سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز شنبه ۳۱ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که خروش جهان اسلام علیه قرآنسوزی، شاهکار دختر رزمیکار ایران، پیام کاهش رشد نقدینگی و آخرین تحولات امنیتی آمریکا علیه تهران در صفحات نخست امروز برجسته شده است.
مدتی است احکامی که در رابطه با مراجعه افرادی که بدحجاب یا بی حجاب در مراسم ها یا انظار عمومی حاضر می شوند، به روانشناس و روانپزشک مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفته است.
روزنامه اصلاحطلب آرمان امروز درباره این دست احکام نوشته است:
در روزهای اخیر برای سه بازیگر زن، افسانه بایگان، آزاده صمدی و لیلا بلوکات، به دلیل عدم رعایت حجاب، احکامی از جمله مراجعه اجباری به مراکز روانشناسی برای درمان «بیماری روحیِ شخصیت ضد خانواده» صادر شده است. احکامی که با واکنش های زیادی همراه بود. در متن یکی از احکام قضائی چنین آمده است: «با مراجعه به مراکز رسمی روانشناسی و مشاوره نسبت به درمان بیماری شخصیت ضداجتماعی (نیاز به دیده شدن از طریق عدم رعایت مقررات عمومی و رفتارهای نابهنجار و ضداجتماعی) به صورت هر دو هفته یک بار اقدام و گواهی سلامت خود را در پایان دوره درمان ارائه نماید». همچنین در یکی دیگر از احکام چنین آمده است: «هر هفته یک بار با مراجعه به مراکز رسمی مشاوره و روانشناسی نسبت به درمان (بیماری روحی و شخصیت ضدخانواده) اقدام و در پایان دوره درمان گواهی سلامت خود را ارائه کند».
در ادامه این گزارش آمده است:
روز گذشته چهار انجمن علمی حوزه سلامت روان در واکنش به این احکام خطاب به رئیس قوه قضائیه نامه نوشتند، این نامه در شرایطی منتشر می شود که هیچکدام از روسای این انجمن ها به سرمداری سازمان نظام روانشناسی ایران به ریاست دکتر محمد حاتمی، حاضر به گفت وگو با خبرنگار «آرمان امروز» نشدند و حتی دکتر حاتمی در صحبتی کاملا متناقض به این روزنامه گفت: «که به علت عدم حال مساعد نه از این نامه خبر دارد و نه از احکام قضائی برای افراد » که این گفته در رابطه با ایشان اصلا عجیب نیست، چون وی اصلا به مسائل اینگونه ورود نمی کند و پاسخی روشن به رسانه ها نمی دهد. با این حال آنچه منتشر شده در ارتباط با احکام جدید برای سلبریتی ها، روانشناسان و انجمن های مرتبط از جمله معترضینی بودند که طی چند روز گذشته نسبت به احکام یاد شده واکنش نشان دادند. در این میان نامه چهار انجمن علمی حوزه سلامت روان انعکاس بیشتری در رسانه ها داشت. در بخشی از این نامه آمده است: «آنچه در متن حکم به عنوان استدلال تشخیص یک بیماری به نام شخصیت ضداجتماعی بیان شده، متناسب، منطقی و قانع کننده نیست. همچنین عنوان تشخیصی بیماری روحی و شخصیت ضدخانواده عنوانی غیرعلمی و غریب و به کارگیری آن برای اهل فن ناباورانه است.
روزنامه اعتماد نیز به نقل از وکیل افسانه بایگان مینویسد:
اساسا رفتار ارتکابی توسط افسانه بایگان، مبنی بر حضور در سالن تئاتر شهرزاد با پوشش کلاه نه مصداق در معرض قرار دادن شیئی است که عفت و اخلاق عمومی را جریحهدار کند (که در دادسرا به ایشان تفهیم شد) و نه ترویج و تشویق به فساد و فحشاست (که در شعبه ١٠٨٨ در جلسه دوم رسیدگی به ایشان تفهیم شد.) هنرمندانی که از پوشش کلاه استفاده کردهاند با توجه به رویه مرسوم قصد تخطی از قانون و ارتکاب رفتار مجرمانه را نداشتهاند. مضافا اینکه عدم واکنش رسمی به پوشش کلاه و استفاده از این نوع پوشش در فیلمها و سریالها و انتشار تصویر برخی سینماگران با کلاه در پلتفرمهای رسمی مبنی بر تایید کلاه به عنوان نوعی پوشش است!
روزنامه هممیهن نیز مثل همیشه از قافله عقب نمانده و با انتشار بیانیه بدون صاحب انجمن روانشناسان نوشته است:
احکامی ازایندست صرفا ابزاری برای تنبیه، تحقیر و مجازات فرد خاطی نیست، بلکه آسیبزدن به منزلت یک دانش و تصویر آن در افکارعمومی هم است. ازاینرو بهنظر باید واکنش این چهار انجمن روانشناسی کشور نسبت به حکمهای غیرتخصصی که مبتنی بر سوءاستفاده از دانش روانشناسیاست را مصداقی از تلاش یک جامعه علمی در دفاع و صیانت از هویت و حریت حرفهای خود تفسیر کرد که باید در ابعاد دیگری غیر از احکام قضایی هم پیگیری شود. گاهی بهادادن به چیزی، از سر اعتماد و باور به آنچیز نیست، بلکه در پی بالوپر دادنها، ردی از سوءاستفادهها یا استفاده ابزاری برای بهخدمتگرفتن یک دانشعلمی در خدمت اهداف سیاسی و جناحی، قابل ردیابی است.
عکس/ همسویی رسانههای معاند و روزنامههای اصلاحطلب درباره سلبریتیهای آشوب
در ماههای اخیر برخی اظهار نظرهای بدون استناد در مورد وقایع اخیر، همچنین انتشار مطالب تحریک آمیز در جهت حمایت از اغتشاشات خیابانی، از سوی برخی چهرههای سیاسی و همچنین تعدادی از سلبریتی ها این افراد جهت پاسخگویی به مقام قضائی به دادستانی تهران احضار شدند.احضارها و بازداشت این چهرهها بر اساس قانون بوده است؛ چرا که تهمت و افترا از جمله جرایمی است که در ماده ۶۹۷ قانون تعزیرات مجازات اسلامی بیان شده است. طبق این ماده قانونی؛ هر کس به وسیله اوراق خطی یا چاپی و یا به وسیله درج در روزنامه و یا با نطق در مجامع و یا جراید بخواهد جرمی را به کسی نسبت دهد یا به عبارتی انتساب جرم به دروغ را از طریق راههای گفته شده یا هر شیوه دیگری منتشر کند با توجه به قانون مجازات اسلامی چنین کاری از سوی وی جرم شناخته میشود. در صورتی که نتوان صحت آن را اثبات نمود جز در مواردی که موجب حد باشد مجرم به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یکی از آنها بر حسب مورد محکوم خواهد شد، بر اساس مُر قانون در صورتی که مجرم را میتوان برای بررسی روانسنجی به مراکز ذی صلاح نیز معرفی کرد.
عباس آخوندی اسلام شناس شد!
راه افتادن موج اسلام هراسی در جهان طالبانی نیز در تهران دارد، عباس آخوندی وزیر روحانی در یادداشتی درباره این ماجرا بدون محکوم کردن عناصر دسیسهع چین خارجی نوشته است:
مقدس و مطلقسازی فهم انسانها و برابردانستن آنها با متن دین، این دلیری بیرحمانه را برای خونریزی در جامعه مسلمانان فراهم آورده است. تا جایی که خون اباعبدالله و یارانش را برای کسب رضای حق و رسیدن به بهشت در 14 قرن پیش و کشتار دستهجمعی مسلمانان را در روزگاران ما برای حاکمیت اسلام و اعمال خشونت را روا بدارند. من یارای آن ندارم که سخنی درباره اباعبدالله به زبان برانم. لیکن، همراه با اشک به ریشه و فرایند شکلگیری خشونت مقدس در اسلام نیز میاندیشم. شوربختانه، رهاکردن فضای بحث و گفتوگوی دینی از سوی علما به قدارهبندان، فضا را علیه دین در مهد تشیع شورانیده است. افسوس که چشمان بینا کم است.
بررسی گفتمانی جریان راست اصلاحطلبی و میانهروها نشان میدهد که شیفت از نگاه اسلام گرایی افراطی به نگاه ملی گرایانه رشد چشم گیر داشته است.اصلاحطلبان در این بخش تاکید دارند که ایدئولوژی امروز کشور باید ملیگرایی باشد. ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شود. دوباره ملت را دور هم جمع کنیم و این حرکت، قبل از هرچیز دفاع از اسلام، امام، انقلاب اسلامی ۵۷ و جمهوری اسلامی است. مگر میشود در کشوری، اکثریت مردم ناراضی باشند و آن کشور در آرامش زندگی کند؟ سال 88 وقتی دموکراتها، آشوب سبز را در ایران کلید زدند، «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور»، در لندن اعلام موجودیت کرد. در این گروه، در کنار «مهاجرانی و بازرگان»، نام «سروش و کدیور» به چشم میخورد؛ دو مهرهای که سعی کرده بودند دیکته «تحریف دین» را پیش ببرند و منطق انقلاب و مقاومت و جهاد و تسلیم ناپذیری و اجرای احکام بازدارنده را خلاف دین وانمود کرده و آن را خشن بدانند، رسوخ دوباره این جریان آلوده و انحرافی در رسانههای اصلاحطلب پیامی روشن دارد!