به گزارش مشرق، کانال تلگرامی فارس پلاس نوشت:
سه ماه گذشته ایران شاهد پیچیدهترین جنگ ترکیبی تاریخ این نوع از جنگها بوده است. جنگی که از کتک زدن نیروهای نظامی و انتظامی تا به آتش کشیدن آنها، از کشتن جوانان بسیجی در کف خیابانها تا حمله به خانه نیروهای نظامی و بیرون ریختن اثاث خانه آنها، از سلاح گرفتن و شلیک به سمت مردم تا شادی و هلهله پس از کشتن مردم، از مسلح شدن تجزبهطلبان کُرد تا کشت و کشتارهای تجزیهطلبان جنوب شرق را به خود دیده است.
با این حال بانیان این خشونتها پس از شادیهایشان در فضای مجازی، وقتی با واقعیت جامعه و برخورد نگران مردم نسبت به این خشونتها مثل واکنش جامعه به شهادت شهیدان آرمان علیوردی و روحالله عجمیان مواجه میشوند، آن را اقدامات جمهوری اسلامی برای تحریف به اصطلاح جنبش براندازی خود معرفی کرده و با جمله «کار خودشونه»، هم نفرت از افراد انقلابی را افزایش میدهند و هم به ادامه خشونتهای خود بیش از گذشته میپردازند.
اما در روزهای اخیر و پس از اعدام دو نفر از افرادی که موجب رعب و وحشت در خیابانها شدند و با سلاح سرد به مردم حمله کرده بودند و حتی یکی از آنها دو بسیجی را شهید و و چهار نفر را مجروح کرد، این بار جریان برانداز که تا قبل از اجرای این احکام دیگران را تحریک به کشتن و آتش زدن نیروهای امنیتی و انتظامی و انتشار ویدئوهای آن کرده و در نهایت از آن به عنوان «خرابکاری شرافتمندانه» یاد میکرد حالا صدا بلند کرده و با معرفی این افراد به عنوان معترض و ورزشکار و میوهفروش و ... تلاش میکند تا جامعه را وادار به واکنش دربرابر این اعدامها کند.
انگار نه انگار که تا همین چند روز پیش پس از هر جنایت و توحشی، با گفتن اینکه «کار خودشونه» و «کار نفوذیهاست» از آن شانه خالی میکردند. پس با توجه به این استدلال، به این جریان باید گفت که وقتی همه کشتارها و اقدامات تلخ چندماه گذشته کار خود حکومت بوده است، پس حالا هم حکومت مشغول مجازات نیروهای خودیست و این جریان نباید عصبانی باشد و از اجرای حکم جلوگیری کند!
از سوی دیگر، اگر همه این اقدامات رادیکال در خیابانها کار خود نیروهای حکومتی است، سوال اینجاست که این جریان چرا خود را انقلابی میداند و اتفاقات سه ماه اخیر را انقلابی علیه جمهوری اسلامی معرفی میکند؟ مگر نه اینکه همه این اقدامات را مامورین نفوذی حکومتی برای بدنامی این جریان انجام دادهاند، پس عملا این انقلابیهای جدید دستاوردی در این سه ماه نداشته و عملا در بازی خود حکومت ایفای نقش کردهاند!
واقعیت اما چیز دیگریست!
آن زمان که سلبریتیهای بیصرفه و رهبران متعدد و پرشماری که حتی نمیتوانند برای چند دقیقه یکدیگر را تحمل کنند، چه رسد به آنکه انقلاب واحدی کنند، جوانان این خاک را تحریک میکردند که بزنید و بکشید و تکه تکه کنید، این گروه کف خیابانی باید به این فکر میکرد که رهبران خارجنشینش هر جرمی که آنها در خیابان مرتکب میشوند را برای خود فاکتور میکنند و چکهای پر از صفر را از سرویسهای اطلاعاتی دشمن نقد میکنند، ولی اینجا و داخل کشور، این جوانان هیجانزده هستند که باید هزینهی سنگین جرم خود را متحمل شوند چ یا به سوی مرگ بروند و یا برای همه عمر پروندهدار و از بخشی از امکانات کشور محروم شوند.
سوال پایانی اینجاست حالا که وقت دادگاه و اجرای احکام جوانانی شده که به تحریک دشمنان فاکتوری این خاک، خشونتهای کمنظیری مرتکب شدند، سلبریتیهای داخلی بیهنر و آن مثلا رهبران انقلابی خارجنشین کجا هستند تا زخمی که بر گرده این جوانان زده شد را درمان کنند؟!