به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی در دولت موسوی بود و همچنین در دولتهای اول و دومهاشمی رفسنجانی و در ۳ سال اول دولت سیدمحمد خاتمی وزارت را بر عهده داشت. ریاست وی بر سازمان محیطزیست، با حاشیههایی مانند گماردن یک نفوذی به نام کاوه مدنی در سمت معاونت همراه بود.
به گزارش «لف»، وی اخیرا در اظهارنظری گفته است: «آب مانند حساب بانکی است، شما میدانید به حساب بانکی خودتان چقدر واریزی و برداشت دارید، و چقدر برایتان باقی مانده است، آب مانند همین حساب بانکی است، وقتی میدانید بارش، تبخیر و نفوذ آب به منابع زیرزمین چقدر است، راحت میتوانید پیشبینی کنید که چقدر میتوانید برداشت کنید. متاسفانه از سالهای ۱۳۷۰ به بعد برداشت ما از آبهای سطحی و زیرزمینی به مراتب بیشتر از میزان ذخیره آب بوده است، در نتیجه ما از ذخایر خوردیم، در حالی که آب تمدن یک سرزمین است، حکومت اگر تصمیم بگیرد میتواند یکشبه مسائل سیاسی، اقتصادی، تورم را حل کند، یکسری تغییرات در سیاست خارجی و داخلی بدهد، آدمهای عاقلی بر سر کار بیایند، دو سه ساله مشکلات کشور حل میشود، اما شما اگر آب خودتان را از دست بدهید یک کشور ۷هزار ساله را از دست دادهاید، به نظرم مهمترین مسئلهای که دولتها در مورد آن اهمال و کمکاری کردهاند، مسئله آب کشور است. مسائل سیاسی، کاهش درآمدهای خارجی ارزی، فشار بر تامین غذا از منابع داخلی، اینها سبب شد ما حقوق بچههای فردای را در راستای توسعه پایدار فراموش کنیم. وقتی ما محدودیتهای سیاسی پیدا کردیم و به دلایل سیاسی تحریم شدیم، بدون توجه به سیاستهای توسعه پایدار به منابع داخلی فشار آوردیم.»
«الف» میافزاید: گوینده این اظهارات، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیطزیست در دولت گذشته است که با فراست خاصی(!) معضل آب را هم به تصمیم و اراده حکومت در سیاست خارجی گره زده است. کلانتری میگوید: اگر حکومت بخواهد و با آمریکا رابطه برقرار کند، یکشبه! فقط یکشبه میتواند به معضلاتی که در تار و پود کشور ریشه دوانیده خاتمه دهد، صرف تصمیمگیری کافی است تا انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی با ایران خداحافظی کند، رابطه با غرب برای خاتمه خشکسالی و پایان بحران آب کفایت میکند و در واقع «بهشت» انتظارمان را میکشد. اما پیشفرض تحقق این مسئله چیست؟ تصمیم حکومت، رابطه با آمریکا و حضور آدمهای عاقل!
این تحلیل سادهانگارانه از زبان فردی بیان میشود که سالهای متمادی در مناصب گوناگون در دولتهای مختلف عهدهدار کرسی وزارت و معاونت بوده و در دولتی که گفتمان اصلیاش عادیسازی رابطه با غرب و رابطه با آمریکا بوده، این خواسته آنها محقق شده و هم با آمریکا توافق حاصل شده و هم به قول ایشان آدمهای عاقل(!) بر سر کار بودهاند؛ آن هم نه دو سه سال، بلکه هشت سال و نتایج عملکرد آن پیش چشم ماست. با چنین اظهاراتی میتوان پی برد که چرا، بسیاری از مشکلات حل نشده باقی ماند.
اما چرا این بهشت موعودی که با معجزه تصمیمگیری و تغییر جهت در سیاست خارجی وعده میدهند فقط برای ایران ترسیمشدنی است؟ اگر صرف رابطه با آمریکا معجزه میکرد چرا کشور آرژانتین که از قضا رابطه دیرینهای هم با آمریکاییها داشته و دارد با تورم ۱۰۴ درصدی مواجه است؟ مگر رابطه همسایه غربیمان با آمریکا قطع شده که ترکیه امروز با تورم بالای ۶۰ درصد دستوپنجه نرم میکند؟ آنجا خبری از تصمیمات یکشبه و معجزهآسا نیست؟ بحران آبی که دامنگیر غرب آسیا شده و حتی به خاور دور و چین هم کشیده شده، مصیبت نازلشده رابطه نداشتن تمامی این کشورها با ایالاتمتحده است یا نه؟
یادآور میشود آقای روحانی به هنگام عوامفریبی درباره توافق هستهای مدعی شده بود که این توافق باید انجام شود تا مشکل صنعت و سرمایهگذاری و اشتغال و حتی آب خوردن حل شود! او همچنین مدعی شده بود در روز اجرای توافق، همه تحریمها بالمرّه لغو (و نه حتی تعلیق) خواهد شد.