به گزارش مشرق، ثبت نام کلاسهای تابستانی و آموزشی و پر کردن اوقات فراغت بچه ها آغاز شده است. اما تابستان امسال قرار نیست فقط برای بچه ها خاطره ساز باشد. والدین هم با پرداخت شهریه های هنگفت تا سالهای سال از پول هایی که برای این کلاسها پرداخت میکنند و به قول خودشان هیچ فایده ای هم ندارد، میگویند.
زن با وسواس خاصی لیست کلاسهای تابستانی را بالا و پایین میکند.به لیست قیمتها که برای هر جلسه نوشته شده میرسد سری تکان میدهد و ادامه لیست را نگاه میکند.
پسر گوشهای از سالن بیحوصله مینشیند و رفت و آمد بچهها را تماشا میکند. یکی از بچهها با گیتاری که روی دوش انداخته از پلهها بالا میرود و پسربچهای بوم نقاشیاش را بهسختی زیر بغل میگیرد و یکی از درهای سالن را با پا باز میکند.
بازار کلاسهای تابستانی داغ است و خانوادهها درحالی که دست بچهها را محکم گرفتهاند از پلههای آموزشگاه بالا میآیند.
مسئول ثبت نام چشم از مانیتور برنمی دارد. سؤالات والدین برایش تکراری شده و قبل از اینکه سؤال کنند جواب میدهد. کم کم صدای اعتراضات بلند میشود.
مرد سرش را تا زیر دریچه شیشهای خم میکند و میگوید: چرا این قدر شهریه کلاسهای آموزشی بالاست. مگه در کلاس نقاشی قراره بچههای ما پیکاسو بشوند که برای ۵ جلسه دو میلیون تومان باید بپردازیم؟ اصلاً مربی وقت میکند نقاشی این همه بچه را بررسی و نکات لازم را به آنها بگوید. مسئول ثبت نام شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: من قیمت تعیین نمیکنم و به هر حال یاد گرفتن هنر هزینه دارد.
با تمام شدن فصل مدرسه دغدغه والدین برای ثبت نام کلاسهای تابستانی و آموزشی و پر کردن اوقات فراغت بچهها آغاز میشود.
اما تابستان امسال قرار نیست فقط برای بچهها خاطره ساز باشد. والدین هم با پرداخت شهریههای هنگفت تا سالهای سال از پولهایی که برای این کلاسها پرداخت میکنند و به قول خودشان هیچ فایدهای هم ندارد میگویند.
سامان یکی از آنهاست ساک ورزشی پسرش را به دوش میگیرد تا او کفشهای ورزشیاش را زودتر بپوشد.
میگوید این کلاسهای فوتبال فقط وقت پر کن هستند. تا حالا شما دیدی از این کلاسها فوتبالیست در پایههای ملی بیرون بیاید؟ من که ندیدم.این بچهها هم که عشق فوتبال هستند. پسرم ۹ ماه تحصیلی فقط به عشق تابستان و کلاس فوتبال درس میخواند. هر کلاس فوتبال هم که میروی اسم یکی از بازیکنان سابق تیم ملی را سردر کلاس مینویسند و شهریههای زیاد میگیرند. الان برای ۱۲ جلسه در ماه ۵ میلیون تومان دادم. البته فقط شهریه کلاس نیست. پول لباس ورزشی، کفش، توپ و خیلی چیزهای دیگر هم هست.
سامان ادامه می دهد: این دو ساعت هم خیلی از والدین زیر آفتاب مینشینند و بچهها را تماشا میکنند. باور کنید خیلی از این فوتبالیستها از زمینهای خاکی وارد باشگاه و تیم ملی شدهاند. با هر کدام هم صحبت میکنی از بازی در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی میگویند. ولی الان تهران کجا زمین خاکی پیدا میشود؟ هرجا زمینی باشد بلافاصله برجسازها سراغش میروند. خیلی از والدین مثل من فقط برای پرکردن اوقات فراغت بچهها دست به جیب میشوند. شهریه این کلاسها هم هیچ حساب و کتابی ندارد و هر قیمتی که بخواهند تعیین میکنند.
- نوای ویولن از پشت در اتاق شنیده میشود. مسئول آموزشگاه لبخندی میزند و رو به مادرانی که سرگرم پرکردن فرم ثبت نام هستند میکند و میگوید: این صدای ویولن نارگل جان است. ۶ سال دارد و یک سالی میشود به این آموزشگاه میآید. با آموزشهایی که اینجا دید الان از روی نت ویولن میزند. شما هم خیالتان راحت ما کاری میکنیم بچهها خودشان به موسیقی علاقهمند شوند.
حرفهای مسئول آموزشگاه که تمام میشود زن برگه ثبت نام دخترش را با کارت بانکیاش تحویل میدهد.
به زنی که کنارش نشسته میگوید:سال قبل هم دخترم را در همین آموزشگاه ثبت نام کردم ولی چیز زیادی یاد نگرفت. پارسال میخواست پیانو یاد بگیرد. نیم ساعت آموزش پیانو ۳۰۰ هزار تومان بود که پرداخت کردیم. فکر میکردیم با سه ماه آموزش پیانو، دخترم میتواند آهنگهای کلاسیک بتهوون را بنوازد اما ما که چیزی ندیدیم. حالا امسال به دف علاقهمند شده است. امروز ثبت نام کردم و برای هر نیم ساعت آموزش دف باید ۴۰۰ هزار تومان بپردازم. البته فقط شهریه کلاس نیست.
وی ادامه می دهد: این دف را ۳ میلیون تومان خریدم. باور کنید از هزینههای زندگی میزنیم تا بتوانیم شهریه کلاس موسیقی دخترمان را تأمین کنیم. البته میدانم موسیقی را باید در کل سال پیگیری کرد اما ۹ ماه تحصیلی آن قدر درگیر مدرسه و کلاس زبان و کامپیوتر میشود که دیگر علاقهای به موسیقی نشان نمیدهد. زمان کودکی ما شرایط مثل امروز نبود و تابستان ما فقط به بازی میگذشت.
حرفهای زن که تمام میشود مسئول آموزشگاه رسید بانکی پرداخت شهریه را میدهد و زمان کلاسها را هماهنگ میکند.
- ۱۰ جلسه آموزش شنا ۲ میلیون تومان. اگر هم آموزش خصوصی باشد ۳ میلیون تومان. مسئول ثبت نام استخر برگهها را دست والدین بچهها میدهد و میخواهد با دقت متن داخل آن را بخوانند. تأکید میکند تهیه وسایل مورد نیاز استخر با والدین است و باید شهریه یک ماه را کامل واریز کنند.
مرد نگاهی به پسرش که از پنجره سالن هیاهوی بچهها دراستخر را تماشا میکند میاندازد. نمیخواهد پا روی علاقه پسرش بگذارد. کارت بانکیاش را دست مسئول ثبت نام میدهد و سراغ فروشگاه لوازم ورزشی را میگیرد.
او میگوید: «الان با زمان کودکی ما فرق میکند. آن موقعها از آموزش شنا و کلاس خبری نبود. ۵ تومن میدادیم و دو ساعت در استخر شنا میکردیم. اما الان باید ۲ میلیون تومان برای ۱۰ جلسه بپردازیم. البته خیلی توقع نداریم که بچههای ما قهرمان کشور یا آسیا شوند. همین که انرژی شان در شنا خالی شود کفایت میکند. باور کنید هزینههای کلاسهای آموزشی تابستانی آن قدر بالا است که ترجیح میدهیم در یک یا دو کلاس بیشتر ثبت نام نکنیم. »
منشی آموزشگاه با حرارت خاصی روش آموزش نقاشی را توضیح میدهد وتأکید میکند اینجا بچهها با نقاشی قدرت ذهن شان را تقویت میکنند و میتوانند خلاقیتشان را به تصویر بکشند.
قیمت کلاسهای نقاشی هم جلسهای ۱۲۰ هزار تومان است. چند جلسه اول با مداد رنگی شروع میکنیم و در ادامه بچهها با پاستل و رنگ روغن و آبرنگ نقاشی میکشند.
توضیحات منشی آموزشگاه که تمام میشود یکی از مادران برگه ثبت نام را پر میکند و برگهای که در آن لوازم مورد نیاز کلاس نقاشی و مارک آنها نوشته شده را میگیرد و به فروشگاه لوازم التحریر که کنار آموزشگاه است میرود.
این مادر میگوید: «در این شرایط اقتصادی که زن و شوهر باید کار کنیم فرصت سفر رفتن و این چیزها را نداریم. از طرفی با تعطیل شدن مدارس هیچ برنامهای برای تفریح بچهها نداریم. فقط به همین کلاسهای آموزشی یا ورزشی بسنده میکنیم. شهریه این کلاسها هم هر سال بیشتر میشود و خیلی از والدین هم مجبورند به خاطر سرگرم شدن بچهها هزینهها را پرداخت کنند.
وی ادامه می دهد: الان قیمت همین لوازمی که برای کلاس نقاشی دخترم روی این برگه نوشته شده ۳ میلیون تومان است. متأسفانه هیچ نظارتی هم روی شهریه آموزشگاهها نیست و هر کدام هر مقداری که بخواهند تعیین میکنند. زمان کودکی ما مساجد محل کلاسهای تابستانی برگزار میکردند و همه این کلاسها هم رایگان بود. خیلی از بچهها در این کلاسها شرکت میکردند و در کنار آموزش قرآن و خط تفریحات سالم هم داشتیم. اما الان برای هر کلاس آموزشی و تفریحی باید هزینههای زیادی بدهیم.»