به گزارش مشرق، زنگ خطر پیری جمعیت در کشور چندسالی است که به صدا آمده و نرخ رشد جمعیت نیز روبه کاهش است، علل و عواملی دست به دست هم داده تا مانع فرزندآوری زوجین شوند، هرکدام از این عوامل نیز معلول علت دیگری هستند که باید برای رفع آنها تلاشهای اساسی صورت گیرد، امروز با «سید حسن موسوی چلک»، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به بررسی برخی علل «اصرار زوجین بر فرزند دار نشدن» پرداختهایم، عللی که برخی از آنها، اقتصادی و فرهنگی و برخی دیگر روانی هستند و برخی دیگر از آنها نیز اشاره ای به توقف در زمان دارد، همان ماجرای واهمه از بیمه نشدن و یا قطع یارانه فرزند چهارم خانواده. مشروح این گفتوگوی تفصیلی در ذیل میآید:
اخیراً در برخی محافل شنیده میشود علت افزایش نیافتن جمعیت، مقاومت برخی از زوجین برای فرزنددار شدن است، آیا چنین مؤلفهای وجود دارد؟ علت را تبیین بفرمایید.
ببینید ما با موضوعی سر و کار داریم به نام جمعیت، جمعیت یک موضوع اجتماعی دارای اهمیتی است که افزایش یا کاهش آن در هر جامعه ای مستلزم توجه به چند مؤلفه است، از آن جمله میتوان به برخی موضوعات اشاره کرد. سبک زندگی یکی از آن مؤلفههاست، سبک زندگی ما تغییر کرده است و تحت تأثیر عوامل دیگری مانند اقتصاد، نوع معماری، روابط اجتماعی و افزایش آگاهی قرار گرفته و همه اینها بر روی حوزه جمعیت تأثیرگذار است.
با توجه به آمار ازدواج و طلاق در چند سال اخیر میبینیم آمار ازدواج در چندسال اخیر به نسبت طلاق روندی افزایشی نیست و ازدواج ها کاهش یافته است. وقتی ما در جامعه با چنین شرایطی مواجه هستیم انتظار داشتن برای افزایش شاخص جمعیت کمی دشوار است.
در کنار اینها ما با تغییر استراتژی در حوزه جمعیت روبرو شدیم و آن تغییر از جایی آغاز شد که قوانین را اصلاح کردیم، یادتان هست زمانی به بیش از ۳ فرزندها بیمه داده نمیشد، آمدند و سیاست گذاری ها را تغییر دادند، هم در امور بیمه، هم یارانه و... سیاستگذاریها تغییر کرد، در کنار این هم سیاستهای کلی خانواده و جمعیت تصویب شد.
وام ازدواج تنها چاره کار نیست
ما با وضعیت کاهش نرخ باروری و به دنبال آن افزایش جمعیت سالمندی روبرو شده ایم، امروز جمعیت در سن ازدواج ما کمتر رغبت به ازدواج دارند. سیاستگذاریهای جدیدی را انجام دادیم که از این سیاستها میتوان به دو سیاست پیش رو در این حوزه یاد کرد و علیرغم تأکیدات مکرری که در این باره از سوی مسئولان صورتگرفته است نتیجه این دو سیاست عملاً منجر به افزایش جمعیت نشد.
ما فکر میکنیم با دادن وام میتوان مشکل ازدواج را حل کرد، اما تجربه نشان می دهد این چنین نیست، ما نمی خواهیم بگوییم که وام وحمایتی را بردارید و به جوانان ندهید. ازگذشته تا به امروز موضوع جمعیت در ادبیات گفتاری مسئولان و رسانهها بسیار قابل توجه بوده اما تغییری در آن حوزه احساس نشده است که بخشی از آن به اقتصاد بر میگردد و بخشی دیگری از آن به امید به آینده، البته برخی که دارای شغل هستند، مسکن دارند و در آمد اما به سمت ازدواج نمیروند، البته مؤلفههایی مانند نگرانی از آینده، نداشتن چشم انداز و حتی نداشتن مسئولیت پذیری در کاهش تمایل به ازدواج موثر است.
آخرین آمارها نشان میدهد که حدود ۱۱ میلیون نفر در کشور در سن ازدواج هستند که اگر ما جمعیت در سن ازدواج هر کدام یک فرزند بیاورند، ۱۱ میلیون به جمعیت ما افزوده خواهد شد، این اتفاق نیفتاده و بسیار دشوار است تا به این جمعیت برسیم.
چشم زوجین به تحولات جامعه دوخته شده
سیاست های کلی جمعیت که باید نقشی مهمی را ایفا میکرد آیا توانسته است ایفاگر این نقش باشد و جوانان را به ازدواج دعوت کند؟
یادم هست در یک مقطعی به روستاها برای کارهای پژوهشی سر می زدیم، از مردم می پرسیدیم که چند بچه دارید میگفتند نمیدانیم، فقط زمان غذا خوردن می بینیم که چند نفر دور سفره جمع شده اند و از این طریق آمار بچه های خود را داریم
اما امروز اقتضای زندگی بسیار متفاوت است و برای هر بچه ای در سال باید هزینههای بسیاری شود، نمیشود گفت بچه داشتن هزینه ندارد، این را همه می دانند. باید بپذیریم که شرایط حاکم بر جامعه در تشویق، تمایل یا عدم تمایل زوجین برای فرزند آوری یا فرزند بیشتر تأثیرگذار است.
اگر قرار بود که شاهد افزایش جمعیت باشیم با اجرای سیاستهای کلی جمعیت این اتفاق باید رخ میداد، چرا که همه چیز برای آن فراهم شده است اما دیدیم که نشد! بیش از ۲ دهه است که موضوع کاهش جمعیت و کاهش نرخ باروری در ایران مطرح است و کسی هم منکر این موضوع نیست.
براساس آخرین آمارها حدود ۱۰ درصد از جامعه جمعیتی کشور سالمند است و گفته می شود که تا ۳۰ سال دیگر ما به ازای ۳ نفر جمعیت، یک نفر جمعیت بالای ۶۰ سال خواهیم داشت. البته بخشی از آن را می توان موفقیت در حوزه بهداشت و درمان و امید مراقبت و تغذیه دانست اما بخشی از آن کاهش نرخ باروری است که خیلی زود به سمت کاهشی جمعیت حرکت میکنیم. این می تواند تبعات زیادی برای جامعه به دنبال داشته باشد. فکر می کنم آنچه که در کشور ما رخ داده است بسیار عجیب نیست و به یکباره این اتفاق رخ نداده است، از ۲ دهه قبل این موضوع مطرح بوده و هست و فکر میکنم دغدغه جدی در حامعه است.
جمعیت کشور با دستوری افزایش پیدا نمیکند، خود شما جوانید و این را می دانید. جمعیت با این وامها افزایش نمییابد البته ممکن است در یک مقطعی با استقبال روبرو شود اما تجربه نشان میدهد که با این نوع تسهیلات ۲ نفر را که هیچ بدهی به جامعه نداشته را بدهکار تحویل جامعه میدهیم.
موضوع جمعیت از جنس این چنین موضوعاتی نیست که بگوییم با پرداخت تسهیلاتی می تواند آثار مثبتی داشته باشد این گونه نخواهد بود، بلکه فرآیند تغییرسبک زندگی و ساختار خانواده و این روندی که غیرطبیعی است در افزایش یا کاهش آن نقش مهمی را ایفا میکند.
تسهیلاتی که همه نمیگیرند!
آیا به طور کلی در حوزه جمعیت و افزایش آن توانسته ایم موفق عمل کنیم؟
متأسفانه در بخشنامههایی که صادر میشود موضوعات اجتماعی را نمی بینیم، بخشنامههای صادر شده موجب یک بی اعتمادی می شود، وقتی کسی به این بخشنامه ها توجه نمی کند موجب بی اعتمادی به قانون و بخشنامه ها می شود. در مجموع وقتی یک دغدغه به درستی انتقال داده می شود پیام آن این است که باید به درستی درباره آن مطالعه و تفکر شود، هر زمانی موضوع ازدواج جوانان مطرح شد بلافاصله گفتیم وام پرداخت می کنیم، تسهیلات اعطا می کنیم و حتی گفتیم که برای مسکن آنها کاری کنیم، باید پرسید این تسهیلاتی که ارائه می شود برای چند نفر است، آیا همه را در بر میگیرد؟
ما حدود ۲۴ میلیون جمعیت خانوار در کشور داریم، این براساس آخرین آمارها است و اکثراً میل به تک فرزندی دارند و البته اغلب برای اثبات مردانگی و زنانگی است که منجر به تولد آن یک بچه میشود. حتی برخی از این زوجین یکی از شرط هایشان برای ازدواج این است که به زودی نمیخواهیم بچه دار شویم، اینها نشان میدهد که نمیخواهم بگویم مقاومت اما برداشتی از سبک زندگی است که با اعطای این تسهیلات قابل مدیریت نیست. شاید اگر بتوانیم چشم اندازهای روشنی برای مردم داشته باشیم، اینکه بدون ترس از آینده زندگی کنند آن وقت ممکن است شاهد روند افزایش ازدواج و حتی به تبع آن شاید پس از ۳ تا ۴ سال پس از ازدواج شاهد به دنیا آمدن فرزند در زندگی زوجین باشیم.
اگر این جمیعت ۱۱ میلیونی جوان مجرد در کشور ما حتی ۵ میلیون نفر هم تمایل به ازدواج پیدا کنند تا چندسال آینده بخشی از نگرانی ما برطرف می شود. البته زیر ساختهای کشور باید تقویت و آماده پذیرایی از جمعیت ۱۵۰ میلیون نفری را پیدا کند، ما باید از حیث زیرساختها، آب و ... تقویت شویم.
ظرفیت زوجین نابارور برای افزایش جمعیت
چقدر فرزندآوری زوجین نابارور میتواند در افزایش جمعیت کشور موثر باشد، آیا این گروه از جامعه حمایت میشوند؟
بنده میگویم ناباروری یکی از حوزههای بهداشت و درمان است، متناسب با نیاز هر فردی در جامعه باید خدمات درمانی تعلق و مورد حمایت قرار بگیرند این یک موضوع جدی است. زوجین نابارور باید مورد حمایت قرار گیرند، چرا که نیاز به خدمات درمانی دارند و نباید مانع دسترسی این خانواده های نابارور به خدمات درمانی و بهداشتی و ... شویم، باید همه اینها در خدمت آنها قرار بگیرند و حتی حمایتهای بیمهای نیز صورت بگیرد این یکی از کارکردهایی است که جز وظایف حاکمیت بوده و میتواند دغدغه مردم را در این حوزه ها کاهش دهد و به حداقل برساند.
ما نباید از هیچ ظرفیتی برای کمک به مردم و ایجاد اطمینان برای فرزند آوری غفلت کنیم چرا که این ظرفیت میتواند آگاهی سازی کند، باید پوشش خدمات درمانی بهداشتی درمانی و بیمه ای افزایش یابد و یا حتی میتواند اقدامات تسهیل کننده فرزند آوری افزایش یابد. باید بدانیم موضوعات اجتماعی از جنس جمعیت دستوری نیست که دو هفته ای، یک سال و دو سال درست شود، این باید لحاظ شود.
فرار از فرزندآوری با نگهداری حیوانهای خانگی
برخیها برای فرار از فرزند آوری به نگهداری حیوانهای خانگی پناه میبرند، از نگاه شما آیا این نیاز زوجین را حیوانات خانگی میتوانند برآورده کنند؟
ارتباط انسان با حیوان ارتباطی دیرینه است اما میگویم گاهی برخی زنان برای فرار از تنهایی به سمت حیوانات و همنشینی با آنها حرکت و به دنبال جایگزین کردن حیوان خانگی به جای فرزند هستند، اگر چه نگهداری حیوانات هم هزینه های بسیاری دارد اما برای فرار از تنهایی به دامن این سگ ها و دیگر حیوانات پناه میبرند و محبت را با آنها تقسیم میکنند، این به تغییر سبک زندگی بر میگردد. باید از این دسته پرسید آیا یک سگ میتواند شادابی و نشاطی که فرزند در زندگی به دنبال دارد را ایجاد کند؟ قطعا این گونه نیست.
وقتی سبک زندگی به صورت ناآگاهانه و یا آگاهانه تغییر و یک رسم از جاهای دیگر وارد کشور میشود، تبدیل به چشم وهم چشمی و مدخواهد شد، طبیعتاً باید منتظر ابعاد آن باشیم؛ از جمله همین عوارض میتواند همین همنشینی برخی زوجین با سگ ها دانست؛ به طوری که ما امروز شرایط خاصی را در جامعه تجربه میکنیم. اعتقاد دارم نگاه ویژه تری به ارتقاء روابط انسانی در جامعه باید صورت گرفت.