به گزارش مشرق، علیرضا تقوی نیا در کانال ایتا خود متنی را با عنوان (حکایت صلح حدیبیه و اعتراضات اخیر به دستگاه دیپلماسی ) منتشر کرد:
صلح حدیبیه در سال ذیقعده سال ششم هجری بسته شد.
ماجرای صلح مزبور به تصمیم پیامبر و مسلمانان برای ادای عمره و زیارت کعبه در آن سال برمی گشت.
در مسیر مکه افرادی از قبیله خُزاعه (که مشرک اما متحد مسلمانان بودند) به پیامبر رسیدند و به ایشان عرض کردند: کفار قریش به رهبری خالد بن ولید در اطراف مکه نیرو تجمیع کرده و آماده حمله به مسلمانان هستند.
بنابراین پیامبر مسیر خود را تغییر داد و در حُدیبیه اقامت گزید و عثمان بن عفان ( که از بنی امیه بود) را به مکه جهت مذاکره با سران قریش که عمدتا اموی بودند، فرستاد.
پس از مدتی خبر آمد که عثمان کشته شده است و پیامبر که احتمال حمله کفار را می داد، از افرادش مجددا زیر درختی به نام "سمره" بیعت گرفت که تا پای جان از اسلام و پیامبرش دفاع کنند که این واقعه بیعت رضوان نام گرفت.
اما خبر کشته شدن عُثمان صحیح نبود و سران مکه "سهیل بن عمرو" را بر مذاکره با پیامبر به سمت ایشان روانه کردند.
سهیل به پیامبر گفت : " ای محمد مکه حرم و محل عزت ماست ، عربها می دانند تو با ما جنگیده ای و اگر با این موضع قدرت وارد مکه شوی ، ضعف و بیچارگی و تحقیر ما زبانزد می شود و تمام قبایل عرب به فکر تسخیر سرزمین ما می افتند ، پس تو را سوگند می دهم که امسال به مدینه بازگردید و عُمره را به سال بعد موکول کنید".
پیامبر با هوشمندی خود کوتاه آمد و پیمانی را با کفار منعقد کرد که صلح حُدیبیه نام گرفت.
پیامبر با این که در موضع قدرت بود هنگام نوشتن متن صلحنامه حاضر شد اعتراض نماینده کفار را بپذیرد و بسم الله الرحمن الرحیم را حذف کند.
همچنین ایشان اعتراض بعدی نماینده مکه را مبنی بر به رسمیت نشناختن پیامبری ایشان را پذیرفت و به حضرت علی (ع) که کاتب این پیمان بود فرمود: عنوان محمد رسول الله را خط بزن و بنویس محمد پسرعبدالله.
پیامبر اسلام با دیپلماسی هوشمندانه پیمانی را منعقد ساخت که برخی از مفاد آن در ظاهر به ضرر مسلمانان بود؛ مانند ماده دوم که هر فردی از قریش به مدینه پناهنده شد، پیامبر او را به کفار مکه تحویل دهد ولی اگر فردی از مسلمانان به سوی قریش بازگردد، آنان موظف به تحویل او نیستند.
پس از انعقاد این صلحنامه افرادی مانند عُمر بن خطاب با جسارت آمیزترین کلمات پیامبر اسلام را بابت این اقدام نکوهش کردند اما خداوند سوره فتح را نازل کرد و صلحنامه را مقدمه پیروزی های بعدی نامید و حجت را تمام نمود .
غرض از نقل این واقعه تاریخی ، انعطاف در دیپلماسی آنهم از سوی پیامبر اسلام و نماینده خداست که حاضر شد دوصفت خداوند یعنی رحمانیت و رحیمیت را از متن یک صلحنامه با کفار حذف کند تا به اهداف بزرگتر دست یابد.
صلح حدیبیه اگر چه ۱۰ ساله بود، حدود ۲ سال تداوم یافت اما در اینمدت،چنان برکتی داشت که میزان افراد مسلمان شده درآن دوره با تعداد افراد مسلمان شده قبل از آن برابری می کرد.
پیامبر از فرصت صلح حدیبیه استفاده نمود و قلاع بسیار مهم خیبر را فتح کرد و به قدرت یهود در شبه جزیره عربستان برای همیشه پایان داد و ثروت بسیاری نصیب اسلام شد.
قریش پس از ۲ سال پیمان صلح حدیبیه را نقض کرد که به فتح مکه توسط سپاه اسلام انجامید.
حال ، امروز افرادی بهانه هایی چون بهانه های عمربن خطاب می آورند و به وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایراد می گیرند که چرا درخواست نه چندان مهم سعودی را اجابت کرده اید .
آیا روا بود به خاطر فرضا یک عکس ، روابط ایران و سعودی( ۲ قطب شیعی و سنی جهان اسلام) بهم بخورد و شادی آن نصیب آمریکا و اسرائیل گردد؟
البته بهانه گیری ها و اعتراضات اینچنینی، از سوی کسانی است که اسرائیل را آشکار و پنهان به رسمیت می شناسند و رسما تسلیم در برابر آمریکا را تئوریزه و تبلیغ می کردند .
القصه خاطرنشان می گردد که در ذیعقعده سال ۱۴۴۴، نواده ای از نوادگان پیامبر اسلام در حال ایجاد صلح با سران حاکم بر مکه و مدینه است که اثرات آن بعدا بر حاکمیت نامشروع یهود بر فلسطین روشن می گردد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.