به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: دیاکو حسینی به روزنامه فرهیختگان گفته است: برای اینکه دولت بایدن در ابتدای به قدرت رسیدن وعده داده بود که توافق با ایران توافقی طولانیتر و قویتر شود. ولی آنچه در افق دیده میشد تا چند ماه گذشته این بود که آمریکا به هیچکدام از این دو مفهوم برای توافق مورد نظر حتی نزدیک هم نشده بود، بنابراین فروش توافق در داخل آمریکا بسیار سختتر بود... بعد دیگر ماجرا این است که آمریکاییها طبق شواهدی که به وضوح وجود دارد در این ماجراها (اغتشاشات) در سطوح و لایههای مختلف دخالت داشتند و در نتیجه طبیعی است که آنها این آشوبها و ناامنیها را به عنوان یک اهرم فشار به رخ ایران بکشند تا اگر توافقی رخ نداد و رفع تحریمی صورت نگرفت ایران با فشارهای اقتصادی زیادی مواجه شود. بنابراین، این آشوبها در خدمت فشار حداکثری آمریکا به ایران قرار دارد و وجه دوم ماجرا است که باعث شده است آمریکاییها به سمت توافق و مذاکره حرکت نکنند و به جای مذاکره فشارهای سیاسی و اجتماعی را به عنوان یک اهرم علیه ایران بیش از پیش فعال کنند به این امید که بعد از انتخابات میان دورهای آمریکا ایران نرمش بیشتری در برابر مطالبات خودش نشان دهد.
وی با اشاره به بیاثر شدن بسیاری از حربههای آمریکا و رویکرد این رژیم به جنگ شناختی و رسانهای میگوید: ابزارهایی که در گذشته مورد استفاده وسیعتر قرار میگرفتند مثل استفاده از ابزارهای نظامی و تحریمهای اقتصادی کارآمدی خود را بهطور نسبی از دست دادهاند چون جنگها پرهزینه است و با عدم قطعیتهایی در نتایج نهایی خود همراه است. در این شرایط ابزارهای دیگر میتواند خیلی مفید و جذاب به نظر برسد. از جمله این ابزارها دستکاری در افکار عمومی کشورها، خرابکاری و سایر اشکال مداخلاتی است که ظاهری نامحسوس و نامرئی دارد. یکی از آنها نیز مربوط به همین حوزه رسانهها و شبکههای اجتماعی است که من اسمش را گذاشتهام نیوز پلیتیک. یعنی دستکاری اخبار و روایتها از طریق قدرتهای رقیب با هدف ایجاد تسلط سیاسی. میتوان گفت در این دوره این ابزار (فیک نیوزها و اخبار جعلی) به صورت حداکثری توسط آمریکاییها استفاده میشود.
دیاکو حسینی میافزاید: آمریکاییها امیدوارند این فشارها و ناآرامیهای داخلی، موضع ایران را در مذاکرات ضعیفتر کند. بنابراین تا زمانی که انتخابات در جریان است و در مرتبه بعدی تا زمانی که ناآرامیها ادامه دارد من گمانم این است که آمریکاییها وارد مذاکره با ایران نخواهند شد اما این معنیاش این نیست که آنها دارند به گزینه دیگری فکر میکنند چون گزینه دیگری وجود ندارد. به همین دلیل هم هست که احتمال دارد پیامهایی رد و بدل شده باشد.
برای همین ضمن حمایتهایشان از ناآرامیها، ممکن است پیامهای متناقضی با این مضمون بدهند که آمریکا هنوز تمایل دارد تا با ایران وارد دور جدید مذاکرات شود. دلیلش هم آن است که اگر این گفتوگوها به شکست منجر شود،آمریکاییها ناگزیر هستند که برای چالشی که از طرف ایران در حوزه هستهای احساس میکنند،یک پاسخ جایگزین تهیه کنند. این پاسخ جایگزین هم چیزی نیست جز بالا بردن تنش؛ چه از طریق تحریمها و ایجاد اجماع بینالمللی که امکانپذیر نیست، چه از طریق اقدام نظامی مستقیم علیه ایران، یا حمایت از اقدام نظامی علیه ایران. که البته آنها به خوبی میدانند این گزینه هم هزینه بسیار بالایی دارد. در تهدید منافع حیاتی آمریکا، نتایج مشخصی خواهد داشت و در نتیجه، به هیچ وجه گزینه عاقلانهای نیست.