به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت چهل و سومین روز جهانی قدس - که به زبان فارسی منتشر گردید- و بیانات معظمله به همین مناسبت - که به زبان عربی ارائه شد - از یکسو وضع فعلی فلسطین را با دقت و بیان فهرستی از مهمترین موضوعات آن ترسیم کرد و از سوی دیگر تا حد زیادی نقشه راه ادامه حرکت را هم ترسیم فرمودند. پیام و بیانات ایشان دارای نکات جدید و بدیعی هم بود. درخصوص این موضوع و روند تحولات فلسطین نکات زیر اهمیت دارند.
۱- اشغال تدریجی فلسطین در فاصله سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۷ یک برنامه «بینالمللی» - به معنای طرحی که در میان قدرتهای آن روز جهانی مورد توافق قرار گرفت - بود و هدف آن هم به اشغال سرزمین فلسطین محدود نبود، بلکه سیطره بر کل جهان اسلام و به عبارتی سیطره بر غرب آسیا را هدف گرفته بود.
به همین جهت از سوی سران یهود، از اول تصرف «از نیل تا فرات» به عنوان راهبرد اصلی مدنظر قرار داشت و حال آنکه اگر این یک طرح بینالمللی نبود، رژیمی که میخواهد به این محدوده بزرگ جغرافیایی برسد، باید هدفگذاری خود را مخفی مینمود. اعلام علنی این هدفگذاری در همان ماههای اول تأسیس این رژیم منحوس، از اطمینان کامل آن از پشتیبانی قطعی غرب در تحقق این شعار حکایت میکند.
تأسیس اسرائیل با یک برنامه انگلیسی شروع شد و یک پروسه حدود ۵۰ ساله را طی کرد. سر «هنری کمپل بنرمن» (Henry Campbel BannerMan) نخستوزیر سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۸ انگلیس گفته است: «مهمترین آبراههای استراتژیک در جهان اسلام است. در آنجا مهمترین ذخایر زیرزمینی وجود دارد، اگر ما در این منطقه به فکر جای پایی برای خود نباشیم، باید آقایی خود در جهان را پایانیافته تلقی کنیم».
این نکته را در نظر داشته باشید که انگلیس در این سالها یعنی از اوایل قرن بیستم دچار افول شده و در سراشیبی قرار داشت. کمپل بنرمن برای برونرفت از ضعف، تسلط برآبراههای استراتژیک و ذخایر زیرزمینی جهان اسلام را مطرح و در همان حال از یک «جای پا» برای تضمین این تسلط و در واقع این چپاول صحبت میکند. پیش از او «سیسل رودز» (Cecil Rhodes) سیاستمدار انگلیسی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ که از او به عنوان مؤسس استعمارگر کشور رودزیا یاد میشود و یکی از نزدیکان «تئودور هرتزل» میباشد. تأسیس اسرائیل را راهحل غرب - به تعبیر کمپل بنرمن جای پای انگلیس - در تسلط بر شرق میداند و به آن ترغیب میکند.
وقتی به وضعیت تأسیس این رژیم هم نظر میاندازیم همین هدفگذاری را میبینیم؛ اسرائیل برای تحقق اشغال فلسطین ادبیاتی اختراع و قدرتهای آمریکایی و اروپایی را به این ادبیات متعهد کرد؛ یعنی مظلومنمایی برای قوم یهود، تأکید بر زیر فشار قرار گرفتن یهودیان از سوی نازیها و ادعای مسالمتجو بودن یهودیان موضوعاتی بودند که در سطح سیاسی، تبلیغی، هنری و حقوقی مورد پشتیبانی همه غرب قرار میگرفتند.
به عنوان مثال هالیوود در عرصه هنر «بنهور» را عرضه کرد که یکی از آثار ماندگار تاریخ سینما است تا نشان دهد یهودیان مهربان، پرتلاش، مؤمن و مورد ستم هستند و در همان حال اگر به تشکیل حکومت دست پیدا کنند، با دیگران مهربانی را در پیش گرفته و پناهی برای مظلومان خواهند بود! در عرصه حقوقی، قوانین متعددی به تصویب قدرتهای بینالمللی و دولتهای پیرامونی آنان رسید که همه ناظر به تأسیس بیقید و شرط اسرائیل در این سرزمین بود که قانون بینالمللی و جعلی هلوکاست فقط یکی از این قوانین است.
به جهت مأموریت تضمین سلطه غرب بر جهان اسلام بود که برای آن رژیم، ارتش و سیستمی در حد یک قدرت بزرگ در نظر گرفتند؛ ارتشی با یک میلیون و سیصد هزار نفر نیرو و سرویس اطلاعاتی در ظرفیت رصد و مهار اطلاعاتی یک قدرت بزرگ تدارک دیده شد. پس جهان اسلام صرفاً با تأسیس یک دولت و مردمی اشغالگر فلسطین مواجه نبود - که این هم البته قابل پذیرش و تحمل نیست - در اینجا مسلمین با یک توطئه عظیم جهانی علیه کل جهان اسلام و منابع آن مواجه شدند، نه با تأسیس یک دولت در ۲۷۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت.
۲- شکست پروژه ۱۲۰ ساله اسرائیل، در واقع شکست پروژهای بینالمللی است و درست به همین جهت نباید به تحولات انقلابی فلسطین در حد تحول در یک جغرافیای محدود - مثل بسیاری از تحولات دیگر- نگریست. در اینجا مقایسه میان جمعیت و مساحت جهان اسلام با مساحت و جمعیت اشغالکننده فلسطین منطقی نیست؛ چرا که این هماوردی نه هماوردی با یک دولت و یا یک جمعیت بلکه هماوردی با قدرتهای بینالمللی است که علیه اسلام و کشورهای اسلامی وارد عمل شده بودند و به همین جهت توطئهای که تدارک دیده شد، درگیری با همه دولتهای اسلامی بود.
با این وصف بقاء فلسطین، علیرغم این همه تلاش استکباری، اعجازگونه است؛ چه رسد به اینکه به واسطه مقاومت اسلامی اساس این توطئه جهانی در حال ویران شدن است. اینک قدرتهای بینالمللی که این رژیم جنایتکار را به وجود آورده و دهها سال از آن حمایت قاطع کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که رژیم قادر به تأمین سلطه آنان بر غرب آسیا نیست و چون قادر به حفظ خود هم نیست، به «باری گران» بر دوش آنان تبدیل گردیده است.
۳- رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات و بیانیه روز قدس، روی چند کلیدواژه تمرکز داشتند، جایگزین شدن «اراده شکستناپذیر مردم فلسطین» به جای «ارتش شکستناپذیر اسرائیل»، جهاد، تحرک جنین و شکستهای پیاپی مهمترین حامی رژیم اسرائیل.
واقعیت این است که نتیجه جنگهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱ (۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰) رژیم صهیونیستی، عنوان «ارتش شکستناپذیر» را از این رژیم گرفت و حال آنکه اسرائیل با این کلیدواژه آنچنان رعبی ایجاد کرده بود که هیچکس در خود یارای مواجهه با اسرائیل نمیدید و سرنوشت هرگونه درگیری با اسرائیل، شکست دیده میشد و این از ۱۹۷۷ - سفر ۱۹ دسامبر سادات به تلآویو - به این طرف به زیربنای اصلی مذاکرات عربی - اسرائیلی تبدیل گردید.
هماینک این تصویر شکسته شده و آثار آن هم از میان رفته است. از آن طرف فلسطینیها، لبنانیها و... «ارادهای شکستناپذیر» را به ثبت رساندهاند؛ یعنی به موازات آنکه در میان ملل مسلمان و به خصوص در میان فلسطینیها، رعب از اسرائیل از بین رفته است، در میان اشغالگران و حامیان آنان، رعب از مقاومت و جهادگران فلسطینی و لبنانی رسوخ و آنان را فشل نموده است؛ به گونهای که در نبرد سیفالقدس، شلیک چند موشک به حومه بئرالسبع، فرار چندصد هزار یهودی به مناطق شمالی ۱۹۴۸ را در پیداشت.
«جنین» هم یک واژه جدید در ادبیات جهادی رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. جنین به عنوان بخشی از کرانه باختری که با اردوگاه آوارگان آن شناخته میشود و با جنایات قبلی رژیم اسرائیل، ضربالمثل شکست فلسطین در برابر اسرائیل شده بود، طی اقدامات جهادی علیه اسرائیل، نقش ویژهای ایفا کرد؛ به گونهای که نیمی از اقدامات مسلحانه هفتههای اخیر به آن تعلق داشت. در اردوگاه آن حدود ۱۵ هزار فلسطینی سکونت دارند و جنین در شمالیترین نقطه کرانه باختری و نقطه به هم پیوستن راههای ارتباطی حیفا، ناصره، نابلس و قدس میباشد.
از این رو فعال شدن جهادگران جنین، این پیام را به همراه میآورد که امنیتی برای مناطق مرکزی رژیم باقی نمانده است. به همین جهت اسرائیل علیرغم مماشات با جوانان مجاهد قدس شرقی، در مواجهه با جوانان مجاهد جنین با شدت برخورد کرد. اسرائیل ضمناً میداند تحولات جنین، مانند یک فتیله انفجاری، میتواند کل کرانه باختری و قدس شرقی را به خرمنی از آتش تبدیل کند.
شکست مطلق سیاستهای آمریکا در منطقه - که جایگاه برجستهای در بیانات و بیانیه روز قدس رهبری داشت - از یکسو پشت اشغالگران را لرزانده و از سوی دیگر امید مضاعفی به طرف فلسطینی داده و بر میزان مقاومت آن افزوده است. این فضای تحرک فلسطینی و آن فضای بسته و یأسآلود اسرائیلی، افق آینده را روشن کرده است. از این رو بهترین راهحل برای اشغالگران - به تعبیر صادقانه و محکم سیدحسن نصرالله - این است که «با هر وسیلهای میتوانند به کشورهای اصلی خود بازگردند.»