به گزارش مشرق، پس از شهادت رسول خدا و فتنه سقیفه که مادر تمام فتنهها بود، دستگاه خلافت بر سر دو مسئله، نسبت به خاندان پیامبر تعرض و تعدی روا داشت.
این دو مسئله عبارت بود از حق ولایت و خلافت پس از رسولالله صلوات الله علیه و مسئله مالکیت فدک.
فدک، جزئی از فیء بود؛ یعنی آنچه طی یک جنگ به دست مسلمانان آمده اما خود مسلمانان در کسب آن زحمتی متحمل نشدهاند. به فرموده سوره حشر، این قسم از اموال به خداوند، به رسولالله، به اهل بیت و به یتیمان و مسکینان و در راهماندگان تعلق میگیرد. این اموال ضامن برپایی عدالت در جامعهاند و باعث میشوند یک گروه خاص با قبضه کردن ثروت به فقر و تبعیض و طبقاتی شدن جامعه دامن نزنند.
در میان این دو مسئله یکی مستقیما حق حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و دیگری مستقیما حق دختر گرامی پیامبر خدا، حضرت صدیقه شهیده علیهاالسلام. اما همچنان که این دو نور از یکدیگر قابل تفکیک نیستند؛ فدک نیز از ولایت جداییپذیر نیست و دفاع از فدک، دفاع از ولایت بود.
در جریان یکی از این دو حمله دستگاه خلافت به اهل بیت پیامبر، دختر پیامبر سخت مجروح میشود؛ فرزندش را از دست میدهد و بر اثر همان جانبازی، نهایتا به شهادت میرسد.
این فاجعه را اغلب به ماجرای بیعت گرفتن اجباری خلیفه از امیرالمؤمنین علیهالسلام منسوب میکنند اما برخی نیز همچون شیخ مفید، آن را مربوط به درگیریهای غصب فدک عنوان کردهاند.
فدک، حق نزدیکان پیامبر است که مصداقی جز حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام علی علیهالسلام ندارد. «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ». «آنچه خدا از [اموال و زمینهای] اهل آن آبادیها به پیامبرش بازگرداند اختصاص به خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد. و [از اموال و احکام و معارف دینی] آنچه را پیامبر به شما عطا کرد بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، باز ایستید و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا سخت کیفر است.»
منظور از ذویالقربی در این آیه، به وضوح و به تأیید مفسران خویشان رسول اکرم است و نه خویشان مردم، چراکه خویشان مردم یعنی خود آنها. اگر این حق از غاصبان پس گرفته شود، ولایت نیز پس گرفته میشود چراکه ولایت نیز حق ذویالقربی پیامبر است و اگر استدلالهای اهل بیت در مورد فدک راه را بر غاصبان ببندد، استدلالهای ایشان در مورد ولایت نیز دستگاه خلافت را رسوا میکند. همچنین اگر بر مردم مشخص شود که اهل سقیفه به ناحق مال عظیمی از اموال اهل بیت پیامبر را دزدیدهاند، ولایتدزدی آنها نیز روشن و غیر قابل تحریف میگردد.
از این رو تلاش اهل بیت علیهمالسلام برای باز پسگیری فدک، یک جهاد تبیین به فرماندهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. آنجا مشخص میشود که ماجرای فدک برای حضرت زهرا تنها دستاویزی برای حمایت از امیرالمؤمنین و ولایت ایشان است که بخش زیادی از خطبه فدکیه مربوط به کنار گذاشتن امیرالمؤمنین از کرسی خلافت و ولایت است و نه ماجرای فدک.همچنین یگانگی فدک و ولایت آنجا مشخص میگردد که از اساس فیء از آن جهت به اهل بیت میرسد که امر حکومت و برپایی دین در ید قدرت ایشان است و چون آنان همچون پیامبر امام جامعه و حافظان دین هستند باید این اموال در اختیارشان باشد.
در چند صحنه، حضرت مولا و حضرت زهرا پیش چشم مردم دستگاه خلافت را به چالش میکشند. در صحنهای امیرالمؤمنین از ابوبکر درباره علت مصادره فدک و جدایی انداختن بین فاطمه و حقش میپرسد. ابوبکر از حضرت شاهد طلب میکند تا شهادت دهند که پیامبر فدک را به حضرت زهرا بخشیده است.
در اینجا امیرالمؤمنین ابتدا از یک دلیل منطقی و عقلی بهره میبرند و میگویند فدک که در دست فاطمه بوده، حال تو مدعی هستی که این مال از آن فاطمه نیست و چون مدعی تویی، شاهد و بینه هم بر عهده توست.
پس از این دلیل عقلی محکم، حضرت دلیل نقلی و قرآنی ذکر میکنند و آیه تطهیر را تلاوت میکنند تا یادآوری شود از خاندان عصمت شهادت خواستن به چه معناست. در صحنهای دیگر حضرت فاطمه، دلیل سومی هم اضافه میکنند و شاهدان
مد نظر ابوبکر را حاضر میکنند. این شاهدان عبارتند از امیرالمؤمنین علیهالسلام و ام ایمن. ابوبکر از اینجا بعد در حفظ آبروی خود میکوشد و در نامهای، مالکیت و مدیریت فدک را به حضرت زهرا و وکلای ایشان باز میگرداند.
از اینجا بعد دستگاه خلافت، سلاحی جز زور ندارد که جلوی اهل بیت بایستد.
تا اینجا شد سه دلیل. حضرت زهرا در خطبه فدکیه که در مسجد ایراد فرمودند، دلایل نقلی و قرآنی و وجدانی دیگری هم میآورند: «ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، ای پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری ومن از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتی آوردی، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می اندازید، آیا قرآن نمیگوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندی عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمی به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خدای تعالی به شما درباره فرزندان سفارش میکند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و میفرماید: «هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد بر شما نوشته شده که برای پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّی است برای پرهیزگاران. و شما گمان میبرید که مرا بهرهای نبوده و سهمی از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیهای به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا میگویید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمیدانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟».
هم دلیل عقلی و منطقی، هم دلیل حقوقی، هم دلیل قرآنی و هم دلیل وجدانی برای اثبات این حق اقامه شد و طی این جهاد تبیین، دستگاه خلافت دلیلباران شد. اهل بیت از هر طرف راه مصادره آبرومندانه فدک را بستند و حقیقتی بزرگ را به اثبات رساندند. حقیقتی که بسیاری از مردم میدانستند اما اهل بیت آن را با دلیل و برهان قطعی و محکم، فریاد کردند.
این حقیقت آن بود که فدک، دزدیده شده بود. حقی که خدا به پیامبر و اهل بیتش که صاحبان امر بودند داده بود و در واقع پشتوانه حکومت بود؛ بدون فدک اصلا حکومتداری امکان نداشت؛ همانگونه که بدون انفال. این همان چیزی بود که عمر به ابوبکر متذکر شد و در لفافه به او گفت اگر فدک را به فاطمه برگرداندی، با کدام پول حکومت خواهی کرد؟
این همان معنایی است که باعث شد امام هفتم علیهالسلام در پاسخ به هارون که ادعای بازگرداندن فدک به اهل بیت را داشت فرمود: «حد اولش، عدن؛ حد دومش، سمرقند؛ حد سومش، آفریقا؛ و حد چهارم آن نیز مناطق ارمنیه و بحر خزر است». این معنای صریح قرآن است در سوره حشر، که شرح آن بالاتر رفت.
امروز، هر زمینی که در سیطره ظلم باشد فدک است و آزادی آن، آزادی حق فاطمه سلام الله علیها. ایران، فدکی بود که در سال پنجاه و هفت آزاد شد و تا به دست فرزند فاطمه نرسد، رنگ غصب را نخواهد دید.
ایران، همان فدکی است که اگر غصب شود، حرمهای دیگر امنیت ندارند. همانگونه که وقتی فدک غصب شد؛ خانه علی و زهرا نیز ناامن گشت و سوخت. ایران، فدکی است پیشکش فاطمه تا زمینهساز آن شود که کل جهان، فدک مهدی گردد؛ چراکه فدک، نام دیگر جهان است.
منبع: روزنامه رسالت