به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:«اگر نگران بچهها و نوههایتان هستید، این پیامرسان را از گوشیهایشان حذف کنید»، این توصیه دلسوزانه از طرف چه کسی میتواند باشد؟ از یک جامعهشناس انقلابی یا یک مربی تربیتی نگران از تربیت بچهها یا یک کارشناس رسانهای مخالف فرهنگ غرب؟ طبیعی است که هر کدام از این افراد به دلایل مختلف میتوانند گوینده این توصیه باشند و به علت همین دلسوزی و هشدار هم مورد آماج حملات و نقدهای غیرمنصفانه عدهای خاص قرار بگیرند یا متهم به حمایت از فیلتر و محدودیت و عقبماندگی هم بشوند اما شاید برای خیلیها عجیب باشد که بدانند گوینده این توصیه «مایک پمپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا و رئیس پیشین سازمان «سیا» است که چند روز قبل با انتشار پیامی در توئیتر خطاب به مردم کشورش نوشته بود: «اگر نگران بچهها و نوههایتان هستید، [پیامرسان خارجی ...]را از گوشیهایشان حذف کنید. حذفش کنید. به من اعتماد کنید، آنها بعداً از شما تشکر خواهند کرد.»
به اینکه پمپئو بهعنوان رئیس پیشین سازمان «سیا» و وزیر خارجه سابق آمریکا انواع و اقسام جنایتها و خباثتها را در کارنامه خود دارد که مشارکت در طرح ترور شهید سلیمانی یکی از آنهاست و اینکه این توصیه بهطور خاص شبکه اجتماعی چینی تیکتاک را که در آمریکا طرفداران زیادی دارد هدف گرفته است کاری نداریم، اصل این موضوع که از نظر فردی همچون پمپئو هم صرف نصب یک پیامرسان در گوشی بچهها و حضور در یک شبکه اجتماعی و نه حتی حضور زیاد و فعال در آن مخرب و زیانآور است جالب توجه است بهویژه آنکه این پیامرسان بومی نبوده و سررشته کنترل آن خارج از دسترسی مسئولان یک کشور و رها باشد.
اصل این موضوع بدیهی را سالهاست در کشورمان کارشناسان و رسانههای دلسوز بارها و بارها بیان کرده و خواستار کنترل و نظارت درست بر شبکههای اجتماعی غیربومی شدهاند اما همانطور که اشاره شد هربار به طرفداری از فیلتر و محدودیت و عقبماندگی متهم شدهاند. عجیب آنکه برخی مدیران دولت قبل هم به رها بودن فضای مجازی افتخار میکردند.
حتی عدهای در کشور، کنترل، مدیریت و نظارت بر شبکههای مجازی غیربومی را طرحی نادرست و دگماندیشانه میخوانند حال آنکه در کشورهای مختلف دنیا به روشهای مختلف برای فعالیت یک شبکه اجتماعی و پیامرسان خارجی شرط و شروط قانونی سفت و سخت و کنترلی لحاظ میشود و کوچکترین تخطی این پیامرسانها جریمههای سنگین مالی یا محدودیت برای ارائه خدمات را در پی دارد و در واقع این موضوع یک امر پذیرفته شده برای طرفین یعنی برنامه اجتماعی غیربومی و کشور میزبان است. در همین آمریکا نگرانی از فعالیت و محبوبیت پیامرسان و برنامه اشتراک ویدئویی «تیکتاک» ابتدا منجر به وضع محدودیت استفاده از آن در ادارات دولتی برخی ایالتها و در نهایت با تصویب مجلس نمایندگان و سنا استفاده از این شبکه اجتماعی چینی در سازمانهای دولتی این کشور شد. البته بخش زیادی از این نگرانیها علت و ریشه امنیتی دارد وگرنه خود آمریکا سردمدار بهکارگیری و استفاده همهجانبه امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از شبکههای اجتماعی وابسته به خود علیه کشورهای مختلف است. هر چند خود جامعه آمریکا نیز از شبکههای اجتماعی مخرب وابسته به این کشور کم آسیب ندیده است.
شاهد این ادعا؛ شکایت اخیر مسئولان مدارس دولتی در سیاتل آمریکا از شبکههای اجتماعی مختلف به علت وارد کردن آسیبهای روانی به دانشآموزان و جوانان است. این اعتراض بهدنبال بروز اضطراب و افسردگی فزاینده در میان دانشآموزان و افزایش اقدام به خودکشی در میان آنان مطرح شد بهطوری که مسئولان مدارس دولتی از شرکتهای زیرمجموعه متا شامل فیسبوک و اینستاگرام و شبکههای اجتماعی دیگر از جمله اسنپ چت، یوتیوب، تیکتاک و گوگل شکایت کرده و تلاش کردند شبکههای اجتماعی را در قبال آسیبهایی که به سلامت اجتماعی، عاطفی و روانی جوانان وارد کردهاند، پاسخگو کنند.
در این شکایت آمده است: «افزایش آمارهای خودکشی مرتبط با سلامت روان، اقدام به خودکشی و مراجعه به اورژانس تصادفی نیست. این بحران پیش از همهگیری کرونا نیز بدتر شده بود و تحقیقات، شبکههای اجتماعی را بهعنوان عامل اصلی در تشدید بحران سلامت نشان میدهد.» شاکیان، این شرکتها و شبکهها را متهم میکنند که از روانشناسی و فیزیولوژی عصبی کاربران خود سوءاستفاده کردهاند تا آنها زمان بیشتری را در این پلتفرمها صرف کنند که این موضوع تشدید بحران سلامت روان در میان جوانان آمریکایی را در پی داشته است. آنها شبکههای اجتماعی را متهم میکنند برای تبلیغات بیشتر و در نتیجه سود بیشتر موجب میشوند تا جوانان زمان زیادی را در شبکههای اجتماعی سپری کنند.
این نگرانی از خطرات استفاده بیرویه و بیضابطه نوجوانان و جوانان از فضای مجازی و غرق بودن در شبکههای اجتماعی که اینبار مسئولان مدارس دولتی در سیاتل آمریکا مطرح کردهاند نقطه اشتراکی است که بارها کارشناسان مختلفی در جهان درخصوص آن هشدار دادهاند. در کشور ما نیز همچون بسیاری از کشورهای دیگر نمیتوان اثرات سواستفاده غیراصولی، بدون نظارت، طولانیمدت و رهاشده نوجوانان و جوانان از شبکههای اجتماعی را در تغییرات فرهنگی و اجتماعی و حتی تغییر رفتار و شخصیت و باورها نادیده گرفت. بهویژه آنکه در سایه رها بودن و نبود اهرم نظارت و بازخواست از پیامرسانهای غیر بومی در کشورمان در سالهای اخیر شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و تلگرام و... بدون هیچ تعهد و احساس مسئولیتی تبدیل به محل پمپاژ انواع و اقسام باورهای غلط اجتماعی، سیاسی، سبک زندگیهای عجیب و غریب، بیدینی، قمار و فساد و فحشا، خرید و فروش سلاح و مواد مخدر، بیبندوباری، اغراق کاریکاتوری، تحریفشده و هدفمند در بخشهایی از تاریخ باستان و معاصر و... شدهاند. بسیاری از هیزمهای این آتش را همان دشمنانی علیه مردم و جوانان ما تدارک دیدهاند که یکی از آنها همچون پمپئو همانطور که در ابتدا اشاره شد در کشور خود نگران نوجوانان و جوانانشان و اثرپذیری از یک شبکه مجازی غیربومی شدهاند. البته بیان هشدارگونه این خطرات و تهدیدها، به معنی نفی کامل مزایای فضای مجازی و حتی شبکههای اجتماعی نیست و این ابزارهای ارتباطی نوین میتوانند بهعنوان ابزارهایی مفید و کاربردی مزایای فراوانی هم داشته باشند اما متاسفانه فقر سواد رسانهای و کمتوجهی بسیاری از خانوادهها و غفلت برخی از مسئولان جنبههای منفی و اثرات نامطلوب از این فضا را برجستهتر کرده است. اگر بهصورت مصداقی بخواهیم به جنبههای منفی، مخرب و اثرگذار فضای مجازی رهاشده بر روی فکر و روح و باورهای نوجوانان و جوانان کشورمان اشاره کنیم، میتوان همین اغتشاشات اخیر را مثال زد که عدهای از نوجوانان و جوانان فریب خورده و تربیت شده در این فضای یله، همچون مسخشدگان، القائات و پمپاژهای فکری و عقیدتی و سیاسی نشأت گرفته از فضای مجازی در اختیار دشمن بر روح و ذهن خود را با اغتشاش و آشوب به نمایش گذاشتند. یکی از آنها «مجیدرضا رهنورد» بود که به جرم قتل دو بسیجی مدافع امنیت در مشهد به دار مجازات آویخته شد. نگاهی به صفحات مجازی وی در اینستاگرام نشان از گرفتار شدن وی در دام باورهای غلط ضد دین، ضد انقلاب، ضد ارزشهای اسلامی و باور دروغها و القائات عجیب و غریب باستانگرایانه بهجای آرمانهای بلند و صحیح وطندوستی و موارد دیگر دارد که همچون نقل و نبات در صفحات مجازی در حال ارائه و پمپاژ است.
اما مجیدرضا رهنورد وقتی متوجه این مسیر اشتباه و فریبی که از دشمن خورده است شد که دستش به خون دو جوان بیگناه آلوده شده بود. آنگاه که در جلسه دادگاه خطاب به قاضی گفت: « تحت تاثیر فضای مجازی بودم. از نظر روحی سلامت هستم و پیجهایی که اخبار نادرست منتشر میکردند دنبال میکردم. من خود را قربانی فضای مجازی میدانم. افراد دیگری هستند که ممکن است افکار اشتباه من را داشته باشند، شما باید به داد آنها برسید و از همسنهای خود میخواهم که در زندگی بهدنبال هدف درستی باشند و هر چیزی را که شنیدند باور نکنند. من آزادی و جوانی خود را تباه کردم. من خانوادههای زیادی را داغدار کردم. میدانم برادرکشی کردم.»
رهنورد علاوهبر این در ویدئویی که قبل از اجرای حکم اعدام درخواست ضبط آن را داده بود با اشاره به حضور زیاد خود در فضای اعتیادآور مجازی و دنبال کردن صفحات برخی سلبریتیها گفت: «در صفحات مجازی پستهایی که به وضعیت اقتصادی کشور مربوط بود و من از درستی و غلط بودن آن اطلاع نداشتم از روی سادگی باور میکردم. کم کم اینها من را سوار بر روی موج منفی کرد و دید من کلاً عوض شد. ذهن من مثل یک اتاق پر از گاز شده بود که یک جرقه کوچک میتواند آن را منفجر کند... من کاری کردهام به دور از انسانیت. تحت شرایط و حالات روحی بد که خیلی مستقیم ناشی از فضای مسموم اینستاگرام بود دست به اقدامی زدم که دو هموطن؛ دو برادر را کشتهام.»
شبکههای ماهوارهای معاند در کنار صفحات و کانالهای ضدانقلاب و ضدایران در ایام اغتشاشات بیش از گذشته بر روی اثرگذاری روی ذهن مخاطب بهویژه نوجوانان و جوانان سرمایهگذاری و حساب باز کرده بودند. برخی از آنها همچون مجیدرضا رهنورد که فریب این جریان رسانهای وابسته به دشمن که خود را دوست و دلسوز ایران معرفی میکرد خوردند، تاوان سختی را پرداختند. یکی دیگر از این فریبخوردگان که بر اثر باور و اعتقاد به رسانههای دشمن و تسلیم در برابر شبههافکنیها و دروغها و شایعات آنها جوانی و زندگی خود را باخت «محمدمهدی کرمی» بود که به علت نقش مستقیم در به شهادت رساندن فجیع بسیجی شهید روحالله عجمیان اعدام شد. متاسفانه صفحه مجازی او هم که مملو از مطالب بیسند و مدرک و پوچ از تعریف و تمجید از دوران پهلوی، ضدیت با دین، باور اغراقگونه از ایران باستان و... بود نشان از گرفتار شدنش در دام دشمن داشت.
محمدمهدی کرمی هم در جلسه دادگاه خود بر یک موضوع تاکید داشت «فریب خوردن». آنجا که میگفت: «آقای قاضی من جوّ زده بودم. پیرو مطالبی که از رسانههای خارجی میشنیدم گول خوردم و خیلی چیزها موجب این شد که این مسائل پیش بیاید. اگر میخواهید از من واقعیت را بشنوید باید بگویم که من قربانی حرفهای رسانههای دشمن شدم. من نمیتوانستم موضوعات را درست تحلیل کنم و گول خوردم.» این مسیر برای دشمن مسیری ایدهآل است و قطعاً خانوادهها، مسئولان و خود نوجوانان و جوانان باید بپذیرند که فضای مجازی در کنار همه مزایایی که دارد میتواند فریبنده و نابودکننده هم باشد. وقتی صدای شیطانی همچون «مایک پمپئو» جنایتکار هم از اثرات مخرب فضای مجازی رها بر نوجوانان و جوانان درآمده است، غفلت ما در عدم خنثیسازی اثرات مخرب فضای مجازی و رها بودن این فضا توجیهی ندارد. امروز باید در کنار نظارت و کنترل این فضا به داد نوجوانان و جوانان رسید و حرفهای آنها را شنید و با بهترین شیوه به شبهات و سؤالات آنها پاسخ داد.
نکته پایانی اینکه متأسفانه در سه سال گذشته بخش عمده تحصیل دانشآموزان کشورمان به علت کرونا، آلودگی هوا و برف و سرما بهصورت غیرحضوری برگزار شده است و بارها کارشناسان و دلسوزان درخصوص اثرات مخرب این وضعیت بر روح و جسم و تربیت نسل آیندهساز کشور هشدار دادهاند، مسئولان و خانوادهها باید برای رفع این شرایط فکری اساسی کنند قبل از آنکه دیر شود.