به گزارش مشرق، حسین عبداللهی فر طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: رئیس دولت اصلاحات در جمعی از معلمان همسوی خودش مدعی شده «انقلاب از مسیر خود منحرف شده است». او در بیان استدلال این مدعایش اضافه کرده: «آنچه خیرخواهان بارها گفتهاند که بیایید آزادی و عفو عمومی بدهید و حصر را بردارید و زندانیان را آزاد کنید، گوش ندادند ولی میتوانیم آرزو کنیم که همه آنها که در بند و در محدودیت و حصر هستند و زندانیان سیاسی، به خصوص معلمان و کارگران زندانی آزاد شوند و همه باهم در کنار یکدیگر، جامعه متکثر ایران را با هدف اعتلا و پیشرفت و برخورداری جامعه و حفظ حرمت افراد پیش ببریم؛ معتقدم انقلاب این را میخواست و اگر امروز نیست یعنی انقلاب از مسیر خود منحرف شده است».
در این گزاره آنچه سبب شده تا خاتمی به این نتیجه غلط برسد که انقلاب دچار انحراف از مسیرش شده، کبرای آن نیست. چنانکه میگوید: «انقلاب این را میخواست که جامعه متکثر ایران کنار یکدیگر باشند تا برای اعتلا و پیشرفت و حفظ حرمت افراد بکوشند. »
این کاملاً درست که انقلاب وحدت جامعه را برای اهداف متعالی میخواست که بحمدالله محقق شده و در حال رسیدن به آرمانهایش گام برمیدارد، اما عدهای که مانع وحدت جامعه شدند و با فتنهگری به شکاف اجتماعی دامن زدند، امروز مطرود و منحرف شده و انقلاب را منحرف میبینند.
بنابراین، علتی که سبب شده امثال خاتمی تلاش کنند تا کسی متوجه کشیده شدنشان به جاده انحرافی نشود، گنجاندن صغرای غلط در قالب یک دستگاه منطقی است. صغرای خاتمی عدم آزادی محصوران یا به تعبیر وی عدم توجه به توصیه دیگران برای اعلام آزادی و عفو عمومی است.
این در حالی است که حصر معلول عمل مجرمانهای است که حتی از فتنه ۸۸ هم بزرگتر است. اما یکی از فتنههای مدعیان قانونگرایی این است که هرگز از علت حصر سران فتنه سخن نمیگویند و به جای محکوم کردن جرم بزرگ فتنهگران، مجریان قانون را محکوم میکنند.
آنها نمیخواهند مردم ایران بدانند که موسوی و کروبی پس از پایان هشت ماه فتنهگری و نه دی ۸۸ به دلایل دیگری محصور شدند تا جلوی فتنه بزرگتری گرفته شود. ضمن آنکه اگر قرار باشد سران فتنه به سزای عمل خویش برسند عقوبت بسیار بزرگتری در انتظار آنان است.
دومین خطای صغرای خاتمی این است که از نقش خویش در فتنه ۸۸ و تخفیف مجازاتش و عفوی که نظام به او داده سخن نمیگوید و مکرراً خواستار رفع حصر است. درحالی که هرگز حاضر نشده به عدم تمکین آنها به شرط اول رفع حصر اشاره کند و از محصوران بخواهد در پیشگاه ملت ایران عذرخواهی کنند.
سؤال مهمتری که خاتمی باید به آن پاسخ دهد چیستی برنامه بعدی سران فتنه است و اینکه چرا میخواهند بدون پذیرش اشتباهاتشان آزاد شوند؟
اشتباه بعدی صغرای خاتمی این است که وانمود میکند ریشه همه مشکلات کشور در حصر دو نفر است و آزادی آنها مشکلات مردم را کاهش میدهد، در حالی که بر اساس همه نظرسنجیها بزرگترین مشکل مردم معیشت و مسائل اقتصادی است که اصلاحاتیها به جای حل آن متأسفانه توسعه سیاسی را مقدم دانسته و هرگز دغدغه اصلی مردم را درک نکردند.
این سخنان خاتمی نشان میدهد که این جریان همچنان قصد فهم مشکل مردم را نداشته و قرار هم نیست به فکر مردم باشند. متأسفانه تا زمانی که امثال خاتمی ریشه مشکلات کشور را درد خود نه درد جامعه میدانند، دست از فتنه گری برنداشته و با تحریف انحراف تلاش میکنند فتنه دیگری را به نام دفاع از انقلاب سامان دهند.
ای کاش مدعیان اصلاحات به خوداصلاح واقعی روی آورده و برای یکبار هم که شده به جای مطالبه گری به بدهکاری خود روی آورده و یا لااقل یک عذرخواهی زبانی کنند.