به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی درباره ماجرای خرید سیسمونی توسط خانواده قالیباف در کانال تلگرامی خود نوشت:
پلان اول: انتشار تصاویر دختر، داماد و همسر قالیباف در بازگشت از سفر ترکیه به همراه اولین روایت منتشر شده با کلید واژه خاص سفر برای «خرید سیسمونی»
پلان دوم: انتشار یادداشت اینستاگرامی پسر قالیباف و تایید اصل خبر با تیتر گناه نابخشودنی و البته تکذیب «خرید سیسمونی»
پلان سوم: گر گرفتن افکار عمومی به علت احساس تناقض شدید اظهارات و مواضع قالیباف با سفر فرزند و همسرش به ترکیه البته بازهم با محوریت بیشتر ذهنیت خاص شکل گرفته «خرید سیسمونی» از ترکیه
پلان چهارم: بیان امنیتی و سیاسی بودن پروژه تخریب قالیباف توسط بخشی از کاربران و فعالین سیاسی و رسانه ای
پلان پنجم: شکل گیری دعواهای متعدد رسانه ای و مجازی و وسط کشیده شدن ده ها گمانه زنی و شبهه افکنی درباره اختلاف قالیباف و رئیسی، مجلس با دولت، سپاه با وزارت اطلاعات و طرح گفتمان های دوگانه از ساده زیستی تا اشرافی گری از اتهام ماله کشی تا ژست عدالتخواهی و ده ها دو گانه دیگر
پلان ششم: بازشدن فرصت اجرایی کردن طرح های دشمن برای رسیدن به اهداف بزرگتر خبری و رسانه ای از سفر خانواده قالیباف و نشانه گرفتن مستقیم نظام و انقلاب اسلامی
پلان هفتم و آخر: نهایتا ترکیب شدن ده ها خبر، تحلیل و حرف حق و باطل درباره سفر خانواده قالیباف به ترکیه، که می توان از آن به عنوان یک مصداق فتنه در عالم خبر و رسانه یاد کرد.
خب زین پس با یک فتنه خبری چگونه باید برخورد کرد؟!
مقید به رفتار توصیه شده دینی در فتنه ها؛ رفتاری مثل بچه شتری که نمی توانند از او شیر بدوشند و نه سواری گرفتن؛ اما در این مواقع باید مراقب چه کسانی بود که نه بتوانند از جامعه تحلیلی و خبری کشور شیر بدوشند و نه بتوانند سواری بگیرند؟! طبیعی است که در حادثه اخیر باید در پازل جریانات و رسانه های ضدانقلاب، اصلاح طلبان و غرب گرایان داخلی به کمین نشسته، عدالتخواران و انحرافی های منتقم، ناگاآهان و یا آگاهان سیاسی که اختلاف اندازی میان جبهه انقلاب از دولت تا مجلس یا میان نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برایشان اهمیتی ندارد و یا از افرادی که قادر به کنترل حب و بغض های سیاسی در چنین بزنگاه هایی نیستند، مواظب بود که در بازی آنها قرار نگرفت. با یک سرچ ساده می توان دستورالعمل رسانه ای تمامی جریانات مذکور را دید و از خود مواظبت کرد.
مقید بودن به حفظ سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی؛ در فتنه های رسانه ای رعایت منافع انقلاب یک اصل است؛ سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی ترکیبی از وزن ذاتی ارزش ها و آرمان هایی است که دنبال می کند به همراه عملکرد و کارآمدی دستگاه ها و کارگزارانش و همچنین سرمایه اجتماعی چهره هایی است که منتسب به نظام در سطوح مختلف مذهبی، سیاسی، اجتماعی و مدیریتی در افکار عمومی شناخته شده اند. اما در مقطع فعلی چنین رفتاری از طرف داماد و دختر قالیباف ضربه سنگینی به اعتماد عمومی ابتدا به شخص قالیباف و سپس به سرمایه اجتماعی انقلاب بوده است، خب در این شرایط، دلسوزی و روش عاقلانه برای حفظ سرمایه اجتماعی انقلاب در حادثه اخیر چیست؟ جواب ساده است، اگر برخی واقعا دغدغه حفظ سرمایه اجتماعی نظام را در این ماجرا دارند، پس چرا پس از اعلام برائت قالیباف از سفر خانواده اش به ترکیه؛ این اعلام برائت را عمدا نادیده می گیرند و مثل ضدانقلاب خارج نشین همچنان اصرار دارند، قالیباف در جایگاه رئیس مجلس جمهوری اسلامی در مرکز انتقادات و عملیات رسانه ای باقی بماند؟! ضمن اینکه وقتی پدری از اقدام فرزندانش تبری می جوید، پس از آن چرا باید خودش مدام اصل قرار بگیرد و داماد و دختر به عنوان فرع ماجرا؟! حادثه اخیر به نسبت فتنه 88 عملا بسیار کوچک محسوب میشود، اما اگر در همان ایام فتنه میرحسین موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی از اقدامات نزدیکانشان و یا منکراتی که صورت گرفت اعلام برائت می کردند، حتما وظیفه رسانه های انقلابی پذیرش و استقبال از اعلام برائت شان بود آنهم باوجودی که همه می دانستند خود این چهره ها در ایجاد فتنه نقش اساسی داشتند.
مقید بودن به رعایت انصاف و عدالت؛ به عنوان مثال، توهین فائزه هاشمی به پیامبر (ص) یا سفر خانواده قالیباف به ترکیه، کدامیک خطای بزرگتر بود؟! اساسا خطاهای – بخوانید گناهان- فائزه میانسال با این همه سابقه مخدوش چند دهه با دختر جوان قالیباف در یک ردیف هستند؟! آیا برای شما قالیباف با هاشمی رفسنجانی نیز یکی هستند؟! آیا در ماجرای اخیر با ادبیات درست یا غلط، کافی یا ناکافی از زبان پسر قالیباف نارضایتی پدر از این سفر گفته نشد؟! آیا هاشمی رفسنجانی نیز از رفتار فرزندانش با آنهمه خسارت به نظام تبری می جست؟! آیا جبهه انقلاب یادش رفته است که به یک برائت زبانی کوتاه و کوچک هم از طرف هاشمی رفسنجانی در سال 88 راضی بود و هیچ وفت هم اتفاق نیافتاد. خلاصه آنکه خطای دختر قالیباف را اندازه خودش ببنیم نه کمتر و نه بیشتر.
مقید بودن به رعایت قواعد حرفه ای رسانه ای؛ در ماجرای خانواده قالیباف با یک موضوع رسانه ای رو به رو هستیم. اما آیا قواعد حرفه ای آن را رعایت کردیم؟! مثلا تحقیق درباره منبع خبر؟ بررسی گرایش سیاسی و فکری منبع انتشار خبر؟ درستی و یا نادرستی اجزای خبر منتشر شده؟ چرایی پررنگ شدن کلیدواژه«خریدسیسمونی»؟!
مقید بودن به فاصله ایجاد کردن اقلیت های مغرض رسانه ای با عموم مردم ؛ بین ابراز دلخوری به حق و انتقاد عموم مردم پس از سفر ناپسند خانواده قالیباف با اقلیت مغرض فعال مجازی و رسانه ای که با اهداف متعدد سیاسی و امنیتی در حال فعالیت هستند، باید تفاوت قائل بود ولی، تکلیف آن است که به اقلیت مغرض داخل و خارج نشین هم نباید اجازه داد که اهداف و القائات خودشان را به افکار عمومی تحمیل کتتد.
مقید بودن به اطلاع رسانی صادقانه؛ در ماجرای سفر برخی نزدیکان قالیباف به ترکیه، گره های ذهنی در میان افکار عمومی قرار دارد که جز با اطلاع رسانی صادقانه، امکان باز شدن آن گره ها و قضاوت عادلانه تر نخواهد بود. مثل اینکه اگر فرزند قالیباف به نیت خرید سیسمونی به ترکیه نرفته پس چرا رفته است؟! نقش داماد خانواده قالیباف به عنوان سرپرست شرعی و قانونی دختر قالیباف در این سفر چیست؟ آیا اصل برنامه سفر تصمیم خود آقای داماد برای رفتن به ترکیه بوده است؟! چرا همسر قالیباف در این سفر حاضر بوده است؟ علی الظاهر همسر قالیباف باوجود مخالفت او به این سفر نمی رفته، بنابراین چه عذری برای رفتن به این سفر دارد؟ به نظر می رسد که در این رویداد هم باید به حدیث «النجاة فی الصدق» بیشتر عمل کرد.