه نقشی مهم در تحولات دارند ولی هنوز این موضوعات در پازل قدرت یک کشور به نقش اول را نداشته و هنوز قدرت نظامی به همراه هوشمندی رهبران در استفاده درست و بهنگام از آن در فرمول قدرت جایگاه ویژهای دارد.
پس از آغاز عملیات روسیه در خاک اوکراین برخی از کاربران شبکههای اجتماعی با یادآوری جمله عجیب هاشمی رفسنجانی پس از امضای برجام و توجه به مزیت اقتصادی به جای قدرت بازدارنده و دفاعی گفتند: شخصی که میگفت دوران موشکها تمامشده است، حالا نیست تا ببیند که تضمینهای غرب چه بلای غم انگیزی بر سر اوکراینی ها آورده و چگونه کشوری که خودش را یکشبه خلع سلاح کرد حالا برای امنیت دست گدایی دراز کرده است! یکی دیگر از کاربران نیز نوشته است که پیشازاین نیروهای ناتو این بلا را بر سر دولت غنی نیز آورده و بردن سگ و گربههای خویش را به کمک به مزدوران خود در کابل ترجیح دادند.
تصویری از خلع سلاح داوطلبانه اوکراین در سال ۱۹۹۴
درسهایی درباره بازدارندگی از درون
در تحولات اوکراین، روسیه با استفاده از قدرت نظامی خود موفقیت برنامه غرب درباره اوکراین را با سؤالات و ابهامات زیادی مواجه کرد. متقابلاً آمریکاییها و انگلیسیها هم حتی بهگونهای احتیاطآمیز از «گزینه نظامی» سخن به میان نمیآورند. این خود گواه آن است که در مؤلفههای مرتبط با قدرت ملی یک کشور قدرت نظامی حرف اول را میزند. حتی کشورهایی نظیر ژاپن و کره جنوبی که از قدرت اقتصادی نسبتاً مناسبی برخوردارند ولی به دلیل فقدان توانمندیهای نظامی نمیتواند در تحولات جهانی و منطقهای معطوف به قدرت به ایفای نقش ملی خود بپردازد و لذا همواره در ذیل سیاست قدرتهای دیگر تعریف میشود. تصویر سفیر ژاپن در کیف بالباس سامورایی بیش از آنکه نشانهای بر قدرت آنها در تحولات جهانی باشد تصویری مضحک از توانایی آنها در مناسبات جهانی است.
یا مثلاً کشوری مانند عربستان و امارات به دلیل آنکه فاقد قابلیتهای نظامی- امنیتی بومی هستند در باتلاق یمن گرفتارشدهاند، نتوانست موفقیتی به همراه بیاورند تا جایی که «عادل الجبیر» وزیر خارجه سابق سعودی در گفتگویی با شبکه آمریکایی CNN میگوید: «تنها چیزی که ما همیشه تلاش میکنیم تا متحدانمان را به آن تشویق کنیم این است که در هر موضوعی در منطقه، ما را نیز سهیم کنند یا دستکم ما را هم مدنظر داشته باشند». این جمله نشان ای از آن است که تا زمانی که امنیت خود را از بیگانه تمنا کنید هیچ ضمانتی برای دوام آن وجود ندارد. خارج کردن پاترویوت های آمریکایی از عربستان پس از روی کار آمدن بایدن نشانهای آشکار بر این ماجراست.
تاریخ انقلاب اسلامی به ما میگوید که تضعیف قدرت نظامی ایران همواره در دستور کار غرب بوده است. همین حالا که مذاکرات هستهای میان ایران و غرب جریان دارد، مقامات آمریکایی و انگلیسی همواره در هنگام مذاکره و پیش و پسازآن روی قدرت نظامی ایران تمرکز کرده و راهحل پرونده هستهای را در کاستن از قدرت نظامی میدانند و درنهایت وقتیکه میخواهند دلایل مذاکره هستهای با ایران را ذکر کنند به اطمینان یافتن از مهار قدرت نظامی ایران اشاره مینمایند. این موارد بهخوبی نشان میدهد که هر کشوری برای پاسداری از قدرت ملی خود باید موقعیت نظامی خود را دائماً تقویت نماید. همین دو هفته پیش رسانههای آمریکایی فاش کردند که ارتش آمریکا طی سه سال اخیر بمبهای اتمی خود را نوسازی و بهروزرسانی کرده است!
تحریم چقدر بر بازدارندگی مؤثر است؟
در جنگ اوکراین موضع قاطع روسها و چابکی در واکنش، سبب انفعال غرب گردید. در موقعیتی که غربیها از تحریم اقتصادی سخن میگویند و ناتو در مقابل تحرک نظامی ارتش روسیه و مانور اخیر آن دستبهکاری نمیزند و به عبارتپردازی بسنده میکند نشان میدهد که غرب در حالت انفعال قرار دارد. حال تصور کنید که روسیه بهجای واکنش صریح و سریع به صدور بیانیه و اظهار نظرات رسانهای بسنده میکرد، امروز نظامیان ناتو در دریای سیاه و دریای آزرف مستقر بودند و مرزهای روسیه در معرض تهدید امنیتی بود و از اعتبار روسیه کاسته شده بود.
از سال ۲۰۱۹ به اینسو آمریکاییها در حدود ۱۴ میلیارد دلار در روسیه سرمایهگذاری کرده و در برابرش سرمایهگذاری مسکو در آمریکا کمتر از ۴ میلیارد دلار است. از سویی روسیه از سال ۲۰۱۵ ذخایر ارزی خود را با تمرکز بر طلا بهشدت رشد و وابستگی به دلار را کاهش داده است. تا پایان سال ۲۰۱۷ روسیه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار اوراق قرضه خزانهداری آمریکا را داشت اما ظرف ۳ سال ۹۶ درصد آن را واگذار کرده است. بهعبارتیدیگر تحریمهای آمریکا و لندن علیه روسیه بهگونهای طراحیشده است که نقلوانتقال مالی مسکو تقویتشده است. این موضوع جنگ اقتصادی شرکای ناتو علیه روسیه را بیخاصیت کرده است. در حالی غرب تحریم سوییفت علیه روسیه را اعمال کرد که مسکو مدتهاست روی پیامرسان داخلی سرمایهگذاری و تراکنشهای خود را از رادار آمریکا خارج کرده است.
نقش ایران در جبهه جنگ در اوکراین چیست؟
گفتگوی تلفنی سید ابراهیم رئیسی با پوتین در میانه جنگ قابلتأمل است، رئیسجمهور کشورمان در این مکالمه گسترش ناتو به شرق را تنشزا خوانده است. مکالمه رئیسجمهور با همتای روس سه نکته کلیدی دارد:
۱- سیاست «بروننگر» در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بهسادگی وضعیت ما در جنگ در اوکراین را نشان میدهد. تهران نمیتواند سیاست دروننگر داشته و مثل بسیاری از کشورها در قبال تحولاتی در اندازه تحولات اوکراین سکوت کند. تأثیر درازمدت تحولات منطقه اوکراین و تأثیر شکلگیری منازعهای میان غرب و روسیه آنقدر فراگیر است که منافع و موقعیت ملی ما را هم تحت تأثیر قرار میدهد. واکنش روسیه به رژیم صهیونیستی در موقعیت بلندیهای جولان بار دیگر نشان داد که فهم مناسبات بینالمللی و توازن قوا بسیار مهمتر از جبههبندی صرف است.
۲- در جنگ اوکراین ما از تحولاتی حرف میزنیم که یکی از طرفهای اصلی آنیک «همسایه» ماست، همسایهای که در گروهی از موارد با ما اشتراک منافع و درنتیجه اشتراک نظر دارد. کما اینکه از منظر ملی روسیه بخش زیادی از نگرانیهای امنیتی و سیاسی خود را با کمک ایران حل میکند و متقابلاً ایران نیز از حمایت روسیه در پرونده سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، هستهای و... استفاده میکند. علاوه بر این در این ماجرا بههرحال روسیه پنجه در پنجه ناتو دارد خود این ماجرا هم ما را وادار میکند که از شکست دشمن خود راضی باشیم حتی باوجودآنکه ممکن است اینکه انتقاداتی هم بهطرف روس داشته باشیم.
۳- جمعبندی تحولات اوکراین و انطباق ابعاد آن با منافع و امنیت ملی ایران خیلی کار سختی نیست. سال ۹۲ جواد ظریف در واکنش به تحولات اوکراین به ابراز یک جمله کوتاه بسنده کرد: «ازآنچه در اوکراین میگذرد نگرانیم!» اما در سال ۱۴۰۰ امیر عبدالهیان ریشه بحران اوکراین را اقدامات تحریکآمیز ناتو خواند. در اظهارنظر ظریف مشخص نبود که ایران از چه چیزی نگران است؟ واکنش وزیر خارجه دولت سیزدهم منطق جمهوری اسلامی ایران را بهدرستی بهطرف غربی یادآوری کرد.
اوکراین یکی دیگر از قربانیان «ضمانت آمریکایی» است، این کشور در سال ۱۹۹۴ با پذیرفتن معاهده بوداپست بهصورت داوطلبانه خود را غیرمسلح کرد. سرنوشت این روزهای اوکرایینیها آیینه عبرت بسیاری از کسانی است که گمان میکنند که امنیت خریدنی چون کالایی لوکس خریدنی است! در این جنگل جهانی «نظم جهانی و حقوق بینالملل» چیزی جز توهمات کلاسیک نیست. روز گذشته سفیر اوکراین در انگلیس به ایران پیغام داده است که از ما درس بگیرید و سپر خود را بر زمین نگذارید. این پیام را باید با آب طلا نوشته و بالای سردر تمامی دانشکدههای مرتبط با وزات امور خارجه نصب کرد!