سرویس سیاست مشرق- سال ۲۰۱۲ و همزمان با شعله گرفتن آتش جنگ در سوریه سازمان دفاع مدنی برای حمایت تروریستها و معارضین در آن کشور تشکیل شد. نام دیگر این تشکیلات تروریستی کلاهسفیدها بود که خود را گروهی غیرنظامی توصیف میکرد که در طول جنگ زخمیها را مداوا کرده و آمار کشتهها را جمعآوری میکند، اما در پشت این سازمان بهاصطلاح غیرنظامی جریانی قرار داشت که از تروریستها حمایت کرده و برای آنها آمار سازی دروغین میکرد.
کلاهسفیدها بارها دولت سوریه را به حمله به مدارس و ساختمانهای مسکونی متهم کرده اما هیچگاه به تلفات حملات تروریستها به مردم سوریه کاری نداشت. این گروهک حقوق بشری تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۱۷ برای آن فیلم مستند تبلیغاتی ساختهشده و هالیوود به آن جایزه اسکار داد.
در تصاویری که این گروه در فضای رسانهها منتشر میساخت و مکرراً مورداستفاده شبکههای تلویزیونی همچون العربیه، الجزیره، الحدث قرار میگرفت از بمباران مراکز استقرار و انبارهای سلاح و مهمات گروهکهای تروریستی القاعده و ارتش آزاد بعنوان هدف قرار گرفتن مناطق مسکونی و حجم بالای خرابی شهرهای حلب و ادلب سخن به میان آمده و هیچگونه اشارهای به اینکه مناطق محل عملیات هوایی و زمینی در اشغال هزاران تروریست تکفیری مسلح به همه تسلیحات در اختیار یک ارتش کامل میباشد نمیگرفت.
این گروه با حضور در مراکز منهدم شده القاعده در شهرهای حلب و ادلب با صحنهسازی و تهیه خوراک تبلیغاتی برای فضاسازی رسانههای حامی تروریسم علیه عملیات نیروهای دولتی سوریه تلاش میکرد، آخرین خبرسازی کلاهسفیدها در موردحمله شیمیایی دولت سوریه به شهر دوما بود که منجر به حمله موشکی سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه به تأسیسات نظامی و غیرنظامی سوریه شد. بعدها مشخص شد که کلاهسفیدها با ساخت یک ویدئو دروغین و استفاده از گاز کلر نمایشی ساخته تا مقدمات تجاوز نظامی به سوریه فراهم شود.
جالبتوجه آنکه مؤسس این گروهک تروریستی نه یک فرد سوری بلکه جیمز لا مژرار انگلیسی بود؛ این افسر عالیرتبه اطلاعاتی پیش از تأسیس گروهک کلاهسفیدها؛ گروه مالی میدی رسکیو را در هلند ثبت کرده بود؛ این جاسوس انگلیسی سال ۲۰۱۹ به طرز مشکوکی در استانبول ترکیه حذف شد؛ بعدها دولت انگلیس اعلام کرد که لا مژرار خودکشی کرده است!
کلاهسفیدهای ایرانی چه کسانی هستند؟
همزمان با آغاز اغتشاشات در ایران گروهی اینترنتی بانام «امدادگران انقلاب» اعلام موجودیت کرد، این گروه بهوسیله یکی از اعضای فرقه ضاله بهاییت حمایت مالی و رسانهای شده و هدفش آن است که فضای داخل کشور را جنگزده نشان بدهد. این گروهک تروریستی با یک خط مالی در آلمان ارتباط داشته و هزینه آن از طریق رابطی در برلین تأمین میشود.
گروهک کلاهسفیدهای ایرانی در طول دوران اغتشاشات سعی کرد با فضاسازی کاذب رسانهای گروهی از پزشکان و پرستاران متعهد کشورمان را بهسوی اعتصابات صنفی هدایت کرده و سازمان نظام پزشکی بهعنوان مرجع صنفی را از رسمیت بیاندازد.
دریکی از فراخوانهای ضدانقلاب در دوران آشوبها گروهک کلاهسفیدهای ایرانی نیز سعی کرد با تهییج فضا بیمارستانها و مراکز درمانی را به سمت نافرمانی هدایت کند؛ هدف آن بود که همراه با تحریم خارجی و کمبود برخی اقلام دارویی در کشور، در داخل نیز شبکه پزشکان و پرستاران ضدانقلاب نیز مردم را تحریم کرده و انسداد سیاسی ایجاد شود.
کلاهبرداری کلاهسفیدها در تهران!
یکی از مهمترین اعضای گروهک کلاهسفیدها، در سوریه جیمز موسوریر افسر برجسته اطلاعاتی بود که در بسیاری از درگیریهای سراسر جهان از جمله بالکان و خاورمیانه دیدهشده است. بعلاوه، شماری از محققان، به ارتباطات این جاسوس سابق با سازمانهای تروریستی درزمانی که در کوزوو فعال بود، اشارهکردهاند. سال ۲۰۱۹ مطالعات دموکراسی با انتشار تحقیقاتی نوشت که گروهک کلاهسفیدها با هدایت این مأمور اطلاعاتی یک بازار بزرگ قاچاق اعضای بدن را هدایت میکرده است!
بر اساس این تحقیقات مؤسسین این گروهک سال ۱۹۹۰ و در میانه جنگ در یوگسلاوی نیز به تجارت اعضای بدن انسان مشغول بوده و فعالیت حقوق بشری تنها پوششی برای این تجارت خونین بوده است.
پروژه کلاهسفیدهای ایرانی بخشی از طرح کشته سازی دروغین بود که در نظر داشت با تحریک کادر درمان و نیز آمار سازی در این زمینه در جنگ هیبریدی نقش بازی کند. کلاهسفیدهای ایرانی بخشی از طرح جیم هنسون باهدف تغییر نظام در ایران است.
هنسون در طرح سهصفحهای خود نوشته بود:
ما برای بیان همبستگی خود با مردم ایران، یک الگو داریم. یکی از بزرگترین پیروزیهای بدون خشونت درراه آزادی در دوره جدید، سقوط اتحاد شوروی است. مردم باید برای آنچه رئیسجمهور رونالد ریگان، نخستوزیر بریتانیا مارگارت تاچر و پاپ ژان پل دوم و لخ والسا رهبر جنبش همبستگی لهستان انجام دادند افتخار کنند. ولسا مبارزه با رژیم بیرحم شوروی را هدایت کرد و اولین روزنه را در پرده آهنین که صدها میلیون انسان را در بردگی نگهداشته بود، ایجاد کرد. اتحادیه کارگری با او اعلام همبستگی کرد و تقاضای اصلاحات اقتصادی بالا گرفت. ایران به جنبش مشابهی بر مبنای تقاضای بهبود کیفیت زندگی مردمش و پایان دادن به سرکوب از سوی رژیم نیاز دارد.
هنسون توضیح میدهد که جهان آزاد (یعنی دولتهای غربی) چگونه باید با تحریم ایران، حکومت را برای هزینه کردن درآمدِ اندک باقیمانده در یک دوراهی قرار دهد: کمک به گروههای محور مقاومت یا هزینه کردن برای مردم. او میگوید حکومت ایران را در صورت انتخاب گزینه اول باید با حمایت از اعتراضات داخلی و «تأمینِ آنگونه از پشتیبانی که نیاز دارند» تحتفشار قرار دهیم. در طرح هنسون روی نهادهای صنفی حساب ویژه بازشده و این گروهها را اهرمی برای اجتماعی کرده آشوبها خوانده بود.
به نظر میرسد باز شدن پای کلاهسفیدها به ایران در ورای اغتشاشات بدون دلیل نیست، پس از مرگ رهبر این گروهک تروریستی در ترکیه این بار این شبکه مخوف بدون روتوش درصحنه آشوب حاضر است؛ افسران اطلاعاتی غربی نه در پوشش تکنسین فنی و پزشک بدون مرز، بلکه بانام شبکه امدادگران برای تروریستها خونشویی میکنند!