به گزارش مشرق، آبانماه سال ۹۸ مرد جوانی به نام علی که در حال صحبت کردن با دختری جوان بود، در یکی از خیابانهای ورامین مورد حمله یک مرد موتورسوار قرار گرفت و در خون غلتید. علی که بشدت زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد.
قرار عاشقانه برای ازدواج
دختر جوان که شاهد جنایت بود به مأموران گفت:ما چند ماه قبل با هم آشنا شدیم و قرار ازدواج گذاشتیم. آن روز یکدیگر را در خیابان ملاقات کردیم و مشغول صحبت با هم بودیم که ناگهان یک مرد موتورسوار به ما نزدیک شد و بیمقدمه به سمت علی حمله کرد و چند ضربه به گردن او زد و سپس گریخت.
با اطلاعاتی که دختر جوان به مأموران داده بود، چند مظنون بازداشت شدند اما همگی جرمشان را انکار کردند.
بررسی فیلم ضبط شده دوربینهای مداربسته در خیابان نیز نتوانست سرنخ خوبی به پلیس بدهد.
اعتراف به جنایت
چون قتل در اوج ناآرامیهای خیابانی و در شلوغی رخ داده بود، شناسایی عامل جنایت ساده نبود.
در حالی که یک هفته از کشته شدن این جوان که عضو بسیج نیز بوده گذشته بود، مأموران یک مرد معتاد به نام عزیز را ردیابی و بازداشت کردند که در حوالی محل جنایت حضور داشت.
وی در بازجوییها به قتل پسر جوان اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
مرد معتاد در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر قربانی گفت:پسرم بیدلیل در ناآرامیهای خیابانی کشته شد. ما نمیدانیم متهم با چه انگیزهای پسرم را کشته است، اما حاضر به گذشت نیستیم و برایش قصاص میخواهیم.
ادعای بیگناهی در دادگاه
وقتی عزیز روبهروی قضات ایستاد، خودش را بیگناه خواند و گفت:قبول دارم به مواد مخدر معتاد هستم ولی کسی را نکشتهام. آن روز هم به خاطر اعتیادم در خیابان بودم و به همین خاطر بازداشت شدم، اما من اصلاً قربانی را ندیده بودم و او را نمیشناختم. من در پلیس آگاهی تحت فشار روانی به قتل پسر بسیجی اعتراف کردم ولی هیچ انگیزهای برای قتل او نداشتم. من بیگناه هستم و بیدلیل بازداشت شدهام.
با اظهارات تنها متهم پرونده، قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا تحقیق درباره ادعای متهم از سر گرفته شود.