به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین در یادداشتی نوشت: سهلطلبی در عرصه رقابتهای سیاسی پدیده دیرپا و نامطلوبی است که تبعات آن به سیاستورزی ختم نمیشود، بلکه آثار مخرب اجتماعی مترتب بر آن بسیار وسیع است. معالاسف باید اذعان داشت که همه جریانات و گروه های مدعی در امر مدیریت کشور در سوقدادن فضای مشارکت و تعاملات سلایق مختلف به سوی سیاستورزی معیوب، کم و بیش نقش داشتهاند.
وقتی فرصتطلبی با تحریک احساسات عامه جای نقد عالمانه عملکردها از یک سو، و ارائه طریق برای حل مسائل از دیگر سو را بگیرد، حاصلی جز تقویت عوام گرایی در پی نخواهد داشت؛ البته بر انگیختن احساسات با روشهای سهلطلبانه موج اجتماعی ایجاد میکند، اما دوام و قوام ندارد.
نگاهی گذرا به موضوعاتی که در چند سال گذشته دستمایه رقابتی غیر سازنده بوده است بهخوبی روشن می سازد که پیدایش موج اجتماعی جدید، موج قبلی را کاملاً محو میکند و رشدی را رقم نمیزند، یعنی موجب انباشت تجربیات و محفوظات ذهنی نمیشود.
نباید فراموش کرد که جریان عوامگرا حافظه تند کوتاه مدت دارد، و با بروز یک مستمسک تبلیغاتی برای تخریب رقیب، مستمسک قدیم را به کلی به فراموشی میسپارد، کما اینکه امروز نشانی از برخی جنجالهای سیاسی چندی قبل که جامعه را به شدت به خود مشغول داشت نیست؛ در حالی که نقدهای عالمانه ومستدل رویکردها و عملکردها و ارائه برنامههای برتر برای حل مشکلات جامعه، انسجام ذهنی و قدرت تجزیه و تحلیل مستقل به آحاد جامعه می دهد.
در چنین شرایطی با موج سازی نمیتوان با اذهان بازی کرد؛ البته تولید فکر عالمانه نیاز به صرف وقت صادقانه برای رشد مردم دارد که باید اذعان داشت بسیاری از سیاستپیشگان، حاضر به پذیرش هزینههای چنین ایثاری نیستند. اجازه میخواهم ذکر نمونه را از برخی مدعیان اصولگرایی آغاز کنم؛ در به چالش کشاندن عملکرد دولت گذشته در حوزه مذاکره و توافق با ۱+۵ موسوم به برجام، فردی از این جریان در محافل مختلف مدعی میشد که دولت یازدهم تعهد داده است سردار سلیمانی را تسلیم طرف غربی مذاکرات کند.
تمسک به این روش غیر صادقانه با توجه به موقعیت این شخصیت که در همه نظر سنجیها محبوبترین بود موج اجتماعی تندی ایجاد کرد و مذاکره کنندگان نزد قشری از جامعه متهم به خیانت شدند. آیا امروز از چنین موجی میتوان سراغ گرفت؟ بدون تردید پاسخ، منفی خواهد بود. اما اگر مدعی، به نقد عالمانه ضعفهای برجام میپرداخت امروز نیز از آثار مثبت آن میتوانستیم بهره گیریم و تجربیات گذشته در مذاکرات اخیر موجب ارتقای سطح کارشناسی ملت ایران میشد.
در مقطع دیگری رئیس جمهور سابق در رقابت انتخاباتی اتهامی را به رقیب خویش وارد ساخت و با ایجاد یک نگرانی اجتماعی موجی به وجود آورد و پیروزی را از آن خود کرد، اما جز خسران برای جامعه رهآوردی نداشت. این روزها نیز به بهانهای موجی اجتماعی بهراه افتاده است که بیتأمل نمی توان از کنار آن گذشت. ابتدا باید یک اصل را یادآور شد؛ مسئولان کشور برای پیشبرد امور جامعه برخی امور مباح را میبایست بر خود حرام کنند تا بتوانند بر سرعت روند حل مشکلات بیفزایند.
هر ساله رقم قابل توجهی از آحاد جامعه در ایام نوروز به کشورهای همسایه همچون ارمنستان، ترکیه، امارات، عراق و... سفر میکنند، برخی نیز که متمولترند راهی اروپا و آمریکا میشوند. با وجود گستردگی این مسافرتهای تفریحی یا زیارتی مسئولان میبایست خود را از این گونه موهبتها محروم سازند و از حد ایرانگردی فراتر نروند تا اقشار پایین دستی جامعه با دیدن دستاندرکاران مدیریت کشور در کنار خود با انگیزهای مضاعف به کار و تلاش بپردازند.
همراه شدن خانواده و نزدیکان مسئولان در این وادی قطعاً نیازمند اقناع آنان است. محروم ساختن خود از برخی امور مباح نیازمند رسیدن به یک شناخت است. در موج تبلیغاتی بهراه افتاده در این روزها یکی از سران قوا مورد حمله قرار میگیرد که چرا نتوانسته است برخی اعضای خانواده خویش را به امری وا دارد.
بدون شک سفرهای این چنینی قابل دفاع نیست، کما اینکه شخصیت مورد هجمه واقع شده به تخطئه آن پرداخته است. اما آیا هر یک از ترکیب هجمه کنندگان بهانههای مستقل خود را برای ایجاد یک موج اجتماعی ندارند؟ طرح صیانت در مجلس متوقف شده است.
آیا این تدبیر، انگیزه لازم برای توسل به تخریب را به جریان تندرو مجلس نمیدهد؟ همچنین اصلاحطلبان افراطی که با صفآرایی در برابر مرکزیت خود با بحران درون تشکیلاتی مواجهند و عدالت فروشان که هر یک با رویکردی در راه انداختن چنین موجی سهیم اند. باید پرسید کدامین رشد را میخواهیم در این فضاسازیها از آن مردم سازیم؟ شناخت مسائل عقبه این سه جریان به ظاهر متضاد میتواند دستاورد مفیدی برای جامعه بهبار آورد.