به گزارش مشرق، طی روزهای اخیر، شایعاتی درخصوص نفوذ یک جاسوس اسراییلی با عنوان کاترین شاکدام به ارکان حکومتی کشور مطرح شد. اما کاترین شاکدام کیست؟ شاکدام حدوداً ۴۰ ساله، یک انگلیسی- فرانسوی است که در مقالهای که با نام وی در وبلاگ تایمز اسراییل منتشر شده آورده است که فردی یهودی بوده و این درحالی است که فعالان رسانهای که سابقه کار با وی را چه در ایران و چه خارج از ایران دارند، تصور میکردند که وی مسلمانی است که از مسیحیت، به اسلام و شیعه مشرف شده.
وی ارتباط نزدیکی با گروههای فعال رسانهای شیعه در حوزه بینالملل داشت و رییس مرکز مطالعات خاورمیانه سایت شفقنا بود. در مجموع، چهرهای بسیار فعال در عرصه رسانهای علیه نظام سلطه و رژیم صهیونیستی بود که صدها مقاله علیه این رژیم به رشته تحریر در آورد و تلاش کرد در رسانههای مختلف از پرس تیوی و راشاتودی و الجزیره گرفته تا بی بی سی، هافینگتن پست، گاردین و ... علیه رژیم صهیونیستی و جنایات این رژیم، صحبت کند و وجهه رژیم صهیونیستی را برای مخاطبین غربی این رسانهها تخریب کند.
روابط وی در ایران عموماً روابط رسانهای بود و ارتباطی با نهادهای قدرت نداشت. مصاحبه وی با رئیسی هم یک مصاحبه کاملاً معمولی با شبکه تلویزیونی روسی راشاتودی بود؛ مانند تمام مصاحبههای دیگر که خبرنگاران بینالمللی به سراغ چهرههای سیاسی و دولتمردان کشورها میروند. چیزی هم که مثلاً به عنوان یک فکت ناگفته در مقاله ادعایی در وبلاگ تایمز اسراییل به نقل از آقای رئیسی نقل شده، مسالهای است که همه دنیا به آن واقف است و آن اینکه ایران به دنبال حذف رژیم اشغالگر صهیونیستی است. این چیزی نیست که ایران در صدد مخفی کردن آن باشد.
اما در این جا سوالات و ابهاماتی مطرح است که اساساً مساله شاکدام را جالب و سوال برانگیز میکند.
آیا شاکدام از ابتدا نیروی نفوذی بوده؟ یا در طی یک فرآیند، طی یکی دو سال اخیر، دچار تغییر دیدگاه شده؟
اگر شاکدام از ابتدا نفوذی بوده و مثلاً توانسته به سایت رهبری نفوذ کند و تا نزدیک کاندیدای ریاست جمهوری هم برسد، پس چرا باید گزارش ماموریت پیروزمندانه خود را در حقیرانهترین شکل ممکن ۴ ماه قبل، در "وبلاگ" سایت دست چندمی تایمز اسراییل منتشر کند؛ به نحوی که تا ۴ ماه این مقاله هیچ بازتابی نداشته باشد؟ و بعد از ۴ ماه که یک رسانه منتسب به احمدینژاد، با آب و تاب و ذوق زدگی به وجود چنین مقالهای اشاره میکند، تازه هیاهوی رسانهای آنهم فقط در داخل ایران آغاز شود؟
اگر فرض بگیریم که این نفوذ واقعا رخ داده بود، در چنین پروژههای جاسوسی موفقی، اصولاً حکومتها چطور "قهرمان" خود را گرامی میدارند؟ آیا گزارش چنین موفقیت بزرگی، در وبلاگ یک سایت که در حلقه دو و سه رسانهای قرار دارد، منتشر میشود؟ یا یک هیاهوی بزرگ و پر طمطراق رسانهای برای بیان این موفقیت شکل میگیرد؟ آنهم زمانی که اسراییل به واسطه اتفاقات جاسوسی- امنیتی و سایبری اخیر ایران علیه این رژیم، به شدت به چنین اتفاقی نیاز دارد.
چرا شاکدام به عنوان جاسوسی که مثلاً ماموریتش در نوامبر ۲۰۲۱ یعنی حدود ۴ ماه قبل به پایان رسیده و اصولاً وجهه واقعی خود را به همه نشان داده، باید یک ماه قبل، در مقالهای در ژورنال نئو، دوباره علیه عربستان سعودی حمله کند و تلویحاً از انقلابیون حوثی یمن دفاع نماید!؟
اگر شاکدام یک نیروی امنیتی بود، چرا هویت دو فرزندش تا این حد فاش در اختیار همه بود؟
گفته شده که همکاری شاکدام با موسسه "اسراییلی" ویکی استرت، دلیلی بر نفوذی بودن وی بوده. سوال اینجاست که اگر شاکدام یک نیروی نفوذی و امنیتی بود، آیا وی و رژیم صهیونیستی تا این حد از حماقت رنج میبرند که رسماً اسم مامور ویژه خود را به عنوان عضو چنین سازمانی مطرح کنند؟ و آیا اصولاً موسسه ویکی استرت یک موسسه اسراییلی است یا یک موسسه چندملیتی؟ ماهیت این موسسه، جاسوسی امنیتی است یا چیزی شبیه به موسسه رند است و کارش مشورت دادن به دولتها و نهادهاست؟ و شاکدام در این موسسه، جزء مدیران و تصمیمگیران بوده یا یکی از چند صد نویسنده آن؟
اگر شاکدام یک نیروی نفوذی بود، چرا وقتی ۲ سال قبل کشف حجاب کرد، همچنان بر مواضع ضدامریکایی و ضد اسراییلی خود اصرار میورزید؟ اگر حجاب وی، از عوامل اصلی موفقیت وی در ورود به حلقه رسانههای جبهه مقاومت بود، چرا اصلیترین ابزار خود را کنار گذاشت ولی همچنان به برنامه رسانهای خود ادامه میداد؟
اما واقعیت ماجرا چیست؟
پاسخ به این استفهامات انکاری، این گزینه را تقویت میکند که شاکدام یک نیروی نفوذی نیست. وی یک نویسنده رسانهای است که از همان ابتدا، در عین اینکه در رسانههای جبهه مقاومت فعالیت داشته، در رسانههایی چون بی بی سی و هافینگتن پست و ... هم عقاید ضد آمریکایی و ضد اسراییلی خود را با ملاحظاتی انعکاس میداده و هم از اینکه نام وی به عنوان نویسنده ویکی استرت مطرح شود، ابایی نداشته. این سبک کاری وی بوده، هرچند به مذاق دیگرانی خوش نیامده است. شاید این سبک کاری، به علاقه افراطی وی برای مطرح شدن نامش به عنوان تحلیلگر، در رسانهها برگردد ولی به هرحال، حاشیههایی را برای او به همراه داشته است.
افرادی از روی دلسوزی، یا سوءتفاهم یا هرچیز دیگری، منتقد نوع فعالیت شاکدام بودهاند و طی سه چهار سال گذشته، این انتقادها را مطرح و اتهام نفوذی بودن به وی زدهاند. حتی شاید برخی، در جریان این اتهام زدنها، پا را از انصاف فراتر گذاشتهاند و شاید این مساله، شاکدام را در تغییر نگرشی که امروز پیدا کرده، هل داده باشد.
وی در عین اینکه کشف حجاب کرده، در واکنش به ترور شهید سلیمانی و شهید ابومهدی، این ترور را محکوم و تاکید میکند که شهید سلیمانی برای یک ماموریت دیپلماتیک در عراق بوده است. این درحالی است که اگر کشف حجاب کردن وی، مدرکی دال بر نفوذی بودن وی بود، اصولاً ادامه مواضع در حمایت از مقاومت و... معنایی نداشت. این موضع وی در محکومیت ترور، درحالی است که ارتباطات وی با رسانههای ایرانی تقریباً قطع شده بود ولی همچنان با رسانههای ضداسراییلی همکاری میکرد.
فرضیه اول در مورد شاکدام این است که به تدریج از یکسال گذشته، شاکدام وارد مرحله جدیدی میشود و رویکردهایی علیه ایران میگیرد و در مواردی، با محکوم کردن حماس، حق را به رژیم صهیونیستی میدهد اما در خصوص یمن، همچنان مواضعی علیه عربستان میگیرد.
وی به واسطه اتفاقاتی، طی سالهای گذشته دچار تغییر در دیدگاههای خود شده و البته به واسطه شهوت مطرح شدن در رسانهها، وارد فاز جدیدی از زندگی خود میشود. وی که زمانی برای رسانههای مطرحی قلم زده و با آنها همکاری کرده، با پایین آوردن سطح خود، در وبلاگی در تایمز اسراییل شروع به نوشتن مقاله میکند؛ احتمالاً به امید اینکه در آینده بتواند وارد عرصه جدیدی از فعالیت رسانهای در تعامل با رسانههای رژیم صهیونیستی و رسانههای غربی شود.
جالب اینکه مقالهای را که در یک رسانه نسبتاً بیطرف با یک ادبیات بیطرفانه مینویسد در وبلاگ تایمز اسراییل با ادبیاتی تند و ضد اسلامی تغییر میدهد.
وی به فروشندهای تبدیل شده که سعی میکند برای هر رسانهای به سبک دلخواه آن رسانه قلم بزند. وی در تلاش است در فاز جدید زندگی خود، به نحوی خود را به قیمت بالایی به رژیم صهیونیستی بفروشد و بهترین راه، بیان این ادعاست که وی به ارکان نظام ایران نفوذ کرده است.
با تحریر مقاله در وبلاگ تایمز اسراییل هم، تلاش وی به موفقیت نرسیده به گونهای که پس از ۴ ماه، این مقاله هیچ بازتاب خاصی پیدا نکرده تا اینکه یک کانال تلگرامی منتسب به احمدینژاد، با اشاره به این مقاله، مدعی نفوذ جاسوس اسراییل به رسانههای جریان انقلاب میشود و جالب اینکه وی در این مقاله، هیچ اشارهای به این موضوع نکرده است!
در ادامه، برخی کانالهای ضدانقلاب، با طرح پرستو بودن شاکدام (درحالی که مادر دو بچه است) مساله را وارد فاز جدیدی میکنند تا به گونهای، آنها هم در این فضا، انتقام خود را از جریان انقلاب بگیرند.
فرضیه دومی هم وجود دارد. به دلایلی ممکن است که مقالات در وبلاگ تایمز اسراییل، نوشته فرد مذکور نباشد.
در آینده، شاهد چه اتفاقاتی خواهیم بود؟
اگر فرضیه اول درست باشد، شاکدام به دنبال فروش خود به عنوان نیروی نفوذکننده به ایران به رژیم صهیونیستی است اما تلاش وی طی ماههای اخیر، به موفقیت نرسیده. بواسطه تلاشهای کانال ثلث و هیاهوی رسانهای که برپا شده، هیچ بعید نیست که طی روزهای آینده شاهد یک نمایش مضحک رسانهای از سمت رژیم صهیونیستی باشیم که بعد از ۴ ماه، یکهو یادشان بیفتد که یک نیروی نفوذی هم در ایران داشتهاند و از شاکدام استقبال گرمی صورت بگیرد و بازی جدیدی از داستانپردازیها آغاز شود. حال سوال اینجاست که اقدامی که از سمت این کانال صورت گرفته، فقط حماقت است یا مسائل دیگری پشت پرده وجود دارد؟ قطعاً پیگیریهای قضایی و امنیتی آینده، مسائل را روشنتر خواهد کرد.