به گزارش مشرق، تعداد سالنهای سینمایی ایران بسیار کم است و همین مقدار کم هم در کشاکش هزارتوی گروههایی افتاده که گاهی حتی از آن بهعنوان مافیا یاد میشود. بهطور کل ۲۱۷ مجتمع سینمایی در ایران فعال هستند که شامل ۶۲۲ سالن میشود. این آمار به واقع تاسفبار است.
شهرهای مختلف ایران، بهخصوص تهران، پر از سالنهای متعددی هستند که برای راهاندازی مجددشان میبایست غیر از تجهیز و نوسازی، برنامهریزیهای مبتکرانه ویژهای صورت بگیرد وگرنه نمیشود همان فیلمی که در پردیسهای بزرگ نمایش داده میشود را با همان برنامه اکران در این سینماها روی پرده فرستاد و توقع همان تعداد از مخاطبان را داشت. غیر از این، چرخه اکران ایران با همان تعداد سالن فعالی که درحالحاضر دارد و مناطقی که مستعد تاسیس سالن هستند هم بهطرزی مدیریت نمیشود که پای تمام مخاطبان بالقوه فیلمهای موجود را تا دم گیشههای بلیتفروشی بکشاند.
بیشتر بخوانید:
تداوم غلبه "رحمانها و فسیلها" بر فیلمهای جبهه انقلاب / سیاستهای سازمان سینمایی سوره چه نسبتی با فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی دارد؟
سینماهای حوزه هنری هم بسیار پر تعداد و باکیفیت هستند، اما تا به حال نه تمرکزی در این مجموعه سالنها برای مهندسی و جهتدهی به اکران وجود داشت و نه حتی در بخشهایی از این مجموعه از اساس در مدیریت کار، جهتی متفاوت از جهت علی سرتیپی بهچشم میخورد.فیلمسوزی در هزارتوی مافیایی اکران، یکی از معضلات اساسی سینمای ماست که ضرباتی بنیادین و زیرساختی به صنعت فیلمسازی کشور زده است. قالبی که مافیای اکران طراحی کرده و با تمام قدرت از بقای آن حراست میکند، فروش فیلمهای ستارهمحور کمدی با یکسری کلیشهها و محتواهای بهخصوص است. آنها اجازه نمیدهند هیچنوع فیلم دیگری بفروشد تا مبادا این الگو بههم بخورد.
همین باعث میشود تعداد زیادی از مخاطبان بالقوه همین فیلمهایی که امروزه در سینمای ما ساخته میشوند، پایشان از سالنهای سینما بریده شود. نبود عدالت اکران در مناطق جغرافیایی ایران و تمرکز غولآسای سالنها در پایتخت که بالای دوسوم مخاطبان را به خود اختصاص داده و تقسیم شدن همان یکسوم باقیمانده در چند کلانشهر بزرگ دیگر، بخش انبوهی از کسانی که میتوانستند مشتری سینمای ایران باشند را بهطورکل با چنین تفریحی بیگانه کرده است.
طبیعتا تمرکز سالنها در این نقاط جمعیتی بهخصوص، روی نوع فیلمسازی هم تاثیر گذاشته و شمایلی برای سینمای ایران ساخته که با همان سلیقه مافیایی، یعنی فیلمهای کمدی ستارهمحور و سطح پایین کاملا همخوان است.
هشدارها درباره این سراشیبی خطرناک که یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ابزار فرهنگی و استراتژیک ایران را به مرز قهقرا و نابودی کشانده، از مدتها پیش به راه افتاده اما منافع بسیاری از افراد ذی نفوذ فعلی در چرخه اکران، با منافع کلی سینمای ایران و بهطورکل منافع ملی یکسان نیست و هشدارها نتوانستهاند چندان کارگر باشند.
عمدتا از علی سرتیپی بهعنوان غول اکران در سینمای ایران نام برده میشود. او در دولت قبل و خصوصا دوران ریاست حجتالله ایوبی بر سازمان سینمایی به چنین جایگاهی رسید، اما نکته قابل توجه ماجرا اینجاست که همچنان این قدرت و تاثیرگذاری را حفظ کرده است.
سرتیپی مالک سینما شکوفه و مدیر پردیس سینمایی کورش است و بهعنوان بهرهبردار، مدیریت پردیسهای سینمایی ایرانمال و لوتوسمال را هم در اختیار دارد. در کنار اینها سینماهای حوزه هنری هم بسیار پر تعداد و باکیفیت هستند، اما تا به حال نه تمرکزی در این مجموعه سالنها برای مهندسی و جهتدهی به اکران وجود داشت و نه حتی در بخشهایی از این مجموعه از اساس در مدیریت کار، جهتی متفاوت از جهت علی سرتیپی بهچشم میخورد.
بیشتر بخوانید:
وقتی «پدرخوانده» سینمای ایران سردرگم میشود
تغییرات اخیری که در تصمیمگیریهای حوزه هنری مرتبط با بحث اکران ایجاد شده، از همین جهت قابل توجه هستند. علی سرتیپی بعد از موسسه بهمن سبز، بیشترین تعداد سالنهای نمایش فیلم را تحت مدیریت خود دارد؛ اما اگر از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه کنیم و سهم او را نسبت به کل سالنهای فعال موجود یا حتی بهمن سبز بسنجیم، به عدد بالایی نمیرسیم.
به عبارتی او رتبه بالایی در این زمینه دارد اما سهم بالا و درصد قاطعی ندارد. چیزی که به سرتیپی در مهندسی کران کمک میکند، غیر از تسهیلاتی که در زمان روی کار بودن دولت قبل و شهرداری پیشین تهران برایش وجود داشت، تمرکز تصمیمگیری درباره همین تعداد سالن محدود است؛ حالآنکه باقی سالنهای فعال در کشور هر کدام متعلق به فردی مجزا هستند و از قواعد جداگانهای پیروی میکنند.
طراحی قواعدی که باعث شود نظم بهتری به اکران در سینمای ایران بدهد، شاید با شکلگیری کمپانی تولید تا توزیع محقق شود. کمپانیهایی که نگاه ویژه به سینماداری از جمله سالنهای سینما، دفاتر پخش، تبلیغات و کمپین و ظرفیتهای تبلیغات محیطی دارند. حوزه هنری دارای ۵۸ مجتمع سینمایی است که درمجموع ۱۸۰ سالن نمایش در آنها گنجانده شده است.
این به عبارتی برابر با حدود ۳۰ درصد از کل سالنهای کشور است. درحقیقت بیشترین سهم سالن سینما در اختیار موسسه بهمن سبز وابسته به سازمان سینمایی سوره حوزه هنری است. سالنهای نمایش مجموعه بهمن سبز در ۲۰ استان کشور فعال هستند. این ظرفیت برای بهدست گرفتن مهندسی اکران و خارج کردن آن از مدار علی سرتیپی یا لااقل ساختن جریانی موازی و قدرتمند با آن جریان غولآسا کافی بهنظر میرسد، اما نیازمند یک برنامهریزی دقیق و تمرکز مدیریتی است.
بیشتر بخوانید:
چرا مسیر همه فیلمهای مسئلهدار به پردیس کوروش ختم میشود؟
روز گذشته خبری در رسانهها منتشر شد که تفاهمنامهای بین موسسه بهمن سبز و موسسه تصویر شهر امضا شد که براساس آن ظرفیت سالنداری طرفین در حوزه سینماداری یکپارچه میشود. موسسه تصویر شهر بازوی سینمایی شهرداری تهران است و مدیریت ۲۰ سالن سینمایی در ۴ پردیس سینمایی ملت، تماشا، رازی و راگا را در شهر تهران برعهده دارد.
این تفاهمنامه که با هدف بهبود و تقویت جریان توزیع آثار سینمای انقلاب اسلامی طراحی شده است از این جهت اهمیت دارد که دو مجموعه فرهنگی موثر در شبکه توزیع سینمای شهر تهران متعهد میشوند تا تمامی ظرفیتهای خود در حوزه سینماداری از قبیل سالنها، دفاتر پخش، تجهیزات سختافزاری، تبلیغات و کمپین، ظرفیتهای تبلیغات محیطی، ارتباطات سازمانی، آمار و اطلاعات ارزیابی فروش را در اختیار یکدیگر قرار دهند.
این گزاره پرتکرار چند سال اخیر در سینمای ایران است که بخش مهمی از هزینه تولید یک فیلم در گیشههای سینمایی تامین نمیشود اما همچنان فروش فیلم در سالنهای سینمایی مهم است. اگرچه بخش کوچکی از سهم بازگشت سرمایه فیلمسازان در سالنهای سینمایی تامین میشود، اما میتوان گفت که فروش در گیشههای سینما شناختی نسبی از ذائقه مخاطبان سینما را به بدنه سینما منتقل میکند. در گزارش پیشرو، صفآرایی بازیگران صنعت پخش در سینمای ایران را بررسی کردیم.