به گزارش مشرق، حجت الاسلام علی مهدیان عضو شورای مرکزی خانه طلاب جوان با اشاره به بلایی که سکوت خواص و نخبگان بر سر جبهه حق آورده، گفت: سکوت به سر جبهه حق، بلا آورده است؛ خواص و نخبگان و مراجع و هر کس که در هر موضعی که تأثیر میگذارد، وقتی در شرایطی که لازم است حرف بزند، سکوت کند، ضربه خواهد زد.
ترس را میفهمم
حجت الاسلام مهدیان تصریح کرد: زمانی به یکی از دوستانم که الان مسئول شده گفتم، من بعضی اوقات میترسم که حرف بزنم، یعنی معنای ترس از گفتن را می فهمم. فرض کنید جمعی دارند بحث میکنند که مملکت چقدر سیر نزولی داشته و ما در همان جمع ادعا داریم کشور از سال ۵۷ تا الان از نظر مادی و معنوی به شکلی ارتقا پیدا کرده که با قبل اصلا قابل مقایسه نیست؛ در این شرایط واقعا سختی حرف زدن ملموس میشود.
وی با اشاره به اینکه برخی گمان میکنند ابوموسی اشعری یک شخصیت ساده است، اظهار کرد: داستان ابوموسی اشعری آنطور که بعضیها او را به عنوان یک شخصیت ساده جلوه میدهند نیست، در آن زمان کاملاً صحنه برای او معلوم بود و کنار کشیده بود.
مهدیان ادامه داد: امام خمینی رحمة الله علیه در آخر عمرشان پیام منشور روحانیت را نوشتند و در آن پیام گفتند که خون دلی که از این متحجرین خوردم، از دشمنان نخوردم.
حجت الاسلام مهدیان افزود: جامعهای که در آن همه ساکت شوند و وارد مارپیچ سکوت شود، بیچاره میشود زیرا هنجارهای اجتماعی و محاسبات انسانها عوض میشود.
سکوت دو نوع است
مهدیان درباره انواع سکوت گفت: سکوت دو نوع است، یک موقع شخص چیزی نمیداند و سخن نمیگوید ولی یک موقع شخص میداند ولی میترسد که اتفاقی برایش بیافتد، برای همین سخن نمیگوید. اباعبدالله در خطبه منا میگویند که شما ساکت شدید چون ترسیدید؛ طبیعی است که در این زمان اراذل اوباش جلو میآیند.
وی بیان کرد: سعدبن ابی وقاص یک شخصیت سیاسی موثر بود ولی در ماجرای جنگ امیرالمومنین(ع) خفه شد. حتی وقتی که در خفا از او می پرسیدند، میگفت من نمیخواهم موضع بگیرم ولی اگر بخواهم این کار را بکنم، موضع من حمایت از علی(ع) است. آن موقع مشهور بود که اگر سعد میآمد و قبیله خود را هم به میدان میآورد، کار معاویه تمام شده بود.
این کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: مثال دیگر خواجه ربیع است که گفت ما در این قتال شک کردیم. شک کرده بود به حضرت علی (ع)؛ کاری نداشت که از شک خارج شود. اگر میخواست مسئله برای او روشن شود، می ایستاد و بحث میکرد تا این اتفاق رخ بدهد، چون همین را سوال کردند و امیرالمومنین هم توضیح دادند. او رفت و کنار کشید. فردی که برخی او را جزو عرفا یاد می کنند.
مهدیان اظهار کرد: ما از این دست سکوتها کم نداریم، مانند سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه. مسلم کاخ ابن زیاد را محاصره کرد، سلیمان گفت من با نائب امام کاری ندارم و با خود امام کار دارم. این جمله بسیار جمله مهمی است.
قصه کوفه را باید یکبار از جنبه عوام، یکبار هم از جنبه خواص تحلیل کرد
وی افزود: قصه کوفه را باید دو نوع تحلیل کرد؛ یک بار از جنبه عوام و یک بار دیگر از جنبه خواص. شریح وقتی از داخل دارالاماره بیرون آمد، قصه هانی را میدانست و میتوانست به قبلیهاش بگوید اما نگفت. خفه شدن دانایان! مسئله این بود. آنچه میدانستند صحیح است را بروز ندادند، اینها خواص هستند.
این کارشناس مسائل مذهبی اظهار کرد: داستان عوام هم در کربلا را حتما شنیدید، ما یک جماعت خوبی از مردم کوفه داریم که این ها وارد لشکر ابن زیاد نشدند ولی به حضرت اباعبدالله(ع) هم کمک نکردند؛ رفتند در کوهها و مشغول شدند به دعا و مناجات با گریه و زاری که خدایا امام حسین(ع) را نجات بده. امام حسین(ع) را شهید کردند اما آنها داشتند آنجا دعا میکردند. این چه اثری دارد؟ بیچاره شدند! نوع رفتار اهل بیت(ع) در کوفه را نگاه کنید، وقتی برگشتند مدل حرف زدن امام سجاد(ع) با این جماعت را نگاه کنید. می فهمید که چقدر این ها را ظلمت گرفته که امام با آن ها به این روش صحبت میکند.
انقلاب وقتی میمیرد که همه بیخیال شوند
مهدیان ادامه داد: خداوند رحمت کند مرحوم شهید بهشتی را که گفت: انقلاب وقتی میمیرد که همه بیخیال شده و ساکت شوند. می فهمند اما میگویند بیخیال. ما خیلی اینگونه هستیم یعنی آدم هایی که کم کم بی خیال شدند. یادم نمیرود در دانشگاه بچههایی داشتیم که وقتی یک اتفاقی رخ میداد تا صبح خوابشان نمیبرد و میگفتند چیکار کنم.
وی درباره مفهوم سکوت گفت: اصل سکوت یک فعل و یک کار است. این گونه نیست که بگویید کاری نکردیم، یک کاری کردید به نام سکوت و میتواند به نفعمان باشد. یک کاری کردید، اینگونه نیست که بگویید من سر یک سه راهی هستم، میتوانستم کمک کنم یا کمک نکنم و یا هیچ کاری نکنم.
وی افزود: وقتی سکوت کردید یک کاری کردید و باید ببنید که پازل چه کسی را پر میکنید. دشمن جوری القا میکند که شمای بچه حزب اللهی فقط اینجا ساکت باش من کار خودم را انجام میدهم. بقیه را به یک شکل درست میکنم، برای آن طیف یک نقشه دارم، برای طیف دیگری هم نقشه دیگری دارم؛ برای جریان حزب اللهی منحرف شده یک نقشه دارم که این ها شروع کنند به حرف زدن، دیگر جریانها هم به یک دلیل دیگر حرف بزنند. تو فقط سکوت کن، همین. پازل من پر هستش و کار تمام. بابا یک نفر بلند شود و این مارپیچ سکوت را بشکند. مانند این بچه رزمندهها که یک مرتبه کپ میکردند. خدا رحمت کند معاون حاج قاسم در زمان دفاع مقدس. آن طور که نقل میکنند ایشان اصلاً اسلحه نداشت و فقط یک بلندگو داشت. اونجایی که رزمندهها کپ میکردند؛ داد می زد و میگفت بلند بشید. این آدم در درجه اول با آدمها کار داشت. یک نفر میخواهیم فقط فریاد بزند، خراب کنید این بازی را. مشکل این است کسی حرف نمیزند. انقلاب آنجایی رخ میدهد که همه آنچه متوجه میشوند را فریاد بزنند. عقبگرد آن وقتی است که عموم آنچه متوجه میشوند را بیان نمیکنند و سکوت میکنند.
وی تصریح کرد: من در بیانات حضرت آقا شنیدم؛ طرف آمده جلوی حضرت آقا حرف زده، آقا را نقد هم کرده و هر چه خواسته را هم گفته است. بعد، حضرت آقا گفته همین حالی که داری و اینکه آنچه میفهمی را بیان میکنی را حفظ کن، چون این روحیه خوب و ارزشمند است. در مقابل، دهه 70 که برنامه ریزی کردند دانشگاه ها سیاسی نباشد، جملات آقا را نگاه کنید؛ تعابیر بسیار عجیب است؛ آقا میفرماید خدا لعنت کند افرادی که می خواهند دانشگاه ما سیاسی نباشد. هیچ وقت مدل حرفهای آقا این قدر تند نمیشود، این عمل ضد انقلابی است.
مارپیچ سکوت یعنی مرگ جامعه
این کارشناس مسائل مذهبی اظهار کرد: انقلاب یعنی همان حرکت و سلوک که در اندازه یک جامعه رخ میدهد. شما اگر قصد کشتن جامعه را داشته باشید، آن را بیاندازید داخل مارپیچ سکوت. آن موقع است که همه چیز میخوابد. بلایی سر این جامعه می آید که اراذل اوباش این گونه میاندار می شوند. در کوفهای که خواص و نخبگان جامعه دینی همه آنجا بودند و اصلا ساخته شده بود برای مجاهدین، چگونه این اراذل و اوباش این جنایتها را انجام دادند؟ این ها از جایی نبودند، از کوفه و اطرافش بودند. البته نقلهایی هم هست که تعدادی هم از شام آمدند. این جماعت چگونه نگاه کردند به جنایتهایی که رخ داد؟ با سایه ترسی که ابن زیاد روی سر مردم انداخت، رفتند توی کوهها دعا کردند و اراذل و اوباش آمدند.
وی تشریح کرد: روایتی از حضرت علی(ع) داریم که حق را از بین بردند و به باطل کمک نکردند. این ها ساکتین بودند. کسی که به لشکر و جبهه حق کمک نکرده، جبهه دشمن را کمک داده است. به قول حضرت آقا با اشاره به بیان حضرت علی(ع) طوری عمل کنید که دشمن نتواند از شما استفاده کند. یعنی دشمن به هیچگونهای نمیتواند از شما در فتنه استفاده کند. یک طوری گارد بگیرید که نتواند از شما استفاده کند، اما دشمن از این سکوت استفاده میکند.
مهدیان گفت: در درون هویت جامعه، افرادی که حق را دریافت کرده و آن را کتمان کنند، این حقیقت در قیامت تبدیل به آتش می شود. خداوند دیگر با این افراد سخن نمیگوید و پاک نمیشوند و برای آن ها عذاب شدیدی خواهد بود. یعنی اگر اهل سلوک باشد آن مقدار که حرکت کرده را به ظهور و بروز نرساند و دستگیری نکند، همه داشتههاش تبدیل به آتش میشود. این فقط برای خوبان نبوده بلکه برای همه افراد است.