گروه فرهنگی مشرق - فیلم راه بهشت بر قصۀ زندگی یکی از صحابۀ پیامبر به نام مُصعَب بن عُمَیر تمرکز کرده است. فیلم محصول شبکه جهانی سحر بوده، حجت الاسلام محمدتقی انصاری فیلمنامهنویس و تهیهکنندۀ آن است. کارگردان این فیلم جناب مهدی صباغزاده متولد 1330 مشهد مقدس است که فیلمسازی را با آفتابنشینها (1360) و سناتور (1362) آغاز کرد و بهترین فیلم او تاکنون خانۀ خلوت (1370) بوده است. صباغزاده بیست فیلم در کارنامۀ خود دارد و فیلم قبلی او با نام خاک و آتش (1389) در موضوع ورود قوای بریتانی به جنوب ایران، با شکست تجاری مواجه شد.
خلاصه داستان
فیلم راه بهشت فاصلۀ زمانی بعثت پیامبر تا جنگ احد را با نگاهی به زندگی مصعب بن عُمَیر (امین زندگانی) تصویر میکند. مصعب اشرافزادۀ اهل مکه، عاشق دختری بادیهنشین به نام زُلفی (الهام حمیدی) است. او دور از چشم خانوادۀ خود به دیدار او رفته، برایش شعر میسراید. مادرش خُناس (نسرین مقانلو) زن ثروتمندی است که حتی شوهر دائم الخمرش عُمَیر (رضا رویگری)، از رابطۀ غیر متعارف او با ابوجهل خبر دارد. خناس برای همسری مصعب پسر محبوبش، حُمامه (سحر آربین) دختر عبدالله بن اُبَیّ حاکم مدینه (مصطفی طاری) را در نظر گرفته است که البته به مقصود خود نمیرسد. زلفی دختری است که پس از زنده به گور شدن به توسط قیس (حسن اسدی) نجات یافته اکنون فرزندخواندۀ قیس و همسر او (افسانه ناصری) است که از مسلمانان نخستین هستند. ابوعزیز (رامتین خداپناهی) برادر مصعب که بر وی حسادت دارد از عشق برادرش به زلفی مطلع میشود اما وقتی میفهمد آن خانواده مسلمان هستند زلفی را به همراه پدر و مادرش و عمار (کامیار شکیبایی) دستگیر کرده و در معیّت ابوجهل، آن سه تن را میکشند. مصعب به واسطۀ عمار به حضور پیامبر شرفیاب شده و مسلمان میشود. پیامبر اکرم(ص) بعد از ماجرای شعب ابیطالب مصعب را به یثرب (مدینه) میفرستد و او به صلح قبایل اوس و خزرج موفق میشود. کمی بعد رسول خدا به مدینه هجرت میکند. مصعب با حَمنه دختر جحش (فریبا طالبی) ازدواج کرده سپس در جنگ احد به توسط راغب غلام خانوادگیشان (حسین توشه) شهید میشود.
مختصری در باب تولید کنندگان
راه بهشت محصول شبکه جهانی سحر است. نام قبلی فیلم، «پرچمدار عشق» بود که در حین ساخت به راه بهشت تغییر نام داد. فیلمبرداری از شهریور 1390 در دکورهایی در جهرم آغاز شد. جناب حجت الاسلام محمدتقی انصاری تهیهکنندۀ فیلم در جلسۀ مطبوعاتی جشنوارۀ فجر خبر داد که بودجه ساخت این فیلم نزدیک به یک میلیارد تومان بوده و لهذا از بنیاد فارابی گله داشت که به فیلم او کمکی نکرده است. جناب میرعلایی لحظاتی بعد در جلسه حاضر شده پاسخ گفت که ما ضعف فیلمنامه را به شما گوشزد کردیم و شما قول بهبود آن را دادید اما زمانی که از عوامل فیلم سؤال کردیم شما خیلی عجله داشتی و گفتی که ما در حال ساخت دکور هستیم.
حجت الاسلام محمدتقی انصاری تهیهکنندۀ این فیلم، متولد 1350 در قم و کارشناس فلسفه غرب از دانشگاه تهران و تحصیل کرده حوزۀ علمیه است که از سال 1376 به تهیهکنندگی در تلویزیون روی آورده است. از آثار تهیه شده توسط انصاری میتوان به این دو فیلم اشاره کرد: سریال جابر بن حیان (1385) برای شبکه کوثر و فیلم سینمایی سهم عشق (1386) برای شبکه سحر. انصاری دو فیلم را نیز خود کارگردانی نموده است: سریال خاک و عشق (1388) در موضوع کشور لبنان و فیلم تلویزیونی سایه بر خورشید (1388) در حواشی واقعه کربلا، هر دو برای شبکه الکوثر.
شبکۀ سحر در سنوات اخیر هر ساله، یک یا دو فیلم در قطع سینمایی در موضوعات دینی تولید کرده است، از جمله: عروس افغان/ ابوالقاسم طالبی (1382)، سهم گمشده/ حسن نجفی (1386)، شکار روباه/ مجید جوانمرد (1387)، صبح روز هفتم/ مسعود اطیابی (1388)، ناسپاس/ حسن هدایت (1388) و پاریس تا پاریس/ محمدحسین لطیفی (1389).
نقد و نظر
ورود هنر به تاریخ اسلام از منظر یکی از شخصیتهای فرعی آن، کار دشواری است. زیرا چه بسا که نام آن شخصیت در متون تاریخی فقط در برخی موارد ذکر شده باشد. پرسش اصلی این است که در مواقع دیگر چه باید کرد؟ آیا ما تا چه حد مجاز هستیم که به تخیل روی بیاوریم؟ برخی از نویسندگان خود را مبسوط الید میدانند و هر چه خواستند تصور میکنند آنگونه که اثر با متون تاریخی دیگر، تضاد پیدا میکند. مثلاً سریال ستارۀ سهیل/ امیر قویدل (1386) را در نظر بگیرید که به زندگی اویس قرنی در یمن و عشق معروف او برای دیدار رسول خدا(ص) اختصاص دارد.
این سریال نوشتۀ محمود حسنی و محصول همین شبکۀ سحر است. حاکم یمن در جایی از سریال، به دیدار اویس میآید و همانطور سوار بر اسب آشکارا در کوچه با او مشورت میکند دربارۀ اینکه رسول خدا که قصد دارند مکه را فتح کنند آیا ما چند سرباز بایست برای یاری او بفرستیم؟ و این در حالی است که ماجرای فتح مکه یک عملیات غافلگیر کننده بود و پیامبر ماجرای آن غزوه را پیشتر به کسی خبر نداد. به همین سبب بود که ساعاتی قبل از عزیمت سپاه اسلام، یکی از منافقان مدینه به توسط یک زن نامهای مخفیانه برای سران مکه فرستاد تا برای مقابله آماده شوند، که به دستور پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) از پی آن زن تاخت و در میانۀ راه، نامه را از او گرفت.
این سریال نوشتۀ محمود حسنی و محصول همین شبکۀ سحر است. حاکم یمن در جایی از سریال، به دیدار اویس میآید و همانطور سوار بر اسب آشکارا در کوچه با او مشورت میکند دربارۀ اینکه رسول خدا که قصد دارند مکه را فتح کنند آیا ما چند سرباز بایست برای یاری او بفرستیم؟ و این در حالی است که ماجرای فتح مکه یک عملیات غافلگیر کننده بود و پیامبر ماجرای آن غزوه را پیشتر به کسی خبر نداد. به همین سبب بود که ساعاتی قبل از عزیمت سپاه اسلام، یکی از منافقان مدینه به توسط یک زن نامهای مخفیانه برای سران مکه فرستاد تا برای مقابله آماده شوند، که به دستور پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) از پی آن زن تاخت و در میانۀ راه، نامه را از او گرفت.
ماجرای زندگی مصعب نیز دور از این منظر نیست. مصعب و خانوادۀ او که ذکر آنها در تاریخ اسلام اندک است حالا به گونهای محل توجه شدهاند که همۀ تحولات مهم مکه در خانۀ آنها صورت میگیرد حتی ابوسفیان (سید جواد طاهری) و ابوجهل نیز اغلب در خانۀ آنها دیده میشوند.
جای تأسف است که چنین فیلمهایی که بایست از روی تحقیق و با دقت و حوصله ساخته شوند به این شتاب تولید میشوند و اینچنین بر مظلومیت دین اسلام میافزایند. تنها چیزی که باعث همدردی اینجانب با دست اندر کاران فیلم میشود آن است که جناب تهیهکننده بودجۀ فیلم را نزدیک به یک میلیارد تومان عنوان کردند. و این در وقتی است که امروزه برای ساخت یک فیلم معمولی شهری که نیاز به دکور و وسایل تاریخی ندارد نیمی از این مبلغ صرف میشود.
فیلم تصویرسازی بصری ندارد و به قول معروف رج زده و فقط فیلمنامه را در حداقل تصاویر مصوّر نموده است و بیشترین اطلاعات خود را از طریق دیالوگ منتقل میکند. مضافاً که از فیلم محمد رسولالله/ مصطفی عقاد (1977) اقتباسهای زیادی نموده است مانند خرید کردن خُناس مادر مصعب (نسرین مقانلو) از بازار به کمک کنیزش که یادآور خرید و گردش هنده در بازار دستفروشان مکه است، افتادن بت به زمین و شکستن آن برای برانگیختن تعقل بتپرستان، عمیر که از عمار میپرسد آیا من با این سیاه برابرم؟، سنگ نهادن بر سینۀ عمار به وقت شکنجه، ابوجهل که بت را بر صورت قیس میگذارد که از این بت کمک بخواه، و خصوصاً اینکه پیام دین مبارک اسلام در این فیلم، چیزی بیشتر از آن نیست که در فیلم محمد رسولالله دیده و شنیدهایم.
به وقت کنفرانس مطبوعاتی این فیلم در جشنواره فیلم فجر بنده به نکتۀ اخیر یادآوری کرده، به تهیهکننده متعرض شدم که از شما که در لباس روحانیت هستید انتظار میرود پیامهای بیشتری از اسلام بجز طرد بتپرستی و برابر بودن همۀ نژادها و مخالفت با زنده به گور کردن دختران کشف کرده باشید. پاسخ ایشان این بود که فضای حاکم بر صدر اسلام اینطور بوده است. ناظم جلسه آقای محمود گبرلو در دفاع از آقای انصاری گفتند که باید ببینیم هدف مشخص سازندگان فیلم چه بوده است و آیا به هدفشان رسیدهاند یا نه، لذا ممکن است فیلمساز بعدی شاید اهداف دیگری را که مورد نظر اسلام است مطرح کند.
بطلان این سخن واضح است. زیرا اولاً این سخن مبتنی نوعی پلورالیسم است و بر واقعیت امر خارجی ابتناء ندارد، و ثانیاً در عمل نیز دیده نشده که سینما یا تلویزیون جمهوری اسلامی تاکنون برای یک قصۀ تاریخی دو بار سرمایهگذاری کرده باشند. لهذا فیلم و سریالهای تاریخی بسیاری متکی بر تخیل بودهاند و حق مطلب را ادا نکردهاند ولی نسخۀ دیگری از آنها ساخته نشده است، مانند: سربداران/ محمدعلی نجفی (1363) و سریال ابراهیم خلیل الله/ محمدرضا ورزی (1384).
ایرادها و نواقص
ایرادهای تاریخی فیلم زیاد است که بنده به برخی از آنها در جلسۀ مطبوعاتی فیلم در جشنوارۀ فجر اشاره کردم. در آن شب پیش از آغاز سخن، از سازندگان فیلم خواستم تا صبر پیشه کنند تا سخنان حقیر به اتمام برسد. ولی متأسفانه آنها تاب نیاوردند و سخنان بنده ناتمام ماند، خصوصاً که آقای گبرلو مجری جلسه نیز این مباحث را غیر سینمایی دانست.ذیلاً به برخی از ایرادهای تاریخی و محتوایی فیلم اشاره میکنم:
1. فیلم تصویرسازی نداشت و برخی ماجراها صرفاً با دیالوگ برگزار میشد، مانند خبر دادن فیلم از هجرت مصعب به حبشه. نتیجۀ این کار خسته شدن تماشاگری است که مدام دیالوگ میشنود و کمتر خلاقیتی در فیلم مشاهده میکند. صحنههای جنگ در فیلم، کارگردانی نامناسبی داشت و خصوصاً شمشیر بازی مصعب و ابوعزیز در اوایل فیلم به شمشیر زدن اعراب نمیمانست بلکه به شمشیر بازی کودکان. نمای کلوزآپ در بسیاری از اوقات برای پوشاندن ضعف فیلم به کار آمده بود، از جمله به سبب اندک بودن سیاهی لشکر و ضعف شمشیر زدن و جنگ آشکار.
2. در شرابنوشی عُمَیر و زانیه بودن خُناس اغراق شده است. میدانیم که این دو گناه در نسل انسان اثرات سوء میگذارند. لهذا باید پرسید چطور شخصی چون مصعب در چنین خانوادهای پرورش یافته است؟!
3. مصعب جزو ده نفر سابق در اسلام بوده که پدر و مادرش در مکه او را از خود رانده بودند ولی در فیلم اینطور نیست. یعقوبی در تاریخ خود، مصعب را یازدهمین مسلمان شمرده است یعنی پس از امام علی، حضرت خدیجه، زید، ابوذر، ابوبکر و پنج نفر دیگر از جمله سعد ابیوقّاص (تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 379)
4. تحول مصعب از اشرافزادهای که عاشق یک زن بادیهنشین به نام زُلفی (الهام حمیدی) است به یکی از یاران خاص پیامبر اکرم(ص) در فیلم باورپذیر نیست. و همچنین است تحول سعد بن عُباده (ناصر فروغ) رئیس خزرج در فیلم از یک آدم متعصب به یک صحابی مؤمن. در این خصوص باید بگوییم که ابنعباده از پیش از آمدن مصعب به مدینه در عقبه با پیامبر اکرم(ص) بیعت کرده و مسلمان شده بود.
5. بسیاری از وقایع صدر اسلام درک نگردیده و تبیین نشده است، مانند ماجرای شعب ابیطالب که در حقیقت یاران پیامبر اکرم(ص) برای حفاظت جان مبارک آن حضرت، به آن وادی درآمدند و در تعاقب آن از سوی کفار تحریم شدند که کسی با آنها مراوده نکند. ایضاً مفهوم بتپرستی اعراب نیز فهم نشده در حالیکه آنها به فرمودۀ قرآن کریم، خالق خود را الله میدانستند و این بتها را شفیعان خود به درگاه او، نه اینکه آنها را واقعاً خدای خالق بدانند. به عبارت دیگر آنها برای الله شریک قائل بودند و نه اینکه کافر خدانشناس باشند و بر این واقعیت قرآن مکرراً تصریح فرموده است (عنکبوت/ 61 و 63 ـ لقمان/ 25 ـ زمر/ 38 ـ زخرف/ 9 و 87).
6. استقبال کنندگان از پیامبر در مدینه در پایان هجرت، بسیار اندک بودند و خصوصاً که شعر «طَلَعَ البدرُ علینا...» نیز خوانده نشد.7. ابوجهل لقبی بود که پیامبر به عمرو بن هشام داد و او پیش از آن به سبب اینکه جزو نوادر باسوادان عرب بود کنیۀ «ابو الحکم» داشت. ولی در فیلم، از همان ابتدا حتی دوستان وی او را «ابوجهل» میخوانند حتی ابوسفیان.
8. ماجرای هجرت به حبشه، بیعت عقبه و جنگ بدر در فیلم موجود نبود. در بیعت عقبه اول که در سال دوازدهم بعثت بود، دوازده نفر از اوس و خزرج در موسم حج با پیامبر بیعت کردند و آن حضرت مصعب را برای آموختن قرآن و اسلام به همراه ایشان فرستاد و لذا او نخستین مسلمانی شد که به مدینه هجرت کرد. مدتی بعد پیامبر اکرم(ص) در طی نامهای، اقامۀ نماز جمعه را نیز به او آموخت و مصعب نخستین برپا کنندۀ نماز جمعه نیز شد، که این نیز مغفول افتاده بود.
خلاء جنگ بدر نیز در فیلم به چند دلیل احساس میشد. اول بدان سبب که اولین کارزار مسلمانان و کفار در این جنگ بوده است و مخاطب نمیتواند بپذیرد که فیلم آن ماجرای مهم را بدون هیچ دلیلی کاملاً مغفول بگذارد، مخصوصاً اگر بدانیم که پیامبر اکرم(ص) در این جنگ پرچم اسلام را به دست مصعب سپرده بود و در سمت مقابل پرچمدار سپاه کفر نیز ابوعزیز برادر مصعب بود. دوم به جهت مرگ ابوجهل یکی از شخصیتهای مهم فیلم در این جنگ. سوم اینکه ابوعزیز در این جنگ اسیر شد و به نقل ابنهشام مادرش خُناس برای آزادی وی چهار هزار درهم پرداخت.
9. ما از میان صحابۀ پیامبر فقط عمار را میبینیم و هیچ خبری از ابوذر، سلمان و دیگر صحابه نیست. حتی حضرت حمزه نیز اول بار در مدینه است که ظاهر میشود و خبر از هجرت پیامبر میدهد، و بعد از آن دو یا سه بار دیگر نیز رؤیت میشود.
فیلم دو صدای دوبله شده داشت، یکی برای ابوجهل با صدای سیامک اطلسی و یک نفر دیگر. اما ای کاش صدای حمزه نیز دوبله شده و منوچهر اسماعیلی باز هم به جای او حرف میزد تا ابهت نیک فیلم عقاد را تداعی کند.10. در نقلهای تاریخی آمده است که مصعب در وقت دفاع از پیامبر اکرم(ص) به شهادت رسید. طبق نقل ورّام بن ابیفراس در مجموعه ورّام، عبدالله بن قَمئَه لیثی که در جنگ احد مصعب را کشت گمان برد که پیامبر را شهید کرده و آن شایعه را منتشر کرد و آنگاه ضعف بیایمانان در سپاه اسلام غلبه کرد و نتیجتاً مسلمین شکست خوردند. در فیلم به این واقعه در حد یک دیالوگ اشاره شده بود که البته باورپذیر نبود. زیرا قاتل مصعب فرد غریبهای نبود که او را نشناسد بلکه راغب همان غلام خانهزاد پدرش بود که در عزیمت مصعب به بادیه با او همراه میشد. و لذا در این خصوص نیز فیلم دچار ایراد تاریخی است.
مسئلۀ دیگر در خصوص جنگ احد که در فیلم تصویر شده بود آن است که پیامبر عبای خود را برای جنازۀ مصعب فرستاد و حَمنه همسر مصعب که در میدان حاضر شده بود آن جامه را بر جنازۀ شوهرش کشید. این مطلب را جناب انصاری در جلسۀ مطبوعاتی فیلم در جشنوارۀ فجر نیز مطرح کرد. در حالیکه شیخ عباس قمی در منتهی الامال آورده است که پیامبر عبای خود را بر حمزه انداخت زیرا که هنده و غلامانش آن حضرت را مُثله کرده بودند (منتهی الامال، مطبوعاتی حسینی، 1372، ص 79).
11. در خصوص مصعب روایات اندکی موجود است اما عجیب این است که اغلب آنها در این فیلم دیده استفاده نشده بود. مانند اینکه او جزو ده نفر سابق در اسلام بوده است، تغییر در نام قاتل وی، و همچنین در نقل است که پیامبر اکرم(ص) وقتی او را در مدینه دید که یک پوست دباغیشده را جامۀ خود کرده بود از او تمجید نموده، فرمود: «خداوند دل مصعب را به ایمان نورانی کرده است و من او را دیده بودم که بهترین طعامها را میخورد و بهترین جامه را میپوشید اما عشق خدا و پیامبر او را به این حال انداخته است». در فیلم اما، مصعب همواره جامۀ خوب بر تن دارد. اگرچه حمامه وقتی در مدینه به سراغ او آمد وی را به سبب جامهاش ملامت کرد در حالیکه جامۀ او همچون دیگران بود و چیز بدی در ظاهر او دیده نمیشد.
12. در تاریخ آمده است که همسر مصعب بانویی به نام حَمنه دختر جَحش بود که مسلمانان در مراجعت از جنگ احد ابتدا خبر شهادت برادرش عبدالله بن جحش و داییاش حمزه را به وی دادند و او آیۀ استرجاع را تلاوت کرد، اما وقتی خبر شهادت مصعب را شنید صیحهای زد. آنگاه بود که پیامبر اکرم(ص) به همین مناسبت فرمود: «شوهر برای زن همه چیز است و هیچ کس جای او را برای زن پر نخواهد کرد.» اما در فیلم اولاً از قرابت همسر مصعب که دختر عمۀ پیامبر میبود به خاندان پیامبر(ص) چیزی ندیدیم. (حمنه دختر اُمَیمه عمۀ رسول خدا بود.) ثانیاً حمنه در فیلم بر اسب نشست و در کارزار احد حاضر شد و جنازۀ شوهرش را دید و صبر کرد و سکوت نمود. در منطق فیلم شاید به همین مناسبت بود که پیامبر خدا عبای مبارک خود را به حمنه هدیه کرد و او آن را بر روی مصعب انداخت. ثالثاً فیلم آنقدر بر عشق مصعب به زلفی تأکید کرده بود که دیگر فرصت یا توجیهی برای پرداختن به همسر اصلی مصعب نداشت، گویا که این ازدواج را به او تحمیل کرده باشند!
13. انتخاب بازیگران نامناسب بوده است. امین زندگانی برای این نقش تاریخی بیش از حد چهرهای شناخته شده دارد. او پیشتر در نقشهای مهمی همچون حضرات سلیمان و مسلم بن عقیل (سریال مختارنامه) نیز ظاهر شده بود. مضافاً که او در آستانۀ چهل سالگی نقش مصعب 25 ساله را بازی کرده است. بر عکس نسرین مقانلو جوانتر از نقشی است که بازی میکند. فاصلۀ سنی او با رامتین خداپناهی و امین زندگانی که نقش پسران او را بازی کردهاند به ترتیب سه و چهار سال است. شخصیت ابوعزیز در فیلم با ریش و مویی که به سپیدی گراییده چهل ساله مینماید ولی او هنوز به خانههای فساد میرود و کسی به فکر سامان دادن به زندگی او نیست و همین است که حسادت او را علیه مصعب برانگیخته است. همچنین حمامه نیز بسیار مسنتر از سن ازدواج بود. الهام حمیدی نیز نقش یک دختر بادیهنشین را بازی میکرد که به لحاظ سن و هم فیزیک به یک دختر بدوی نمیمانست.
جوایز فیلم از سیامین جشنواره فیلم فجر
راه بهشت نامزد سه سیمرغ از سیامین جشنوارۀ فیلم فجر بود که به یک دیپلم افتخار برای بهترین فیلمبرداری (حسن پویا) قناعت کرد. سیمرغ فیلمبرداری به امیر کریمی فیلمبردار روزهای زندگی رسید. دو نامزدی دیگر مربوط به جلوههای ویژۀ میدانی (حمید سلیمانی) و بصری (حسین صفا) راه بهشت بودند که این جوایز به ترتیب به محسن روزبهانی برای فیلم روزهای زندگی و کامران سحرخیز برای فیلم سلام بر فرشتگان رسید.راه بهشت همچنین موفق شد جایزه بیرق طلایی را که به جایزه ویژه مصطفی عقاد شهرت دارد از بخش بین الملل جشنواره دریافت کند.سخن آخر
در وقت نگارش این نقد خبر رسید که حجت الاسلام محمد تقی انصاری تهیه و کارگردانی سه تله فیلم در خصوص تاریخ صدر اسلام را برای شبکه سحر به پایان برده که قصههای آنها به هم مرتبط است. نامهای این سهگانه «سیاه و سفید»، «پناهنده» و «بازگشت» است که به بعثت نبی مکرم اسلام اختصاص دارد. حسن جوهرچی در این سه گانه در نقش ابوسفیان ظاهر شده است («حسن جوهرچی» ابوسفیان شد+تصاویر). فیلمبرداری این سه فیلم در دهم تیر ماه در دکورهای فیلم مختار در احمدآباد مستوفی به پایان رسیده است. در پایان ضمن آرزوی توفیق الهی برای جناب انصاری، میخواستم آرزو کنم که این فیلمها به شتاب فیلم راه بهشت ساخته نشوند و نقصی نداشته باشد یا نقص آن قابل ذکر نباشد.
***امیر اهوارکی
***امیر اهوارکی