به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: سفر جو بایدن به منطقه که هفتهها محل بحثها و گمانهزنیهای سیاسی و کارشناسی بود به پایان رسید و آنچه بر جای ماند تعدادی گزارههای ضدونقیض درباره عادیسازی روابط تلآویو - ریاض، متعهدشدن ریاض به افزایش صادرات نفت تا سقف ۱۳ میلیون بشکه در روز، حل و فصل موضوعات فیمابین آمریکا و عربستان پس از ماجرای قتل فجیع جمال خاشقجی و ایجاد سامانه دفاعی مشترک سایبری بود!
در واقع سفر بایدن نه تنها تکلیف گمانهزنیها را روشن نکرد، حتی نتوانست تصویر روشنی از توافقات میان شرکتکنندگان در اجلاس دهجانبه جده را پدید آورد. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱- بایدن سفر منطقهای خود را از تلآویو شروع کرد، سپس به بیتالمقدس رفت و از آنجا وارد جده شد. در این میان محافل آمریکایی روی یک واژه از سخنان بایدن در دیدار با لاپید و در گفتوگو با کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی تمرکز کردند و آن «امنیت اسرائیل» بود. در واقع بایدن آشکار ساخت که نگران وضعیت این رژیم شده و آمده است تا اگر میتواند کمی این وضعیت را بهبود بخشد.
کما اینکه وقتی شبکه تلویزیونی CNN آمریکا از عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجی سعودی درباره تأثیر عادیسازی رابطه چند کشور عربی با رژیم صهیونیستی پرسید، پاسخ داد «ما امیدواریم این تصمیمات اثری مثبت بر وضعیت داخلی اسرائیل داشته باشد».
اما با بررسی نتایج میتوان گفت این سفر برای تلآویو حداکثر در حکم یک مُسَکِّّن بود و از این رو فعالسازی دوباره ماشین عادیسازی روابط اسرائیلی -عربی در جریان سفر بایدن، به برقراری پروازهای غیرنظامی و در واقع بازشدن آسمان عربستان روی هواپیماهای مسافری رژیم صهیونیستی محدود گردید و دو طرف نتوانستند موانع موجود که عمدتاً ناشی از حساسیت شدید مسلمانان است را از سر راه بردارند.
بایدن در جریان سفر به تلآویو و مذاکرات با لاپید در کنار لزوم فعال کردن عادیسازی و رفع موانع آن، به «راهکار دو دولتی» اشاره کرد که به معنای پایان یافتن ماجرای معامله قرن از دید بایدن بود.
در این میان درگیری رژیم صهیونیستی با مشکلات داخلی و ضعفهای سیاسی و امنیتی بیشتر از آن است که بتواند از سفر بایدن استفاده چندانی ببرد.
این جمله بایدن که «در دوره ریاستجمهوری من، تنش نظامی بین ایران و آمریکا روند رو به کاهش داشته است» به این معنا بود که آمریکا عدم توانایی خود را در اجرای طرح کمربند آسمان که گفته میشد در قالب یک طرح منطقهای با محوریت عملیاتی رژیم صهیونیستی مدنظر میباشد، اعلام کرده است. در واقع بایدن در این سفر اذعان کرد سخن گفتن از یک طرح مشترک عملیاتی علیه ایران به نفع آمریکا، رژیم اسرائیل و کشورهای عربی نیست.
۲- مدتها بود روی طرح مشترک عربی - اسرائیلی - آمریکایی علیه ایران صحبت میشد. گاهی از این طرح با عنوان «سپر آسمان» و گاهی با عنوان «شورای دریای سرخ» یاد شده است.
رسانههای رژیم صهیونیستی و بهویژه رسانههای نظامی آن مثل کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل از دو هفته پیش مطرح میکردند که دولت لاپید -بنت طرحی را تهیه کرده و میان آمریکا و ۹ دولت عربی به اشتراک گذاشته است که بر مبنای آن ارتش اسرائیل در نوک پیکان عملیاتی علیه تأسیسات هستهای ایران و از پشتیبانی ۹ کشور دیگر برخوردار خواهد بود. اما این ادعاها چند روز پیش از سفر بایدن یکییکی رنگ باختند.
تیم بایدن به طرف اسرائیلی گفته بود توقعات از سفر رئیس آمریکا را بالا نبرد و لذا همین شبکه از دو روز پیش از سفر جمعه گذشته بایدن حرفهای قبلی خود را پس گرفت و گفت واشنگتن و تلآویو در جریان سفر بایدن روی تداوم مذاکرات با ایران توافق خواهند کرد.
در همان حال مقامات عربستان یک هفته پیش از شروع سفر بایدن اعلام کردند عضوی از سپر آسمان و هر طرح امنیتی دیگر که ماهیت ضدایرانی داشته باشد، نخواهند بود. امارات در این خصوص صراحت بیشتری داشت، نخستوزیر اردن و رئیسجمهور مصر نیز اعلام کردند شرایط منطقه اقتضا میکند که همه در جهت کاهش تنشها فعال باشند.
خود آمریکاییها هم قبل و در حین سفر منطقهای بایدن با اشاره به توانمندیهای دفاعی ایران و بهخصوص بحث بیشتر روی قدرت پهپادی کشور، نشان دادند خود را در موقعیت مناسب ارزیابی نمیکنند. بعد از پایان سفر بایدن به منطقه هم بعضی از مقامات عربستان وجود هرگونه طرح مشترک نظامی علیه ایران از جمله بحث از ناتوی عربی را غیرواقعی خوانده و وزیر خارجه آن با صراحت گفت دست خود را به سوی ایران دراز میکنیم.
در اینجا بحث این نیست که در اتاق تودرتوی مذاکرات آمریکایی - عربی - اسرائیلی، از لزوم یک طرح مشترک امنیتی -نظامی علیه ایران صحبت شده یا نه که علیالقاعده صحبت شده است.
بحث این است که ادبیات همه طرفهای این موضوع نشان میدهد اگر صحبتی هم صورت گرفته و حتی اگر تصمیمی هم گرفته شده، فاصله میان حرف تا عمل حتماً بسیار زیاد خواهد بود. کما اینکه حدود ۲۰ سال پیش طرح ناتوی عربی در شورای همکاری خلیجفارس به تصویب رسیده، اما تا این لحظه در حد تشکیل یک «گردان مشترک» هم پیش نرفته است و در جنگ یمن هم که مشاهده کردیم حتی نیروهای نظامی عربستان و امارات از سه سال پیش به جان هم افتادهاند.
همینطور از حدود پنج سال پیش بحث «معامله قرن» فیمابین ۷ دولت - آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان، اردن، مصر، امارات و تشکیلات خودگردان فلسطین -مطرح گردید و قرار بود وضعیت جدید سیاسی و جغرافیایی را در منطقه شکل دهد، اما بهاندازه تعیین تکلیف یک روستا هم کارساز نشده و تأکید دوباره بایدن و مقامات سعودی بر طرح دو دولتی -طرح صلح ۲۰۰۲ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان -در واقع در حکم قرائت فاتحه بر مزار مرحوم معامله قرن بود.
۳- در جریان مذاکرات بایدن و طرفهای دیگر و در بیانیه پایانی واشنگتن - ریاض بر توافق بایدن و ملکسلمان روی افزایش صادرات نفت عربستان در قالب اوپک پلاس تأکید شد. یک روز پس از مذاکرات هم عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجی سعودی از آغاز صادرات ۱۳ میلیون بشکهای نفت عربستان طی هفتههای آینده و در قالب توافق اوپک خبر داد و گفت این حداکثر توان ما در افزایش رقم صادرات نفت میباشد.
کاخ سفید روی این جنبه از سفر بایدن تبلیغات زیادی کرد و حال آنکه از یک طرف با توجه به نیاز عربستان به ایجاد زیرساخت لازم برای افزایش ۲۷ درصدی استخراج و صادرات نفت و نیز با توجه به رابطه معکوس افزایش صادرات و مبلغ دریافتی صادرکنندگان نفت، حداقل طی دو ماه آینده افقی برای افزایش صادرات وجود ندارد و این در حالی است که کشورهایی وجود دارند که عربستان را از اجرای توافق با آمریکا پشیمان کرده و وضعیت را به عقب برگردانند.
بنابراین بایدن نمیتواند به تنها توافق مرتبط با منافع مردم آمریکا از این سفر خیلی امید ببندد.
۴- سفر بایدن نتوانست ماشین متوقف شده عادیسازی روابط سیاسی اسرائیلی -عربی را راه بیندازد؛ به همین جهت باید گفت آخرین تیر ترکش رژیم صهیونیستی برای راه انداختن این ماشین، اینک به نتیجه لازم نرسیده است.
شکست بایدن در فعالسازی ماشین عادیسازی به احتمال زیاد مخالفتهای عربی با عادیسازی را دامن میزند و این میتواند مشکلات جدیدی را برای رژیم صهیونیستی پدید بیاورد. آمریکا برای آنکه محیط عادیسازی عربستان را آرام کند، به طور رسمی و طی بیانیه بایدن از واگذاری دو جزیره صنافیر و تیران - در دریای سرخ - به عربستان خبر داد اما این خبر که البته چند سال پیش هم مطرح شده بود، فضا را برای حرکت ماشین عادیسازی آرام نکرد.
عربستان در جریان دیدار بایدن و از زبان عادل الجبیر عادیسازی را به پس از پذیرش طرح دو دولتی که پادشاه سابق عربستان - در سال ۲۰۰۲ البته در مقام ولیعهدی - به کنفرانس اتحادیه عرب در بیروت ارائه کرد و به تصویب رسید، موکول کرد. این در حالی است که قدس و سایر اماکن مقدس در الخلیل، بیت لحم و نابلس خط قرمز رژیم صهیونیستی میباشند. بنابراین واضح است که کار پیش نرفته است.
البته در عین حال باید گفت اجازه ورود رسمی هواپیماها و مسافران رژیم صهیونیستی به آسمان عربستان موضوعی ساده و جرم کمی نیست و این به آن معناست که هواپیماهای اسرائیلی حتی میتوانند بر فراز مکه و مدینه به پرواز درآیند که این موضوع در واقع با امنیت زائران مسلمان مغایرت داشته و نقض تعهدات دینی توسط حکومت عربستان تلقی میشود. مسلمانان نباید سکوت کرده و شاهد سیطره دشمنان بر آسمان دو قبله خود باشند.