به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «گندم نشد سیب» نوشته امیر فلاح در کافه کتاب سوره مهر برگزار شد. این نشست با حضور حمیدرضا شکارسری شاعر و منتقد ادبی و امیر فلاح شاعر این کتاب و جمعی از اهالی شعر و رسانه همراه بود.
در این نشست حمیدرضا شکارسری با طرح این سوال که وقتی از متن صحبت میکنیم دقیقاً از چه چیزی صحبت میکنیم، گفت: ما گمان میکنیم که هر نوشتهای متن است و یا برعکس فکر میکنیم متن نام دیگر نوشته است. باید بدانیم که یک فیلم، قطعهای موسیقی، نقاشی و عکس هم گاهی متن است. دلیلش هم این است که تعدادی از عناصر مانند رنگ، کلمه، پلان، صدا و حرکت را به گونهای قرار میدهند که از وجه روزمره و معناشناختی فراتر میرود و باعث تأمل مخاطب میشود.درواقع ما از ارزشهای معناشناختی به سمت ارزش زیباییشناختی رسیدهایم. مثلاً گمان کنید که از کنار یک دیوار تماماً سفید عبور میکنید. این یک روزمره است تا اینکه به یک تابلو میرسید و کمی تأمل میکنید. حرکت ناخودآگاه دستهایمان در حال روزمره متن نیست اما وقتی به دنبال ارائه معنایی آن را با زبانی بسته تکان میدهیم که میشود پانتومیم، آنگاه یک متن داریم. این متنها عناصر مختلفی دارند. در شعر و ادب عناصرش کلمات است. همین کلمات روزمرهای که با هماهنگی کنار سایر کلمات مینشینند و متن را شکل میدهند. قدما نیز از این مطلب به عنوان نظم یاد میکنند. در کتاب «گندم نشد سیب» ما با یک متن روبرو هستیم.
این شاعر با اشاره به اینکه امیر فلاح جنبه موسیقیایی کلمات کاری ندارد اما به وجه معنایی کلمات آشنا است افزود: زمان قبل از نیما یوشیج، موسیقی را عنصر وجودی شعر میدانستند اما از زمان نیما به بعد توجه و حرکت به سمت هارمونی و هماهنگی رفته است که اتفاقاً چتر بزرگتری است. موسیقی نوعی از هارمونی است. اما ابعاد دیگر هارونی شامل تداعی و معنای کلمات نیز میشود.در واقع از شعر کلاسیک و موزون به سمت شعر سپید حرکت کردیم. آنچه که به مجموعه شعر «گندم نشد سیب» متنیت میبخشد، هارمونی کلمات است.
شکارسری با عنوان اینکه شاعر کتاب «گندم نشد سیب» فرمالیست نیست گفت: شاعر توجهی به فرم ندارد و رسماً با توجه به شعرهایش اعلام میکند که شعر کلاسیک و یا نیمایی نمیگوید و این اشعار سپید حاصل ادبیات من در زبان است. اشعار این کتاب بیشتر به درون متن میپردازد و عمده روابطش روابط درون متنی با تکیه بر معنا و تداعی است. در واقع شاعر سعی نکرده است با موسیقی و آواشناسی مخاطب را فریب دهد و القا کند که نوشتهاش شعر است. بلکه اتفاق زمانی رخ میدهد که ما را با رویارویی کلمات غافلگیر میکند.
این منتقد در پایان گفت: شاعر شگردهایی برای کارکرد تازهای از کلمات میگیرد. بزرگترین شیوه ایشان برای رسیدن به متنیت، فرامتنیت است. در فرامتن حوادث و اتفاقاتی را روایت میکنند و از استعارههای زندهای استفاده میکند که در معنایابی شعر به مخاطب کمک میکند. دغدغههای شاعر دغدغه انسان مدرن و معاصر است و در جهان مدرن به جای حقیقتگرایی، به سمت واقعیتگرایی میرویم.
در بخش پایانی این نشست امیر فلاح گفت: قرار بود این مجموعه شامل اشعار غزل، نیمایی و سپید باشد اما به دلیل هماهنگی و یکدستی تصمیم گرفتیم تنها شعر سپید باشد. واضح است که غزل در میان اشعار پارسی لذتبخشتر است و سپید شاید جذابیت غزل را نداشته باشد. غزل به خاطر موسیقی و رقص کلماتش همواره مورد توجه مخاطب است و سحری در کلمات دارد. شعر سپید اما فاقد این سحر است. لذا همانطور که استاد شکارسری گفتند، باید چیز دیگری جایگزین کنیم. من سعی کردم روزمرهترین سوژهها را با زبانی قابل درک برای مخاطب ارائه دهم.