به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات، تحت برخی فشارها از ریاست جبهه اصلاحات کنارهگیری کرد چرا که گفته بود: «قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم».
اکنون بحث انتخابات، اختلافات را جدی تر کرده است. در این زمینه پایگاه اینترنتی نامهنیوز نوشت: برخی از چهرههای اصلاحطلب ثبتنام اولیه انتخاباتی خود را انجام دادند. با این وصف جبهه اصلاحات در انتخابات چه تصمیمی میگیرد؟ حسین رسولی، عضو جبهه اصلاحات، در این باره گفت: «بر اساس موضع جبهه اصلاحات، اصلاحطلبان ورود سازمانی و تشکیلاتی به انتخابات نخواهند داشت و آن افرادی که ثبتنام اولیه خود را انجام دادند، در قالب اراده فردی خود عمل کردهاند».
رسولی افزود: «من مانند آقای نبوی باور دارم که جبهه اصلاحات نباید به سمت تحریم انتخابات حرکت کند و حرکت هم خواهیم کرد. در شرایطی که برخی گروهها سعی در پیادهکردن نیروهای انقلاب از قطار انقلاب دارد، مرز مشخص ما به عنوان اصلاحطلبان درون نظام با جریان برانداز که دنبال سرنگونی نظام هستند، صندوق رأی است. اکنون وضعیتی را ایجاد کردهاند که اصلاحطلبان ریشهداری مانند آقای بهزاد نبوی و دیگر دوستان ریشهدار امکان هیچ نقشآفرینی در انتخابات را ندارند. ما به انتخابات و صندوق رأی باور داریم اما باید شرایط برای حضور اصلاحطلبان هم فراهم شود».
این اظهارات در حالی است که اصلاحطلبان هم در انتخابات قبلی مجلس سه فهرست ارائه کردند و هم در انتخابات ریاست جمهوری، نهاد اجماعساز اصلاحطلبان به ریاست نبوی، با رای ۱۶ حزب اکثریت، از نامزدی آقای همتی حمایت کرد.
در همین حال حمیدرضا جلاییپور در گفتوگو با روزنامه اعتماد و درباره ارزیابیاش از روند انتخاب رئیس جبهه اصلاحات (جایگزینی نبوی با آذر منصوری) اظهار داشت: ما در ایران یک مشکلی داریم که در تاریخ معاصر چندین بار تجربه شده است، آن هم این است که شخصیتهای سیاسی واقعگرا و اخلاقی ما را افرادی که از موضع «آوانگاردی» حرکت میکنند به سخره میگیرند. شما در جریان نهضت ملی شدن نفت ببینید چپهای پیشرو چقدر خلیل ملکی را اذیت کردند (ملکی در آن زمان جزو نوادر روزگار بود). وقتی این اذیتها (ادامهدار) شود شخصیتهای پختهای که عزت نفس دارند، کنار میکشند. این بار هم در کنار تداوم انحصارطلبی خالصگرایان، از این نوع اذیتها در جبهه اصلاحات هم وجود داشت و متاسفانه این جبهه نتوانست از ریاست آقای بهزاد نبوی استفاده درستی داشته باشد. به نظر من ایشان هم جزو شخصیتهای پخته، اخلاقی و مجرب دوره ما است.
از سوی دیگر جلال میرزایی، عضو فراکسیون امید (اصلاح طلبان) در مجلس دهم که در انتخابات ثبتنام کرده، به روزنامه شرق اذعان کرد که به خاطر نامزد شدن، از سوی برخی اصلاحطلبان متهم به «قدرتطلبی، مماشات و برچسبهای بدتر» شده است.
وی درباره نوع حضور امثال روحانی و لاریجانی و جهانگیری در انتخابات گفت: واقعیت امر آن است که حسن روحانی یا علی لاریجانی و چهرههایی از این دست سالیان متمادی در پستها و مناصب مختلف حضور داشتهاند و اکنون برای جوانان و فعالان سیاسی اصلاحطلب، میانهرو و معتدل دیگر حضور این افراد جذابیت چندانی ندارد تا جایی که از حضور آنها در عرصه انتخابات استقبال نمیکنند. زمانی که حمایت سیاسی لازم از حضور این افراد شکل نگیرد و جامعه و رسانهها هم اقبالی برای حضور آنها نداشته باشند، طبیعتا دیگر رغبتی برای حضور وجود ندارد و این افراد هم ترجیح میدهند به جای حضور مستقیم از نیروهای همسو با خود حمایت کنند. اما این به آن معنا نیست که افرادی مانند روحانی، لاریجانی، جهانگیری و... فعالیت سیاسی یا سیاستورزی را به کل کنار گذاشته باشند، بلکه به باور من اکنون رفتار و کنش سیاستورزانه این افراد از یک حالت به حالت دیگر تغییر پیدا کرده است.
میرزایی افزود: اطلاع دارم که کسانی مانند آقای لاریجانی، جهانگیری، دکتر عارف و سایر احزاب به افراد نزدیک خود پیشنهاد کردهاند که در مرحله پیشثبتنام حضور پیدا کنند تا در صورت تأیید بتوانند برنامه انتخاباتی خود را داشته باشند.
وی گفت: باید از این فضا استفاده کرد. با نالهکردن، نقزدن، تکرار ارزیابی بدبینانه، دامنزدن به برخی نگاههای براندازانه و القای بنبست سیاسی کاری از پیش نمیرود. ما راهی جز سیاستورزی مدنی در چارچوب قانون جمهوری اسلامی ایران نداریم. یا این راه وجود دارد یا باید به سمت مسیرهای نامطلوب برویم. ما که برانداز نیستیم. اکنون افراد و احزابی که موضوع مشارکتنکردن یا تحریم را در دستور کار دارند، بعد از این چه خواهند کرد؟
وی گفت: در مجلس قبل هیچگاه صدای اعضای فراکسیون اصلاحطلبان شنیده نشد چون اصلاحطلبان برنامهای برای انتخابات نداشتند. ببینید، نباید فراموش کنیم که بخشی از اتفاقات سال ۹۸ به تنگنظریهای اصولگرایی ربط داشت؛ اما همه چیز فقط به آنها مربوط بود یا ما هم مقصر بودیم؟! به هر حال اصلاحطلبان در سال ۹۸ واقعا نتوانستند به یک ائتلاف واحد دست پیدا کنند. شما بهتر از من به وضعیت جبهه اصلاحات در آن مقطع و سالهای قبل و بعدش واقف هستید. دیدید برای آقای عارف، موسوی لاری، بهزاد نبوی و... چه مشکلاتی ایجاد شد که از جبهه اصلاحات کنار رفتند. همه احزاب یک ارزیابی متفاوت و حتی متضاد از همدیگر داشتند. برخی به دنبال ثبتنام بودند و برخی انتخابات را تحریم کردند. اکنون هم واقعا جبهه اصلاحات و اصلاحطلبان دچار یک بیبرنامگی مشهود و عیان هستند. نمیتوان همه چیز را گردن فضای بسته و محدود انداخت.
این نماینده سابق مجلس گفت: اصلاحطلبان به چنان انفعال، اختلاف درونی و بنبستی رسیدهاند که کسانی مانند محمد مهاجری، حائری، مهدی نصیری و... برای آنها تعیین تکلیف میکنند. این نشان میدهد که سیاستورزی در اصلاحطلبان بد معنا شده است. همینها میگویند اگر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس امسال مشارکت کنند میخ تابوتی بر جریان اصلاحطلبان خواهند کوبید. چرا باید اصولگرایانی که تا همین چند سال پیش در بدنه قدرت بودند و اکنون بهظاهر آن ارتباط سابق را ندارند، این نسخههای رادیکالتر از اصلاحطلبان را برای خود اصلاحطلبان بپیچند و جریان اصلاحات را به اپوزیسیون غیرمدنی تبدیل کنند؟ وی در پاسخ این سوال که «به عنوان یک چهره سیاسی نزدیک به دکتر عارف، ایشان برنامهای برای انتخابات دارند؟» گفت: اجازه دهید فعلا به این مسئله جواب ندهم تا بعد از روشنشدن نتایج پیشثبتنامها.