سرویس سیاست مشرق _ سعید حجاریان، تئوریسین جریان چپ و فردی که ماجرای "تحریم انتخابات ۱۴۰۰ توسط اصلاح طلبان" از تز "مشارکت مشروط" او آغاز شد، به تازگی از پروژه خود برای انتخابات مجلس دوازدهم در سال ۱۴۰۲ نیز رونمایی کرد.
پروژه ای که حجاریان اینگونه بی محابا، پیرامون آن به سالنامه نوروزی روزنامه شرق گفته است:
"ما مشارکت بیقید و شرط نداریم و همینجا بگویم که سال ۱۴۰۲ هم مشارکت حتما مشروط خواهد بود؛ مشروط به اینکه شورای نگهبان چقدر با ما راه بیاید و تردید نکنید اگر راه را ببندند، شرکت نمیکنیم."
او تصریح می کند: یک چیزی هم بگویم؛ بشخصه باور دارم تحریم انتخابات هم مشکلی ندارد. این نظر من است، میتواند مخالفانی داشته باشد؛ اما تحریم غیر قانونی نیست. من میتوانم به این نتیجه برسم که نباید در انتخابات شرکت کرد و به دوست هم میگویم پیشنهادم این است تو هم رأی نده یا به مردم بگویم اگر که من یا تفکر من را قبول دارید، رأی ندهید. مشارکت مشروط به معنای تحریم انتخابات نیست. در عین حال، تحریم انتخابات هم غیر قانونی نیست و نباید از آن تابو ساخت.
*شاید در تاریخ نظامات سیاسی نوین و اساسا در هیچ حکومتی در جهان ندیده و نشنیده باشیم که جمهوریت و مردمسالاری اینچنین در روز روشن به مسلخ کشانده شود و جالبتر آنکه مدعیان دموکراسی، قاتلان حاضر در این تراژدی باشند. همان ها که پیش از این و باز هم با ژست دموکراسی، در تقلا برای قتل امید مردم کوشیده بودند.
تئوری "مشارکت مشروط" (اگر شورای نگهبان نامزدهای ما را تأیید صلاحیت نکند در انتخابات شرکت نمی کنیم!) دقیقا به معنای قبول نداشتن ساختار قانونی و سیاسی نظام و تحریم خاموش انتخابات یا همان "تحریم انتخابات" است.
نکته ای که در جریان انتخابات ریاست جمهوری بارها به اصلاح طلبان و حرکت شریرانه آنها گوشزد شد اما آنها تقلا کردند با یک نمایش به انکار این حقیقت بپردازند.[۱]حقیقتی که البته بعدها از سوی کسانی از رجال ستادی اصلاحات مورد اعتراف قرار گرفت.[۲]
اکنون اما شاهدیم که حجاریان تقلا می کند آب پاکی را روی دست همه بریزد و اصطلاحا پیش بگیرد تا پس نخورد. به این معنا که می گوید اگر هم مشارکت مشروط به معنای تحریم انتخابات است خب باشد! اما این کار یک رفتار غیر قانونی نیست و من می توانم به دیگران پیشنهاد بدهم که رأی ندهند!
از غیر عقلانی بودن این سخن که بگذریم بایستی اشاره کرد که مسئله لزوم حضور در انتخابات و افزایش مشارکت؛ خاصّه از سوی رجال سیاسی یک کشور در حدی از بدیهی بودن قرار دارد که شاید به همین دلیل قانونگذار درباره آن سکوت کرده است.
و البته این هم از بدیهیات است که شاید سنگ پرانی برخی رجال سیاسی یک کشور به سمت انتخابات و مردمسالاری غیر قانونی نباشد اما حتما منافقانه است.
چه اینکه جالب است بدانیم اگر فلسفه مردمسالاری زیر سوال برود فلسفه وجود اینان نیز زیر سوال است و این هم اصل بدیهی دیگری بوده است که شاید قانونگذار بر مبنای همان؛ تحریم انتخابات از سوی رجال سیاسی را مصداق جرم ندانسته است.
باید دانست که حضور در انتخابات البته برای مردم یک حق است که می توانند شرکت کنند یا نکنند. اما این حق برای اصحاب سیاست و احزاب سیاسی یک الزام است زیرا آنها به لحاظ بنیادی وظیفه دارند مردم را برای حضور در انتخابات تهییج کنند و فوائد تقویت مردمسالاری را برای جامعه در جهادی تبیینی برشمرند.
با این مبانی به وضوح می توان فهمید که نقشه چپ های ستادی برای انتخابات سال ۱۴۰۲ در چه حدی از بدخواهی و آسیب سیاسی قرار دارد.
مشارکت بالا یک امر قابل افتخار برای یک نظام سیاسی است اما باید بدانیم که مشروعیت یک نظام سیاسی به "برگزاری قانونی انتخابات" است نه میزان مشارکت و این مسئله در قبال طرح تحریمی آقای حجاریان و دوستان ایشان بعنوان یک باطل السحر فلسفی عمل می کند. البته اگر خواص کشور در جهاد تبیین، تبیینگر این مسئله برای مردم و افکار مردم باشند. چه اگر نباشند، ممکن است کسانی از مردم فکر کنند که با کاهش مشارکت در انتخابات، مشروعیت نظام زیر سوال رفته است!
حجاریان پیش از اعلام نقشه قطعی خود برای انتخابات بعدی در یک یادداشت به تئوریزه کردن الزامات خروج علیه حکومت پرداخته بود.
او در بخش پایانی این یادداشت طعنه آمیز نوشته بود: "باید گفت در لحظه نقض پیمان دولتبودگی از سوی دولت، و غلبه اتمسفر تروریستی و یاغیمأبانه و در یک کلام، بهوجود آمدن «ترس عام» مساعی جمعیِ معطوف به سرنگونی دولت باغی جایز است"![۳]
از تأکید بر تکرار تحریم انتخابات تا تئوریزاسیون خروج علیه حکومت... ارتباط ارگانیک این گزاره ها را آنجا می توان بهتر فهمید که حجاریان پس از انتخابات ۱۴۰۰ در یک توییت نوشته بود:
آیا کسی هست که نداند مرگ صندوق رأی در سیاست اسم رمز "برداشتن سلاح در خیابان" است؟!
***