سرویس ورزش مشرق، انتشار خبر پایان ماموریت سیدرضا صالحی امیری در کمیته ملی المپیک به دلیل بازنشستگی، برای یک روز فضای رسانه ای ورزش را متاثر از خود کرده بود. وی که در چهار سال اخیر زمام امور ساختمان خیابان سئول در اختیار داشت، گزینه سیاسی و غریبه ای بود که وارد این محیط شد و در پایان نیز نتوانست به عضوی از خانواده ورزش تبدیل شود و همواره شخصی بیرونی و غریبه به شمار می رفت.
وی که اکنون با وجود اتمام دوره چهار ساله ریاستش، همچنان بر مسند تکیه زده و گمانه هایی مبنی بر حضور برخلاف اساسنامه اش شایع شده، چگونه میراثی را بر جای گذاشته و از وی چگونه یاد خواهد شد؟ تاریخ از وی که از قلب دالان های سیاسی و امنیتی وارد ورزش شد، چگونه خاطره و دستاوردی را ثبت کرده است؟
سیدرضا صالحی امیری که از قلب دالان های سیاسی و امنیتی جریان اصلاحات به ورزش آمد، نتوانست خود را به عنوان عضوی از این خانواده تثبیت کند و میراثی بر جای گذاشت که تاریخ از آن به نیکی یاد نخواهد کرد و یادآور ولخرجی ها و هدر دادن بیت المال بود
* صالحی امیری و وقتی خرج از کیسه مهمان بود!
آنچه در نگاه اول درباره عملکرد سیدرضا صالحی امیری در ورزش و کمیته ملی المپیک به ذهن متبادر می شود، ضرب المثل "خرج چون از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن آسان بود" است. وی در دوره ای که ریاست کمیته ملی المپیک را برعهده داشته، نمادی از مدیریت اشرافی و پرخرجی بوده که گمانه ولنگاری مالی و عدم دلسوزی و مراقبت از بیت المال را نیز در پی داشته است. این روزها، بسیاری از دلسوزان، ساختمان کمیته ملی المپیک در خیابان سئول را محلی برای پروژه های ساختمانی تمام ناشدنی می دانند که گاهی، شاهد دوباره کاری و تغییر مواضع تامل برانگیز هستیم.
صالحی امیری نشان داده که به مصداق این ضرب المثل، حاتم طایی است که بودجه ورزش را به راحتی صرف هزینه هایی می کند که یا غیرضروری است یا اندیشه و تفکری در ورای آنها دیده نشده است. برای تنویر افکار عمومی، وی که در این سال ها مدعی شفاف سازی بوده، خوب است که اعلام کند هزینه کردهای سال گذشته این نهاد که از جیب مردم ارتزاق می کند، به جزئیات به چه شکل بوده است. بر اساس برخی شنیده ها، کمیته ملی المپیک در سال گذشته رقمی نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان دریافتی از دولت داشته که ابهامات درباره آن بسیار زیاد است.
این اتفاق در حالی روی داده که صالحی امیری نتوانسته سازمان اقتصادی شفاف و درآمدزایی را در کمیته ملی المپیک ایجاد کند. در واقع، سازمان تحت نظارت وی از جیب مردم و بیت المال ارتزاق کرده و در حوزه بازاریابی و درآمدزایی، یک شکست خورده محض بوده است. کمیته ملی المپیک که در تمامی کشورها سازمانی درآمدزا و مستقل به شمار می رود، در دوره حضور صالحی امیری کاملا دولتی و ناتوان عمل کرده و حتی نتوانسته ابتدایی ترین اقدامات در حوزه بازاریابی و درآمدزایی را داشته باشد. این اتفاق، این کمیته را تبدیل به سازمانی وابسته و ضعیف کرده که صالحی امیری نقشی محوری و اصلی در این وضعیت داشته است.
صالحی امیری که هزینهکردهای قابل توجهی در کمیته ملی المپیک داشت، حتی نتوانست ابتدایی ترین ساختار درآمدزایی و اقتصادی را ایجاد کند تا این نهاد ورزشی، دست در جیب ملت و بیت المال برای ارتزاق نداشته باشد. او را می توان نمونه ای کامل از مدیریت دولتی بر آمده از دوران سازندگی و اصلاحات دانست؛ پرهزینه و با ظاهری پر زرق و برق اما دور از ابتدایی ترین اصول و مبانی مدیریتی که مدام از آن صحبت می کنند!
* سازمانی بدون برنامه و فاقد توان کارشناسی
شاید بتوان اذعان داشت که در تمامی کشورها، کمیته ملی المپیک محوریت جدی و اساسی در راهبری ورزش قهرمانی در قالب فدراسیون های ملی دارد. همین وضعیت در کمیته ملی المپیک کشورمان نیز وجود داشته اما در دوره صالحی امیری، به سازمانی بدون برنامه و راهبرد تبدیل شده که فاقد توان و وزن تحلیلی و کارشناسی است. در واقع، وی به گونه ای مدیریت کرده که تشکیلات کارشناسی کمیته مانند آکادمی ملی المپیک، مرکز نظارت بر تیم های ملی و ... که دارای ظرفیت انسانی قابل توجهی نیز هستند، عملا فاقد خروجی و تبدیل به فضای رخوت زده شوند.
روزمرگی و تعطیل شدن ظرفیت کارشناسی کمیته ملی المپیک در حالی روی داده که می توان دو نمود عینی و قابل لمس را برای آن مشاهده کرد. اکنون که در آستانه بازیهای آسیایی هانگژو هستیم، چه ارزیابی دقیق و کارشناسی از وضعیت کاروان اعزامی کشورمان وجود دارد؟ یک مقایسه ساده میان کمیته ملی المپیک به ریاست صالحی امیری و کمیته ملی پارالمپیک به ریاست خسروی وفا، دلالت بر وضعیت بغرنج موجود دارد. این تعطیل شدن نگاه کارشناسی و غلبه نگاه گعده ای و دورهمی در المپیک موجب شده تا در تقسیم بودجه نیز شاهد هیچ مبنا و معیاری نباشیم.
کمیته ملی المپیک در حال حاضر، نه یک نهاد کارشناسی و برنامه محور، که تبدیل به محفلی مبتنی بر رایزنی و لابی است که البته، از بیتالمال به راحتی پول خرج می کند. در سال های اخیر، صالحی امیری می توانست با مدیریت علمی و مبتنی بر استاندارهای عقلی و تجربی، کمیته ملی المپیک را به الگویی شاخص و متمایز در ورزش تبدیل کند اما اکنون به نقطه ای رسیده که با کوله باری از حاشیه و ابهامات، دچار روزمرگی شده است.
سیدرضا صالحی امیری که روزگاری در قامت اتاق فکر اصلاحات و حلقه تئوریک دولت حسن روحانی بود، به یک باره به ورزش آمد، اکنون در حالی در ورزش مانده که کمتر کسی خواهان تداوم حضورش است و به نظر می رسد برای ماندن و تداوم حضور بر مسند ریاست، تن به رفتار خلاف اساسنامه نیز داده است. نوشتاری که از نظر گذراندید نیز یک نگاه کلی از حضور وی در ورزش است که در آینده از ابعاد دیگر آن نیز سخن خواهیم گفت. قصه وی مانند ده ها شخصیت سیاسی و غیرمرتبط با ورزش است که وقتی مدتی در آن می مانند، باید التماسشان کرد که بروند. حال، این قصه برای سیدرضا صالحی امیری تکرار می شود که با دستاوردی نزدیک به صفر، به نظر می رسد که برای ماندن، دست به هر کاری می زند!