به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: محمد قوچانی از فعالین رسانهای مدعی اصلاحات و از محکومین امنیتی فتنه ۸۸ اخیرا در یک گفتوگوی تلویزیونی اظهاراتی جالبتوجهی مطرح کرده و به جمهوری اسلامی پیشنهاد داده است برای پایان آشوبها و برونرفت از وضع موجود ۷ شرط مدعیان اصلاحات از جمله تاسیس جمهوری سوم و احیای برجام را بپذیرد!
گفتنی است استراتژی مضحک فشار از پایین چانهزنی از بالا اولینبار از سوی سعید حجاریان مطرح شد، استراتژی تقلبی و کپیشده انگلیسی که هدف اصلی آن براندازی اما به حدی رسوا و نخنما شد که بسیاری از چهرههای مدعی اصلاحات بهویژه پس از فتنه ۸۸ اذعان کردند در ساختار جمهوری اسلامی تحریک تودههای مردم به آشوب و اغتشاش از پایین و وادار کردن نظام به پذیرش خواستههای ما جواب نمیدهد!
اما نکته قابل تأمل آنجاست که قوچانی در حالی به نمایندگی از طیف مدعی اصلاحات احیای برجام را بهعنوان یکی از پیششرطها برای پایان آشوب مطرح کرده است که اساسا یکی از دلایل صحنهگردانی و پشتیبانی آمریکا از اغتشاشات اخیر برآشفتن شرایط و برهمزدن رویه مذاکرات به امید امتیازگیری از ایران بوده است.
آمریکا و کشورهای اروپایی در شرایطی که در برابر دست برتر ایران در مذاکرات رفع تحریمهای وین چارهای پیشرو نمیدیدند، قصد داشتند از طریق تحریک افکار عمومی و دعوت به آشوب در ایران یک اهرم فشار برای خودشان دست و پا کنند. جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین بهویژه بهدلیل آنکه تحریمها در هدف آشکار کشورهای غربی برای ایجاد شکاف عظیم میان ملت و حکومت و ایجاد جریانهای قدرتمند براندازی شکست خوردهاند دست برتر را در اختیار دارد.
تحریمها طبق اذعان افرادی نظیر «ریچارد نفیو» که از معماران سیاستهای تحریمی محسوب میشوند برای اینکه بتوانند به شکل برگهای چانهزنی در مذاکرات مورد استفاده طرفهای غربی قرار بگیرند بایستی از طریق ایجاد «نارضایتیهای عمومی» و تهدید به براندازی، محاسبات مسئولان حکومت را عوض کرده و آنها را برای اعطای امتیاز تحت فشار قرار دهند.
اما این اتفاقی است که علیرغم اجرای سیاست فشار حداکثری رخ نداده و ایران به لطف مقاومت مردم، شدیدترین اثرات یک جنگ تمامعیار اقتصادی را پشتسر گذاشته و اکنون تصمیمگیران ایرانی بهدنبال آن هستند که از همین مسئله بهعنوان اهرمی برای متقاعد کردن غرب به دست کشیدن از سیاستهای زورگویانه و پایان دادن به جنگافروزی اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کنند.
بدیهی است در چنین شرایطی کشورهای غربی و امپراطوریهای رسانهای وابسته به آنها به «آشوب» در داخل کشور نیاز دارند تا بتوانند در مذاکرات آن را بهعنوان شاخصی از اثرگذاری تحریمها معرفی کرده و سپس از آن بهعنوان یک برگ چانهزنی برای تداوم جنگ اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کنند. آشوب، در واقع ابزار دست جریانهای ضدانقلاب برای گلآلود کردن جریان مذاکرات و صید تحریم از آن است و متأسفانه باز هم طیف مدعی اصلاحات در این ماجرا نقش پادویی غربیها و جاده صافکنی سیاستهای آنها علیه کشورمان را به عهده داشتهاند.