به گزارش مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: شی جین پینگ بعد از استقبال گرم از ابراهیم رئیسی و امضای ۲۰ قرارداد با وی، شاید کمی خارج از عرف دیپلماتیک، درحالی که هنوز رئیسجمهور ایران در پکن حضور داشت، اعلام کرد در آینده نزدیک به تهران سفر میکند! این پاسخ سریع به سفر آقای رئیسی، نشان از اهمیت بالای پکن در گسترش روابط با جمهوری اسلامی دارد.
این اهمیت بالای پکن را باید در کنار اهمیت مسکو برای گسترش روابط با تهران و در مثلت چندجانبهگرایی ایران، چین و روسیه و گسترش روابط این سه قدرت با سایر کشورهای دنیا ارزیابی و تحلیل کرد.
۱- یکی از ابعاد مهم تعامل و شراکت راهبردی ایران با چین و دیگر کشورها در عرصه بینالمللی و منطقهای و ملی این است که آمریکا سرمایهگذاریهای سیاسی، رسانهای و امنیتی و تلاش زیادی چه از طریق تقابل مستقیم و چه از طریق تعامل فریبکارانه برای مقابله با آن کرده و نکته مهمتر اینکه علیرغم این تلاشها تاکنون شکست خورده است.
سخنگوی خارجه آمریکا همزمان با سفر آقای رئیسی به پکن اذعان کرد «از چندی پیش تلاشی هماهنگ برای تعامل (فریبکارانه) با چین علیه ایران انجام دادیم، زیرا ما بهشدت از روابط ایران و چین و چالشهای ایران نگران هستیم». البته آمریکاییها با واکنش صریح و قاطع چینیها روبهرو شدند که خطاب به واشنگتن اعلام کردند «شما نمیتوانید زمانی که تنشها و بحرانها را افزایش میدهید، خواستار گفتوگو شوید و اول باید از سیاسیکاری و تخریب دست بردارید»!
لذا سفر آقای رئیسی به چین تمام سناریوهای آمریکا را خنثی و شکست واشنگتن را عیانتر کرد و باید منتظر پیامدهای این شکست در آینده باشیم.
۲- نکته دیگر فرامتن سفر آقای رئیسی این بود که تمام حواشیای را که غربیها در پیرامون سفر رئیسجمهور چین به ریاض برای القای انزوای ایران و به حاشیه بردن شراکت راهبردی تهران- پکن و جلوگیری از اجرایی شدن توافق راهبردی ۲۵ ساله دو کشور و... ساختند و به آنها پرداختند، به محاق برد و متن منافع ملی ایران و چین را برجسته و تیتر رسانههای جهان کرد.
نکته مهم این است که در دنیای کنونی منافع کشورها براساس روابط چندجانبهگرایی و تنوعطلبی در همکاریها شکل میگیرد و برخلاف نگاه آمریکاییها که بهدنبال روابط یکجانبه و از موضع قلدری با دیگر کشورهاست، لزوما به معنی مقابله با کشور ثالثی و حذف طرف دیگری نیست.
لذا گسترش روابط کشوری مثل چین بهعنوان ابرقدرت اقتصادی که با ایران روابط دوستانه دارد، با کشور دیگری مثل عربستان به معنی دور زدن ایران و عدم همکاری با ایران نیست و کما اینکه گسترش روابط این کشور با دیگر کشورها منجر به گسترش روابط ایران با کشورهای بیشتری نیز میشود.
چنانکه شی جین پینگ در ملاقات با آقای رئیسی به صراحت تاکید کرد «صرفنظر از هرگونه تحولات منطقهای و بینالمللی، پکن دوستی و همکاری خود با جمهوری اسلامی را بهطور استوار و تزلزلناپذیر حفظ خواهد کرد و شراکت راهبردی با ایران را به پیش خواهد برد». البته روابط معقول و با حسن احترام دو کشور بهطور طبیعی ممکن است در مقابل طرف دیگری مثل آمریکا که تلاش دارد با اهداف سوء بهدنبال روابط یکطرفه و زورگویانه باشد، قرار بگیرد.
نکته بسیار حائز اهمیت اینکه هدف از پروپاگاندا و فضاسازیها برای القا انزوای ایران با حاشیهسازی برای سفر شی جین پینگ به عربستان تحریف و تحتالشعاع قرار دادن یک واقعیت مهم در منطقه و جهان و جلوگیری از آشکارتر شدن آن بود و آن اینکه استقبال سعودیها از رئیسجمهور چین تاییدی بر درستی روابط تهران- پکن و درک واقعی تهران از افول آمریکا تلقی شد و نشان داد راهبرد ایران به یک الگو و قطبنما در منطقه تبدیل شده و سیاست مدبرانه تهران توانسته بر روابط دیگر کشورها در منطقه تاثیرگذار و هدایتگر باشد و این سعودیها هستند که دنبالهرو جمهوری اسلامی شدهاند.
بعد از شکست سفر پُرهیاهوی چندی قبل بایدن به منطقه که حتی عربستان هم به درخواست رئیسجمهور آمریکا برای افزایش تولید نفت در کشاکش جنگ اوکراین پاسخ نداد، امضای قراردادهای قطر و عربستان با چینیها نشان داد که متحدان آمریکا هم فهمیدهاند قدرت آمریکا بهخصوص در اقتصاد رو به افول است و با این قراردادها نشان دادند که اقدام جمهوری اسلامی در شراکتهای راهبردی با کشورهای همسایه و دوست یک استراتژی بلندمدت هوشیارانه است.
از سوی دیگر هیچکدام از توافقات صورتگرفته میان چین و عربستان ضرری برای ایران نداشته، بلکه به سیاست ایران برای کاهش حضور و نقش آمریکا و در نهایت اخراج او از منطقه هم کمک کرده است. اصولا چین از روابط خود با ایران و عربستان هدف مشترکی را دنبال میکند و آن ایستادگی در مقابل یکجانبهگرایی و تهدیدات آمریکاییها میباشد که همان سیاست و هدف جمهوری اسلامی است.
در حقیقت آمریکاییها تلاش داشتند در جنگ اقتصادی- سیاسی با چین و ایران، با زیر سؤال بردن درستی سیاست جمهوری اسلامی، سفر رئیسجمهور چین به عربستان را هم تحتالشعاع قرار دهند. اکنون نیز بعد از فضاسازیهای بیاثرشان تلاش کردهاند با انتشار بیانیهای مشترک تحمیل شده به کشورهای عربی و تکرار اتهامات واهی، دستاوردها و پیامدهای سفر آقای رئیسی را تحتالشعاع قرار دهند.
لذا بیش از آن که روابط راهبردی ایران با چین در مولفههای مختلفی نظیر انرژی، ترانزیت، توسعه زیرساختها، سرمایهگذاری و... در مقیاس رقابت با عربستان سنجیده شود، باید آن را در دور شدن بیش از پیش آمریکا و غرب از منطقه در پازل سیاست مقاومت ارزیابی کرد، مسئلهای که آمریکاییها را بهشدت نگران کرده است.
در حالی که در یک تناقض آشکار قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را ترکمانچای و فروختن ایران القا و همزمان امضای قرارداد ۲۷ ساله صادرات گاز بین چین و قطر و قراردادهای نفتی پکن- ریاض را یک دستاورد و از دل آنها انزوای ایران را برجستهسازی میکردند، یکی از توافقات سعودیها در این قراردادها پذیرش حذف دلار و جایگزینی یوآن بود، سیاستی که ایران از سالها قبل آن را دنبال میکند.
لذا هر گام برای حذف دلار از چرخه معادلات کشورها به معنی یک پیروزی برای ایران و همچنین دیگر کشورهای تحریمشده از جمله چین و یک شکست برای آمریکاست. مهمتر اینکه اعلام جایگزینی دلار با یوآن در قراردادهای پکن- ریاض بهعنوان «زلزله در اجلاس داووس» تیتر رسانههای جهان شد! «عدو سبب خیر شود، اگر خدا بخواهد!»
۳- یکی از سوءمدیریتها و سوءسیاستهایی که «موجب عقبماندگیهای یک دهه اخیر و تعطیلی اقتصاد کشور» شد، رویکرد متوهّمانه دولت گذشته در عرصه بینالملل با نگاه به آمریکاییها و دشمنان ملت ایران بود که موجب بیتوجهی به ظرفیتهای تعامل با کشورهای دوست از جمله چین شد، بهطوری که چند سال قبل وقتی رئیسجمهور چین با پیشنهاد سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد یورویی در ایران، به تهران آمد، با برخورد ضدمنافع ملی دولت روحانی و شخص وی مواجه شد! در حالی که دولت نهم و دهم با هدفگذاری ۳۰۰ میلیارد دلاری، حجم مبادلات تجاری ایران و چین را از ۶/۵ به بیش از ۴۵ میلیارد دلار رسانده بود، با روی کار آمدن حسن روحانی این حجم به کمتر از ۲۰ میلیارد دلار کاهش یافت و وی به تمسخر گفته بود که در حرف ما هم میخواهیم آن را به ۶۰۰ میلیارد دلار برسانیم! علیرغم آثار و پیامدهای این سیاست و مدیریت اجرایی مخرب دولت حسن روحانی، دولت سیزدهم توانسته در یک سال گذشته حجم مبادلات تجاری غیرنفتی دو کشور را به بیش از ۲۵ میلیارد دلار برساند بهطوری که توازن حدود ۵/۱۲ میلیارد دلاری در صادرات و واردات هم نشان میدهد که نه ایران به چین فروخته شده و نه منافع ملی به یغما رفته است.
علیرغم فضاسازیهای غربیها و جریان غربگرای اصلاحطلب در داخل بهخصوص در سایه جنگ اوکراین، چینیها خرید نفت از ایران را هم به حالت قبل از تحریمها بازگرداندهاند و همچنان بهعنوان شریک اول تجاری ایران باقی مانده و با مذاکرات محرمانه صورتگرفته پول چینی در راه ایران است تا ازخط اعتباری برای پیشرفت طرحهای کشور استفاده شود.
۴- اما همزمان با سفر آقای رئیسی به پکن و دستاوردها و پیامدهای اقتصادی- تجاری آن، علاوهبر اعلام خبر تکمیل شدن مراحل قانونی عضویت ایران در سازمان شانگهای، دهها خبر مهم دیگر هم رسانهای و تیتر رسانههای جهان شد که نشان میدهد جمهوری اسلامی توانسته با سیاست درست برای جبران عقبماندگیهای اقتصادی کشور در دهه نود، گامهای اساسی در سالهای۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بردارد،از جمله ورود محصولات کشاورزی و لبنی ایران به بازار یک میلیارد نفری چین و بازار ژاپن؛ دو قرارداد جمعا ۵۷۰ میلیون یورویی ایران برای بازسازی دو پالایشگاه در آمریکای لاتین با ظرفیت یک میلیون و صدهزار بشکه در روز و خرید دو نفتکش دیگر از ایران توسط ونزوئلا که طبق گزارش رویترز آغازی بر پایان اتکای ونزوئلا به فناوری پالایشگاههای آمریکا و مقصدی جدیدی برای صادرات نفت ایران و خنثیسازی تحریمها است، پیشنهاد و سرمایهگذاری ایران برای کشت فراسرزمینی در تاجیکستان که منجر به استفاده دو کشور از مزایای اقتصادی این طرح شده است، اتصال سوئیفت بانکی بین ایران و روسیه و برقراری تبادلات مالی ایران با ۷۰۰ بانک روسی و ۱۰۶ بانک خارجی در ۱۳ کشور جهان بدون تاثیرپذیری از تحریمهای غرب که در دولت حسن روحانی مانع آن میشدند و همچنین قرارداد جایگزینی توربینهای برقی- آبی زیمنس آلمان در روسیه با توربینهای ساخت ایران و نهایی شدن ایجاد منطقه آزاد تجاری میان ایران و اوراسیا و گسترش ورود کالاهای ایرانی به بازارهای این منطقه و...
۵- همزمان با سفر آقای رئیسی به چین رسانههای جهان از جمله غربیها نتوانستند به موفقیت این سفر با وجود تحریمها و بدون برجام و افایتیاف اذعان نکنند. نشریه فارنافرز نوشت: «سیاست آمریکا در قبال چین و ایران بازدهی ندارد و جهان به وضوح تغییر کرده و چین و ایران رهبرانی بسیار متفاوت و قاطعی، و اکنون تواناییهای قویتری برای دنبال کردن سیاستهای ضد تحریمی آمریکا دارند». لذا فضاسازی و پروپاگاندای رسانههای غربی و اصلاحطلبان در داخل نسبت به سند ۲۵ ساله، نشاندهنده مفید بودن آن برای کشور است. خداوند به درجات حضرت امام(ره) بیفزاید که قریب به این مضمون میفرمود که هرجا آمریکاییها و غربیها اقدام به هیاهو و ابراز نگرانی کردند؛ معلوم میشود همان کار درست است و هرجا آنها از ما تعریف و تمجید کردند، بدانید آن کار به ضرر ملت ایران است!