سرویس سیاست مشرق _ تأکید اخیر سعید حجاریان، از تئوریسینهای جریان چپ بر اینکه شرط حضور اصلاحطلبان در انتخابات، استعفای رئیسی از ریاستجمهوری است[1]؛ به معنای تحریم قطعی انتخابات از سوی اصلاحطلبان و شاهدی دیگر بر تحلیلی است که میگوید بخشی از جریان چپ با "تحریم انتخابات" و عبور از صندوق رأی؛ وارد فاز حرکت خیابانی علیه نظام اسلامی شدهاند.
در کنار اظهارات حجاریان البته کنار رفتن یک چهره حامی مشارکت انتخاباتی از ریاست جبهه اصلاحات (بهزاد نبوی) و جایگزینی فردی به جای او که صراحتا یک چهره حامی تحریم انتخابات است(آذر منصوری) نیز به این ایده قوت بخشید که اردوگاه اصلاحات عملا منقسم شده است و دیگر با یک مفهوم واحد در میان اصلاحطلبان مواجه نیستیم.[2]
*باید به مزاج کارگزارانی اصلاحات عادت کرد/ ضرورت اتخاذ سیاست تبیینی_امنیتی در مقابل "چپهای تحریمی"
انشعاب در اردوگاه اصلاحات از این حیث است که باید دانست عبور از صندوق رأی و تحریم انتخابات، عملا به معنای ورود به فاز براندازی سخت است زیرا برای یک رجل و جریان سیاسی که به منظور اعمال اصلاح و اجرای نسخههای نوین حکمرانی وارد فضای سیاست میشود؛ فقط 2 راه برای عملگری وجود دارد. یکی صندوق رأی و به دست گرفتن قدرت اجرایی از راه دموکراتیک و دیگری براندازی و ورود به فاز قیام خیابانی و مسلحانه.
متأسفانه باید گفت که عقلانیت در این مسیر نمیتواند راه سومی را تصور کند و از همین روست که حامیان تحریم انتخابات نمیتوانند از مسیر سوم صحبت کنند. چون اساسا مسیر دیگری در کار نیست!
برای فهم موسع از فاز انشعاب همچنین باید به "مواضع اصلاحطلبان غیر تحریمی" نیز اشاره کرد که حزب کارگزاران سازندگی قراول آنهاست.
چپهای تحریمی درحالی دو انتخابات 98 و 1400 را صراحتا و بصورت رسمی تحریم کردند که برخی احزاب و رجال اصلاحطلب از جمله حزب کارگزاران، بهزاد نبوی، محسن هاشمی، حزب ندای ایرانیان، حزب اعتماد و... از این تصمیم تبعیت نکردند و صراحتا به مخالفت با آن برخاستند.
اما همانطور که اشاره شد؛ تشکل مادر یعنی "جبهه اصلاحات" بر تحریم تأکید کرد و صراحتا و با صدور بیانیهای که سعی داشت تحریم را لاپوشانی کند؛ اعلام کرد نمیتوانیم نامزدی به انتخابات معرفی کنیم![3]
البته تأکید میشود از آنجا که حزب کارگزاران شاهد تجمعی بیشتر از رجال ستادی جریان اصلاحات است؛ سران شناخته شدهی مخالفت با تحریم انتخابات را بیشتر باید در حزب کارگزاران جستجو کرد.
در این زمینه میتوان به مواضع صریحی از حسین مرعشی و محمد عطریانفر اشاره کرد که در 2 انتخابات قبلی علیه "فاز براندازی و تحریم انتخابات" موضع گرفتند و بر لزوم حضور و مشارکت حداکثری تأکید داشتند.(البته این موضعگیری صحیح، رافع وظایف آنان در قبال توبه از فتنه سال 88 نیست)
به هر روی اکنون میتوان به صورتی واضحتر به انشعاب ایجاد شده در اردوگاه اصلاحطلبان نگریست...
اکنون "ائتلاف جمهور" -که در انتخابات 1400 جدا از جبهه اصلاحات به عرصه انتخابات آمد- متشکل از چپهای معتقد به صندوق رأی و با راهبری حزب کارگزاران در یک سو هستند و در سمت دیگر نیز جبهه اصلاحات و سایر اعوان و انصارش که 2 انتخابات قبلی را صراحتا تحریم کردهاند و برای انتخابات مجلس دوازدهم در سال جاری نیز تا این لحظه نسخه تحریم را پیچیدهاند.
دقت شود که آذر منصوری که هماکنون به عنوان رئیس جبهه اصلاحات بر کرسی نشسته؛ شخصی است که خودش چند سال قبل و درباره انتخابات سال 98 گفته بود: جریان اصلاحات دیگر زیر بار گزینشی پیدا کردن نامزد نخواهند رفت.[4]
او همچنین دبیر کل حزبی است (اتحاد ملت) که یک عضو کادرش همین چند وقت قبل در یادداشتی تأکید کرده بود که هیچکس در ایران منتظر انتخابات نیست![5]
با این اوصاف میتوان به این قضاوت رسید که از هماکنون بایستی اصلاحات را صرفا با مزاج کارگزارانی آن شناخت و منبعد از این؛ کارگزارانیها هستند که نمایه چپهای سیاسی در ایران خواهند بود.
در این قضاوت البته چپهای تحریمی، جبهه اصلاحات، برخی اعضای هسته سخت و سایرینی از اردوگاه جریان چپ که به تحریم انتخابات معتقدند نیز در سمتی قرار میگیرند که بایستی با عینک غیر خودی به آنها نگریست و با جهاد تبیینی_امنیتی در مقابل آنها قرار گرفت.
***
1_mshrgh.ir/1502250
2_mshrgh.ir/1502977
3_khabaronline.ir/xgYz6
4_ mshrgh.ir/1502977
5_ mshrgh.ir/1491467