ایشون درست میگه الان خرید فروش برنج تبش خوابیده ماطندران که فعلا اینطوریه کیلو ۹۰ نمیخرن

من یه حقوق بگیرم میبینم بعضی برنجکاران هم فقط برنج سالیانه خود را می‌کارند . بچگی من زمان قبل از انقلاب بود خیلی بدتر از الان بود بعنوان مثال تمام روستاییان روستای ما وضعشان از کدخدای آن‌زمان بهتر است میدانم گرانی هست میدانم عده زیادی با کمک مردم زندگی میکنند من خودم یتیم ومعلولهایی میشناسم که مردم به آنها کمک میکنند آن‌زمان عید به عید برنج می‌خوردند أنقدرکم بود که دانه ای از آن نمی‌ماند یامرغ نهایتا سالی دوسه مرغ ! ما مرغ نگه میداشتیم و تخم مرغ وحتی روغن روی نان میمالیدیم ومیخوردیم من در تمام دوازده سال بچگیم یک موز نخوردم نه من همه اهل روستا گاهی دریک سال پوست موزی را با دوستم تویراه دیدیم بهم نگاه نکردیم رومون نمیشد پوست موز رو زبان بزنیم بالاخره نصمفش کردیم و زبان زدیم . خیلی چسبید . نان وقند وعده غذایی بعضی شهرهای بود این اواخر شیر و ماست یک گاوی که خریدیم ۱۵۰۰ تومان شده بود غذای اصلی سال ما این گاواول شیرش یک لیوان بود ! من چوپانش شدم خودم هم برایش گیاه میچیدم تا کمکش کنم عاقبت مست شد وشیرش زیادشدن عاقبت هم شبدرخورد مرد ! کلا مرغ محلی داشتیم مثلاً پنج تایی که خروسش سهم مهمان میشد ومانگاه میکردیم ! راستش الان اکثریت از کدخدای روستای مابهترند اما خوب توقعاتمان گاهی بالاست . مامان وشبدر می‌خوردیم . اوضاع بد بود الان خیلی بهتره اما خود من ماشین که هیچ موتور ندارم اما کلا شکر امیدوارم اوضاع خوبتربشه البته همان‌موقع دارنده هم بود اما نمیتوانستند دوروز مهمان داشته باشند . کاشتن گوجه بادمجان ، طالبی ،خربزه اگر نبود فکرکنم از گرسنگی میمردیم باورکنید لذت آن زندگی بهتر از این خوردنهای بی معنی شده است . خوش باحال أنهاکه قناعت میکنند وشکرمیگویند شکم و میشود اما دنیای ظالم باتحریم ماشیعیان را محاصره کرده اما دست خدا بالاترین دستهایت . میفهمم چقدر سخت شده ای کاش کالابرگ بدهند ای کاش روزهای خوب بیایند . من الان حقوقبگیرم منم گیرم اما شاکرم امیدوارم امسال بارفع تحریمها اوضاع بهتر شود