سرویس جهان مشرق - به فاصلهی یک هفته از ترور سردار قاسم سلیمانی، همهی کارشناسان و محققین دربارهی قانونی بودن یا نبودن این اقدام توسط دولت ترامپ سخن میگفتند. برخی دربارهی احتمال یک جنگ تمامعیار بین ایران و آمریکا حرف میزدند و برخی دیگر دربارهی اهمیت سردار سلیمانی در معادلات منطقهی غرب آسیا میگفتند و مینوشتند. اما در این میان تیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، و دیگر قاتلین سردار سلیمانی، گیج و مبهوت بودند. «آرون بلیک[۱]» گزارشگر ارشد سیاسی و ستوننویس روزنامهی آمریکایی واشینگتنپست، طی مقالهای در تاریخ ۹ ژانویهی ۲۰۲۰ دربارهی این بهت و گیجی بیشتر توضیح داده است[۲].
در همینباره بخوانید:
بلیک معتقد است پس از یک هفته از ترور فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران، سردار قاسم سلیمانی، «هنوز توجیه این حمله بسیار مبهم» است. تیم ترامپ ابتدا ادعا کرد که سلیمانی در حال کشیدن نقشه برای «حملاتی قریبالوقوع» علیه آمریکاییها و منافع آنها در خاورمیانه بوده است. اما در مقابل درخواست نهادهای بینالمللی و خیل عظیم رسانهها، آنها شواهد کافی برای چنین ادعایی ارائه نکردند. از سوی دیگر، برخی مسئولین آمریکایی گفتند این ترور پاسخ به حملات اخیر به منافع آمریکا در منطقه و خصوصاً حمله به سفارت آمریکا در بغداد بوده است. در حال حاضر، نوسانی جدی بین این دو توجیه مختلف وجود دارد. اولین توجیه، رویکردی پیشگیرانه و دومین توجیه، رویکردی تنبیهی را اتخاذ میکند.
به عنوان مثال، مایک پمپئو، وزیر خارجهی وقت آمریکا، در چند برنامهی مختلف خبری به اصحاب رسانه گزارشهای ضدونقیضی ارائه کرد[۳]. ژنرال «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، نیز به طور تلویحی از نظریهی پیشگیرانه دفاع کرد، اما در ادامه گفت ما «هیچ اطلاعات دقیقی دربارهی کیستی، چیستی، زمان، و مکانِ» این حملات قریبالوقوع نداشتیم!
«مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، پس از ترور شهید سلیمانی اذعان کرد کشورش «هیچ اطلاعات دقیقی دربارهی کیستی، چیستی، زمان، و مکانِ» حملات قریبالوقوعی نداشته است که ادعا میشد سردار سلیمانی قصد داشته آنها را ترتیب بدهد. (+)
در همینباره بخوانید:
›› پژوهشکده مجلس عوام بریتانیا پاسخ میدهد: چرا آمریکا سردار سلیمانی را ترور کرد؟
›› غیرقانونی، عجولانه و خودسرانه: محکومیت ترور شهید سلیمانی در گزارش سازمان ملل
به گزارش واشینگتنپست، این رویکردهای ضدونقیض در چند روز پس از ترور سلیمانی مدام بر تنشهای موجود میان اعضای تیم ترامپ میافزود. به عنوان مثال، در جلسهی استماع غیرعلنیای که چند روز پس از ترور سردار سلیمانی برگزار شد، دو سناتور جمهوریخواه («مایک لی» سناتور ایالت یوتا و «رند پال» سناتور ایالت کنتاکی) از فقدان اطلاعات کافی در زمینهی این ترور شکایت کردند. مایک لی صراحتاً گفت: «این جلسه، احتمالاً بدترین جلسهی استماعی بود که تا به حال دیدهام؛ حداقل در مسائل نظامی.» او افزود که دولت ترامپ «واقعاً هیچ» شاهدی برای قریبالوقوع بودن حملات ارائه نکرد. سناتور رند پال نیز افزود: «من در این جلسه هیچ چیزی بیشتر از چیزهایی که در روزنامهها خوانده بودم، نشنیدم. هیچ کدام از مطالب حاکی از این نبود که قرار است اتفاق خاصی بیفتد.»
اما در حالی که این دو سناتور خبر از پوچی این جلسه میدادند، نکتهی جالب اینجاست که چند نمایندهی دیگر، این جلسهی استماع را بسیار مفید خواندند. همین بیانات ضدونقیض در میان اعضای مجلس سنا نیز نشانگر گیج شدن مسئولین آمریکایی در قبال این اقدام هولناک است. این در حالی است که مایک لی و رند پال، که هر دو سناتورهای جمهوریخواه هستند، به طور کلی طرفدار گرفتن اجازهی سنا برای اقدامات نظامی بودند و در اینجا به دلیل عدم مشاهدهی شواهد متقن، کاملاً گیج و ناراحت شده بودند.
آرون بلیک، سرمقالهنویس واشینگتنپست، معتقد است این ابهام و گیجی ابعاد مختلفی دارد. «مایک پنس» معاون اول ترامپ، با حضور در یک برنامهی تلویزیونی مدعی شد که دولت ترامپ برخی اسناد محرمانه را در جلسهی استماع با نمایندگان به اشتراک نگذاشته است. در واقع، این ادعا احتمالاً در پاسخ به نمایندگان و رسانههایی است که معتقد بودند شواهد کافی برای ترور سلیمانی فراهم نشده است. به بیان دیگر، دولت ترامپ اقدامی سرخود انجام داد و وقتی نتوانست شواهد کافی برای توجیه آن پیدا کند، بهانهی محرمانه بودن اطلاعات را پیش کشید. در واقع، مایک پنس و دونالد ترامپ از مردم جهان و نمایندگان سنای آمریکا میخواهند به آنها اعتماد داشته باشند و بدون دیدن شواهد، مطمئن باشند که قاسم سلیمانی درصدد انجام عملیاتی قریبالوقوع علیه مردم یا منافع آمریکا بوده است.
آرون بلیک نگاهی تردیدآمیز به این ادعاهای دولت ترامپ دارد و میافزاید ترامپ در یک سخنرانی دیگر ادعا کرد که «قاسم سلیمانی قصد انفجار یکی از سفارتخانههای ما را داشت» و «ما دلایل دیگری برای اقدام خود داشتیم که واضح هستند». این در حالی است که در جلسهی استماع و دیگر مطالب منتشرشده، خبری از حملهی قریبالوقوع به سفارت نبود. به نظر میرسد ترامپ و تیم او به دلیل نداشتن دلیلی واحد و موضعی مشخص در شرایط مختلف پاسخهای متنوعی به مخاطبین ارائه میکنند.
بر خلاف «قاسم سلیمانی»، «شهید سلیمانی» عمر جاودان خواهد داشت و دستکم تا دهها سال نقشههای محور آمریکایی-عبری-عربی را نقش بر آب خواهد کرد. (+)
در همینباره بخوانید:
›› جان کری: ترور سلیمانی ارزشش را نداشت
›› پژوهشکده انگلیسی: راه سردار سلیمانی حتی بعد از ترورش ادامه دارد
گیج شدن تیم ترامپ در توجیه ترور سلیمانی احتمالاً ریشه در واقعیتی تلخ داشته باشد. در غیر این صورت، کاخ سفید بهراحتی میتوانست بخشی از اطلاعات محرمانه را حداقل با برخی از نمایندگان مجلس سنا که به پروتکلهای امنیتی-اطلاعاتی آگاهی دارند به اشتراک بگذارد. به طور ویژه، گروهی موسوم به دستهی هشتنفره در میان نمایندگان دو حزب وجود دارد که مهمترین اطلاعات امنیتی تنها با این هشت نفر به اشتراک گذاشته میشود. اینکه چنین اتفاقی نیفتاده و اینکه مسئولین کاخ سفید و ارتش آمریکا پاسخهایی ضدونقیض میدهند، نشان میدهد چنین اطلاعاتی از اساس وجود ندارد.
محل شهادت شهید سلیمانی مقابل فرودگاه بینالمللی بغداد. آمریکاییها در حالی دست به ترور شهید سلیمانی زدند که وی طی سفری دیپلماتیک و رسمی به عراق رفته بود. (+)
ترامپ نهتنها از به اشتراک گذاشتن دلایل حمله به قاسم سلیمانی اجتناب کرد، بلکه برخی از نمایندگان دموکرات مجلس را نیز به خاطر مواضع مخالف با خودش تلویحاً همکار ایرانیها قلمداد نمود. به طور خاص، ترامپ به «چاک شومر» نمایندهی دموکرات مجلس نمایندگان، اشاره کرد و گفت دادن اطلاعات به او همانند دادن اطلاعات به ایرانیهاست. در واقع، دو دستگی و تفرقه بین دولت و مجلس در آمریکا به اوج خود رسید.
پس از ترور سردار سلیمانی، تفرقه میان مسئولین آمریکایی، بهویژه در امتداد مرزهای حزبی، بالا گرفت؛ تا جایی که «دونالد ترامپ» (چپ) رئیسجمهور وقت آمریکا، دادن اطلاعات به «چاک شومر» سناتور دموکرات ایالت نیویورک، را مانند دادن اطلاعات به ایران دانست. (+)
در همینباره بخوانید:
›› اکونومیست پاسخ میدهد: آیا آمریکا با ترور شهید سلیمانی به اهدافش رسید؟
آرون بلیک نکتهی دیگری را نیز مورد توجه قرار میدهد. او به ادعای برخی از مشاوران ترامپ اشاره میکند که گفتهاند برای مقابله با ایران پیشنهادهای مختلفی به رئیسجمهور وقت آمریکا ارائه شد که ترور سلیمانی «افراطیترین گزینه» بود و ترامپ همین گزینه را انتخاب کرد. اما بلیک معتقد است اگر تیم ترامپ شواهد متقنی برای حملهی قریبالوقوع توسط سلیمانی داشتند، دیگر گزینهی ترور او چندان افراطی نمینماید. با این شرایط، بعید نیست آنچه اتفاق افتاده، مانند مسائل دیگر، این باشد که ترامپ تصمیمی سرخود گرفته و تیم او در حال تلاشی مذبوحانه برای توجیه حقوقی و اطلاعاتی این تصمیم افراطی است.
البته واشینگتنپست در انتشار این مقاله ملاحظات لازم را انجام میدهد. بلیک در انتهای مقاله مینویسد مسلماً احتمال آن وجود دارد که قاسم سلیمانی برخی از حملات به منافع آمریکا در منطقه را هدایت کرده باشد، اما مسئله این است که شواهدی برای قریبالوقوع بودن حملهای دیگر و ارتباط مستقیم آن با سلیمانی ارائه نشده است. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز اعلام کرد اطلاعات بیشتری برای حمایت از ادعای ترامپ ندارد. بلیک معتقد است اساساً شواهد بیشتری اصلاً وجود ندارد و تیم ترامپ در کاشتن بذر تردید میان مردم در خصوص وجود یا عدم وجود این اطلاعات محرمانه موفق بوده است. اما با گذشت زمان مشخص میشود که آیا چنین اطلاعاتی وجود داشته است یا ادعای «قریبالوقوع» بودن حمله به سفارت صرفاً بهانهای برای ترور بوده است.
پس از شهادت شهید سلیمانی، سردار «اسماعیل قاآنی» (پشت تریبون) به عنوان جانشین او در فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران، بهسرعت و با قدرت تمام شروع به کار کرد. شهید سلیمانی طی دوران فرماندهیاش بر نیروی قدس، میراثی از خود به جای گذاشت که حتی با شهادتش از بین نخواهد رفت. (+)
در همینباره بخوانید: