سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ادعای ناشادی ایرانیان به روایت شاگرد منتظری
ما شاد نیستیم چون حسین(ع) را محور قرار دادهایم!
روزنامه اصلاح طلب اعتماد طی گزارشی با عنوان "پولدارهای ناشاد" که در شماره شنبه گذشته این روزنامه منتشر شد، نوشت: به دنبال انتشار نتایج آخرین تحقیق جهانی درباره میزان شادی مردم دنیا، طبق نتایج این تحقیق، در فاصله سالهای 2019 تا 2021، ایران بین 146 کشور جهان، در رتبه 110 (و بعد از امارات متحده عربی، سنگاپور، گواتمالا، ازبکستان، فیلیپین، پرو، لیبی، آلبانی، جمهوری آذربایجان، سنگال و عراق) ایستاد به این معنا که طی سالهای 1398 تا 1400، 109 کشور جهان، مردمی شادتر از شهروندان ایرانی داشتند.
این گزارش می افزاید: نتایج جدیدترین مطالعه کشوری درباره ارتباط شادی و سلامت در ایران هم که اخیرا منتشر شده، تایید کرد که ایرانیها، خود را مردم شادی تصور نمیکنند. این مطالعه کشوری با عنوان «رابطه بین شادی و خودارزیابی سلامت» حاصل همکاری مشترک محققان پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی و اولین مطالعه ملی است که دو سال قبل، با جمعیت هدف 19499 نفری در شهرها و روستاهای کشور و در گروه سنی 18 تا 65 ساله انجام شده است. به استناد برخی اطلاعات اولیه این پژوهش، بیش از 27 درصد پرسششوندگان تحصیلات بالای 12 سال، 49.4درصد شغل و 60.6 درصد درآمد متوسط داشتهاند. طبق نتایج این مطالعه، 39 درصد از پاسخدهندگان، روی مرز شادی و ناشادی بودند.
اعتماد در بخش پایانی این گزارش نیز تصریح می نویسد: درحالی که مقرر شده در هر کشور، ملاک سنجش سطح شادی شهروندان، مبتنی بر سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی در انتخاب مولفههای زندگی، میزان اخلاق و معنویات و آگاهی و اطلاع شهروندان از فساد اداری و دولتی در هر کشور باشد، طی 10 سال اخیر، شهروندان ایرانی با هر سطح از درآمد و بهرهوری اقتصادی دولتها، ناشاد بودهاند و در قعر جدول (حتی در ردیف پایینتر از عراق و لبنان و تاجیکستان و پرو) ایستادهاند. سوال مهم، رمزگشایی از این اتفاق است؛ چطور شهروندان ایرانی، با وجود بهرهمندی از سرانه تولید ناخالص داخلی همچون مردم یونان (ردیف 82 جدول) پاناما (ردیف 31 جدول) و حتی شیلی (ردیف 26 جدول) ناشادتر هستند؟ برای پیدا کردن جواب این سوال، سری به پایگاه مرجع این گزارش جهانی بزنید. در وبسایت World happiness با مقایسه فواصل معنادار باقی مولفهها -حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی در انتخاب مولفههای زندگی، میزان اخلاق و معنویات و آگاهی و اطلاع شهروندان از فساد اداری و دولتی- جواب این سوال را پیدا میکنید.[1]
*باید متوجه بود که عواملی مثل ناشادی یا احساس فساد؛ تماما مقولاتی ادراکی و حسّی هستند. به این معنی که "القا" نقشی اساسی در این مقولات دارد.
به سخن دیگر اینکه مردم عزیز ایران باید بدانند که حتی در بهشت هم می توان به تصور زیست جهنمی رسید! اگر افرادی در پیرامون انسان باشند که از بام تا شام مشغول سیاه نمایی از وضع موجود باشند.
ایران عزیز ما سالهاست که در راستای تقلای ستاد هسته سخت اصلاحات برای ایجاد "فتنه اقتصادی" درگیر پروژه سیاه نمایی و ناامیدسازی است.
پروژه ای که قصد دارد تمام مثبتات موجود در ایران را انکار کند و در ادامه برای ناشاد بودن ادراکی مردم هورا بکشد!
شاید برای افکار عمومی جالب باشد که اصلاح طلبان بر خود حرام می دانند که ولو یک کلمه از مثبتات ایران مثل رتبه خوب در ضریب جینی و ارزان بودن مالیات و سوخت و نان دفاع کنند و یا از رتبه خوبتر ایران نسبت به انگلیس در بحث فقر مطلق حرف بزنند. و بدیهیست که این کتمان و سکوت در کنار آنهمه سیاه نمایی که هر روز و هر لحظه روی ذهن مردم پمپاژ می شود و هیچ اثری هم از برخورد با آن نیست؛ اثر خود را در آمار ادعا شده از روزنامه اعتماد می گذارد. (دقت شود که فرض ما بر صحت ادعای روزنامه اعتماد است!)
مردم باید بدانند که یک روحانی اصلاح طلب که گفته می شود شاگرد منتظری هم بوده زمانی از تریبونی علنی اینطور القاگری کرد که "ما شاد نیستیم چون حسین(ع) را محور قرار داده ایم"!
در دولت قبلی ستادی تحت عنوان تبلیغات اقتصادی در وزارت کشور وجود داشت که حتی یک روز هم مثبتات ایران را تبلیغ نکرد![2]
و باز هم این مردم ما هستند که باید بدانند کسانی در اردوگاه اصلاحات از زمان دلار 10 هزار تومانی تا زمان دلار 25 هزار تومانی دائما بر گرسنه بودن ایرانی ها تأکید دارند[3] و این در حالی است که ایران اسلامی به مدد کارنامه اقتصادی انقلاب در جایگاه سیرترین کشورهای جهان قرار گرفته است.[4]
الحق و الانصاف آیا در چنین هجومی از سیاه نمایی و انکار؛ باید انتظار داشت که شادمانی و احساس شادی مردم تحت الشعاع بدخواهی ها قرار نگیرد؟! بماند که شاخص های دیگری هم وجود دارد که گزاره ادعایی روزنامه اعتماد را نقض می کند.
ما این قضاوت را به مخاطبان و مردم ایران واگذار می کنیم. باشد که تأملات و اقتراحی در این میانه شکل بگیرد تا مرز میان مشکلات واقعی، مثبتات، امیدها و ناشادی ها مشخص شود.
نقش خواص و جهاد تبیین در این میانه البته یک ضرورت راهبردی است.
***
تحریمگران انتخابات میگویند نظام سیاسی ایران درک درستی از اوضاع ندارد!
ایسنا گزارش داد: محمدرضا عارف، فعال چپ و از تحریم کنندگان انتخابات سال 98 در کسوت رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، اخیراً طی یادداشتی در اشاره به چیزی که آنرا مشکلات معلمان و کارگران نامیده، نوشته است: امیدوارم که نظام تدبیر ما به درک درستی از اوضاع دست یابد که مقدمه درمان، تشخیص درست درد و مبانی شکل گیری درد است. چه بسا که تجویزهای نادرست در پیشروی مشکلات و از دست رفتن فرصت طلایی درمان، سهمی اساسی دارند. همچنان معتقدم که راه عبور از مشکلات، از مسیر گفت و گوی ملی در سطوح مختلف می گذرد.[5]
*ادعای عارف مبنی بر اینکه نظام حکومتی ایران درک درستی از اوضاع ندارد؛ نه تنها ادبیات و تعقل یک رجل سیاسی نیست بلکه صحیح هم نیست.
به این معنی که چگونه ممکن است یک نظام سیاسی دچار فقدان درک صحیح از اوضاع بتواند از فتنه ای بزرگ در سال 88 عبور کند، در جنگ های نیابتی پیرامون خود پیروز مطلق باشد، هژمونی ایران را پس از چند قرن تشکیل دهد و از متحدان خود در اقصی نقاط جهان حمایت اقتصادی، سیاسی و امنیتی داشته باشد.
پس طبعا این نظام سیاسی در یک قضاوت عقلانی دارای درک صحیحی از اوضاع خود است و مشکلات هم که امر طبیعی تمام حکومت هاست. یعنی در تمام حکومتهای جهان؛ کما بیش مشکلاتی وجود دارد اما چیزی که در ایران ما یکتا به نظر می رسد وجود برخی سیاسیون است که گاهی حتی با ادبیات دشمن نیز علیه نظام سیاسی حرف می زنند و خود را به هیچ ساحتی از اندیشه و عقلانیت پاسخگو نمی دانند.
باید این هشدار را مطرح کرد که تمسخر نظام سیاسی و متهم کردن حکومت به اینکه درک درستی از اوضاع ندارد؛ آنهم از سوی کسانی که سابقه بی تدبیری و رفتارهای ناشایست سیاسی (مثل تحریم کردن انتخابات) را دارند؛ می تواند تاثیرات سوئی در افکار عمومی داشته باشد و این مسئله حتما بایستی مد نظر خواص جامعه و اصحاب جهاد تبیین باشد.
***
دوگانه "بیثباتی_مشکلات اقتصادی" کار کیست؟
ولع پیرمردهای ناامید برای تنفس در هوای "فتنه اقتصادی"
حمیدرضا جلایی پور، از استادان اصلاح طلب، اخیرا در یادداشتی با عنوان "چرا اوضاع امسال بهتر نخواهد شد؟" که سایت صبح ما آنرا منتشر کرد، نوشت: در سال ۱۴۰۰ حکومت با آبروریزی و پشتپا زدن بیشتر به جمهوریت نظام، در ظاهر ارکان حکومت را «یکدست» کرد. به رغم این مهندسی وقیح، در میان مردم مستاصل کشور این انتظار پیش آمد که پس از این یکدستی، کارائی در بهبود اوضاع اقتصادی کشور بیشتر می شود و روند فقیر شدن بیشتر ایران متوقف میشود. ولی از آنزمان یک سال میگذرد و خبری از کارایی و کاهش آلام مردم نیست و فقط قیمت مواد غذایی و روزانه مردم دو برابر شده است.
قصه سیسمونیگیت قالیباف (رئیس مجلس) هم نشان داد که خود یکدستی حکومت هم یک افسانه بود و نزاع بر سر کرسیها و مواهب حکومتی جدیتر از تلاش برای «خدمت» به مردم است. در این اوضاع خراب دو کار هم بدون توقف در دستور کار حاکمیت قرار گرفته است. یکم اینکه تخریب بیشتر دستگاههای اداری کشور از طریق تزریق نیروهای «زیرمتوسط» و «نامربوط» (اما نوچه محافل قدرت) در کشوری که با مهاجرت نخبگان روبرو است، در جریان است. دوم اینکه بسیج امکانات اداری سازمانها برای اعمال یک سبک پوشش به کارمندان و ارباب رجوع حتی به قیمت مقابله با شهروندان، تشدید شده است. به نظر میرسد که متاسفانه یا هسته اصلی قدرت در شرایط گلخانهای است و ارزیابی واقعی از اوضاع ندارد و یا حاکمیت بقای خود را در تشدید «تضادهای» جامعه میبیند یا هر دو.
او در بخش پایانی این یادداشت نیز نوشته است:
"در سال ۱۴۰۰ این تصور پیش آمده بود که حکومت یکدست بیآبرو است ولی این حکومت برجام را به نام خود به سرانجام میرساند و حداقل وضعیت معیشت مردم را در ۱۴۰۱ بهتر میکند و تغییری در وضعیت فقر هفت دهک جامعه ایجاد خواهد کرد. متاسفانه موارد فوق نشان میدهد چنین امید حداقلی هم تحقق نمییابد. حکومت ایران با پندارهای ناواقعگرایانهاش و جامعه ایران با مصیبتهای معیشتیاش ادامه بقا میدهد و پتانسیلهای بیثباتکننده جامعه ادامه خواهد داشت."[6]
*ما قضاوت درباره آنچه جلایی پور ادعا کرده است را بر عهده مخاطبان محترم می گذاریم و تصریح می کنیم که تأکید او بر عبارتهایی مثل "آبروریزی حکومت، مهندسی وقیح انتخابات، روند فقیر شدن ایران، مقابله با شهروندان، امید حداقلی هم تحقق ندارد، پندارهای ناواقع گرایانه، مصیبت های معیشتی و پتانسیل های بی ثبات کننده" حاکی از یک مهندسی بدخواهانه است.
مهندسی بدخواهانه ای که قائل به هیچ امید و نقطه اتکایی نیست و جالب آنکه اظهارات خود را نیز با تأکید بر شیوع بی ثباتی به پایان می برد.
سوال اینجاست که این افراد از بی ثباتی چه نفعی دارند و چرا در تمام قیام و قعودشان خاصه هنگامی که از مشکلات مردم می گویند اما بلافاصله گزینه بی ثباتی را هم کنار آن می گذارند؟!
آیا در کشورهای دیگر جهان هم هنگام بروز مشکلات اقتصادی از لزوم بی ثباتی حرف زده می شود یا راهکارهای معقولی مثل رأی بهتر در انتخابات های بعدی گوشزد می شود؟!
از طرف دیگر مردم آیا می دانند که که دوگانه بی ثباتی _ مشکلات اقتصادی یعنی فتنه اقتصادی و فتنه اقتصادی یعنی عمق یافتن بیشتر مشکلات و ناامنی؟!
ما در اینجا 2 سوال را مطرح کردیم که پاسخ اولی با چشمان ناظر جامعه است و پاسخ دومی با مردم و البته با خواص جامعه.
خواصی که وظیفه دارند در جهاد تبیین، تباهی درد را به چشم مردم آشکار کنند و مستندا به آنها بگویند که نه تنها مشکلات در مسیر رفع شدن قرار دارد بلکه اوضاع ما بهتر خواهد شد. ضمن اینکه تبیین کنند که در پس برخی وسوسه ها و دوستی های خرس خاله ها؛ چه خطرات بزرگی نهفته است...
***
1_https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/184199
2_mshrgh.ir/955210
3_mshrgh.ir/1130569
4_mshrgh.ir/944980
5_https://www.isna.ir/news/1401021006784/
6_http://sobhema.news/?p=21198