به گزارش مشرق، در سالهای اخیر موج مهاجرت فوتبالیستهای ایرانی به آن سوی آبها بیشتر شده است که دلایل روشنی دارد. وقتی هدایت تیمملی برعهده کیروش بود، گروهی از بازیکنان با هدف دعوت به تیمملی، با حقوق سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار دلار هم به اروپا میرفتند تا شاید به تیمملی برسند؛ آنها در ایران هم شاید همین میزان دریافتی را داشتند، اما ترجیح میدادند در فوتبالی سخت و سنگینتر و دور از خانه و خانواده بازی کنند.
با افزایش قیمت ارز، دستمزدها برای لژیونرها چشمگیر شد. بازیکنان با قرارداد سالانه ۲۰۰ هزار دلار، بیش از ایران درآمد داشتند و بازی در خارج برای آنها صرفه اقتصادی بیشتری پیدا کرد.وقتی کیروش از تیمملی رفت، معادلات تغییر کرد و بازیکنان تحت تأثیر دلالها به سمت لیگهای عربی با قراردادهای بیش از یک میلیون دلار رفتند؛ نتیجه این شد که آنها بدون رشد و ترقی چند سالی از عمر فوتبال خود را در خارج گذراندند و سرانجام بهدلیل ناکامی و دیپورت شدن از سوی باشگاههای متمول قطری و اماراتی راهی جز بازگشت ندارند.
بازگشت بازیکنان ایرانی شاغل در لیگهای خارجی به ایران هم در یکی، دو سال اخیر افزایش یافته که دلیل اصلی آن تغییر رویکرد در تیمملی است. در سال جامجهانی، بازیکنانی نظیر محمد محبی، کاوه رضایی، فرشید اسماعیلی، علیرضا بیرانوند، مرتضی پورعلی گنجی، سعید عزتاللهی، رامین رضائیان، احمد نوراللهی و... یا به ایران بازگشتهاند و یا قصد بازگشت دارند تا در لیگ ایران جلوی چشم باشند و مورد توجه و حمایت رسانهها قرار بگیرند.
بیشتر بخوانید:
چرا فوتبال ایران از "فیرپلی" مالی تبعیت نمیکند؟
فوتبال ایران اگر براساس درآمد و هزینههایش به بازیکنان حقوق و دستمزد بپردازد، کمتر شاهد رفت و آمد بازیکنان هستیم؛ بازیکنی که بازار خارجی خوبی داشته باشد، هرگز به سادگی به فوتبال ایران برنمیگردد تا دستمزد به مراتب کمتری بگیرد. اگر ۲۰، ۳۰ بازیکن درجه یک فوتبال ایران را کنار بگذاریم، سایر فوتبالیستها جز فوتبال ایران، پیشنهاد و بازار کاری در جای دیگری ندارند و باید در لیگ ایران چنان بدرخشند تا مسیر برای لژیونر شدن آنها باز شود. در فوتبال بیحساب و کتاب ایران، وقتی دستمزدی معادل اروپا یا حتی قطر به بازیکنان معمولی پرداخت میشود، طبیعی است که فوتبالیستها هر وقت اراده میکنند، از تیمهای بزرگ ایران میروند و هرگاه خسته و کلافه هستند یا هدفشان تغییر میکند، بازگشت به داخل را سهل و آسان میبینند چون مشتریان در فرودگاه برای آنها صف میکشند و پیشنهادات سرسامآوری میدهند!
با درآمدی که باشگاههای ایرانی دارند، اساساً پرداخت این دستمزدها چیزی جز بدهی و ورشکستگی برای فوتبال ایران ندارد و تا زمانی که مدیران از جیب دولت با هم رقابت میکنند، بازی در «لیگ گازی قطر» با «لیگ نفتی» ایران برای فوتبالیستها چندان تفاوتی ندارد و راه برای رفت و آمد باز است. اگر فوتبالیستها تفاوت بازی در خارج و ایران را به لحاظ مالی یا رشد و ترقی حس کنند، بعد از حضور در خارج دلتنگ خوشیها و تنبلی فوتبال ایران نمیشوند و تلاش میکنند تا لژیونر بمانند.