به گزارش مشرق، مهدی محمدی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
۱- بر اساس آنچه تا اینجا می دانیم حداقل با ۵ نوع رویداد متفاوت مواجهیم که همه آنها به طور فله ای مسمومیت دانش آموزان نامیده شده: یک-درصد بسیار کمی کشف مواد تحریک کننده دستگاه تنفس دو-مشاهده عوارض تنفسی بدون کشف هر نوع محرک، عمدتا ناشی از استشمام بوهایی با منشا نامشخص یا نامربوط
۲- سه-مشاهده عوارض تنفسی بدون استشمام هرگونه بو و صرفا در اثر استرس چهار-به هم ریختگی در مدرسه بدون وجود هیچ عارضه تنفسی و صرفا در اثر شایعه و پنج-مواردی هم وجود دارد که اساسا در مدرسه هیچ اتفاقی نیفتاده و خبر نادرست منتشر شده است.
۳- برخلاف اظهارات کم دقت برخی مسئولین، با پدیده ای کاملا واقعی مواجهیم که کلیت آن یک طراحی پیچیده امنیتی است و مجری یا مجریانی دارد که باید آنها را یافت. عدم مشاهده مواد مسموم کننده در درصد بسیار بالایی از کیس ها، به هیچ وجه از شدت 'واقعی' یا 'تروریستی'بودن مسئله نمی کاهد.
۴- پیچیدگی مسئله در همین است که دشمن با کمترین مقدار عملیات فیزیکی، و با ابزارهای روانی و شناختی، آسیب و عوارض فیزیکی تولید کرده است. این یعنی ژنتیک عملیات امنیتی علیه ایران در حال تغییر است و فناوری های شناختی در آن به اندازه فناوری های دیگر و کاملا واقعی به کار گرفته می شود.
۵- اینکه شما نمی توانید به سادگی تروریست را کف خیابان یا در دوربین ها ببینید، به هیچ وجه به معنای این نیست که عملیات تروریستی نیست. از قضا این یعنی ماهیت عملیات بسیار پیچیده شده و تروریست جایی ایستاده و به نحوی عمل می کند که با 'عادت های امنیتی' ما همخوان نیست.
۶- بدون ورود به جزئیات، این مقدار قطعی است که در مواجهه با این نسل جدید از عملیات های امنیتی، باید یک راهبرد مردم پایه داشت و ابزارهای انتظامی و امنیتی را به عنوان مکمل به کار گرفت. چنین عملیات هایی وقتی خنثی می شود که توان آرام سازی و متقاعد سازی جامعه وجود داشته باشد.
۷- اینکه چطور می توان یک جامعه تحت حمله را آرام نگهداشت یا متقاعد کرد واقعا ساده نیست. داستان با تولید روایت همدلانه، ارائه شواهد معتبر و خلق تکیه گاه برای مردم شروع می شود اما در اینجا متوقف نمی ماند.
۸- یک فرد می تواند روایت شما از مثلا ماهیت یا منشا مسمومیت ها را نپذیرد نه به این دلیل که واقعا شواهدی برخلاف آن دارد بلکه به این دلیل که مثلا از قیمت ارز آسیب دیده و در تنگنای اقتصادی کلافه شده است. اقناع اجتماعی بسیار پیچیده تر و چند وجهی تر از آن است که به رسانه محدود شود.
۹- از حیث روان شناسی فردی نیز یک دانش آموز در مدرسه اگر مجموعا شرایط را قابل اعتماد بداند شاید کمتر تحت تاثیر شایعه انتشار یک بوی غریب قرار بگیرد تا وقتی که در خانه یا در جمع دوستان به این نتیجه رسیده باشد که اوضاع آشفته است. شایعه پذیری بیش از هر چیز به نبود اعتماد مرتبط است.
۱۰- با اینکه شبکه های اجتماعی نقشی مهم در خلق و انتشار روایت ها بازی می کنند اما تقلیل بحران به پروژه رسانه ای، کمال ساده اندیشی است. اکنون اینترنت به دلایل امنیتی محدودیت های مهمی دارد اما باز می بینیم که دشمن قادر ایجاد یک 'بحران روانی' است و در اینجا بسی درس های مهم هست.
۱۱-این مشخصا بدین معناست که زیرساخت شبکه های اجتماعی بخشی از داستان بسیار بزرگ و پیچیده جنگ شناختی است نه تمام آن؛ و احتمالا ابزارهای مخرب تعبیه شده در این شبکه ها 'عمدتا' در یک بستر اجتماعی ملتهب است که بدل به 'پدیده امنیتی' می شود.
۱۲-و از این مهم تر، این پروژه نشان می دهد در یک جامعه ملتهب می توان حتی با شبکه های اجتماعی محدود شده، بحران امنیتی با منشا روانی خلق کرد و آن را توسعه داد.
۱۳- من بسیار امیدوارم درس های امنیتی این وقایع به درستی آموخته شود. ما به همان اندازه که به تولید امنیت از طریق تولید قدرت نیاز داریم، به تولید امنیت از طریق تولید اعتماد و محبوبیت نیز نیازمندیم و از قضا در این نبرد امنیتی جدید، نیاز دوم ضروری تر و فوری تر است.
۱۴- پس از آشوب های پاییز این سخنان گفته شد اما چنانکه شایسته بود نه فقط به آن توجه نشد بکه برخی به تصور اینکه کار تمام است، به روش های نادرست پیشین در تحریک جامعه و تشدید تضادهای اجتماعی بازگشتند. واقعا امیدوارم بالاخره برخی دوستان خوب ما چیزی را که باید بیاموزند، بیاموزند.