به گزارش مشرق، کانال تلگرامی یک حرف از هزاران، مطلبی از محسن زاهدی موحد منتشر کرد. در این یادداشت آمده است:
بنظر می رسد آمریکاییها در شرایط کنونی و علیرغم پیچیدگیهای پنهان و آشکار در شرایط بینالمللی و در کنار دیگر سیاستهای خود، سیاست واحدی را در مورد هر سه کشور روسیه، چین و ایران به اجرا گذاشته اند، سیاستی که بعضا تحت عنوان «پخت قورباغه» شناخته میشود. پخت قورباغه اشاره به روشی برای پخت قورباغه بصورت زنده در دیگی تحت حرارت ملایم است و هدف از آن پخت قورباغه در وضعیتی است که قورباغه بدلیل حرارت ملایم عکسالعملی نشان نمیدهد و در نهایت بصورت زنده و به تدریج پخته و آماده طبخ میشود، بدون آنکه عکس العملی داشته باشد. بر مبنای این سیاست آمریکاییها فشار عملی را بر این سه کشور (بصورت مجزا) به مرور افزایش میدهند در حالی که برای ملایم ساختن حرارت، به ادعاهای متناقض و بعضا اقدامات تبلیغاتی وحتی دیپلماتیک ظاهری و بدون محتوا روی میآورند.
در مورد روسیه از آغاز جنگ اوکراین شاهد آن بودیم که از ادعای عدم دخالت در جنگ و عدم ارسال سلاح تهاجمی، بتدریج به ارسال تانک و هواپیمای پیشرفته وحتی بمب خوشه ای نزدیک شدیم و در حالیکه تمامی وعده های گذشته غرب در مورد ندادن سلاح هجومی (تانک و هواپیما) عملا نقض میشود ولی تبلیغات متناقض همچنان حاوی عدم تمایل آمریکا به دخالت در جنگ بوده و حتی رسانه های غربی گاه و بیگاه از احتمال شکست اوکراین و بی نتیجه بودن جنگ و لزوم واگذاری اراضی اوکراین سخن میگویند که در حقیقت همان ملایم ساختن حرارت و تنظیم آن است. در شرایطی که آمریکا عملا تداوم درگیری تا اضمحلال قدرت روسیه و فروپاشی آن کشور (ترجیحا از راه سرنگونی پوتین) را دنبال میکند.
در این روند آمریکاییها حتی ابایی از پخش اخباری در مورد ناکارایی جبهه غربی نیز ندارند، اما باید توجه داشت که نتیجه تداوم شرایط کنونی جنگ در اوکراین، فرسایش تدریجی بنیه اساسی روسیه است و این اگرچه به قیمت نابودی اوکراین و هزینه های سنگین برای اروپا باشد، در نهایت میتواند امکان فروپاشی بزرگترین قدرت نظامی رقیب در جهان را برای آمریکا فراهم آورد، مشروط بر آنکه در این میان حرارت دیگ آنگونه افزایش نیابد که به عکسالعمل خارج از انتظار (تهدید هسته ای علیه آمریکا و اروپا) منجر شود.
در مورد چین این دیگ، حرارت ملایمتری دارد و بنظر می رسد هدف فعلی آمریکاییها نگاهداشتن تنش ملایم در دریای چین و موضوع تایوان با چاشنی تداوم مذاکرات و ایجاد سردرگمی از طریق نشان دادن سیگنالهای متناقض است. در این مورد هم امید آمریکا عدم عکس العمل خارج از انتظار چین و عدم ورود به درگیری مستقیم تا رسیدن به نتیجه دلخواه در روسیه است، با این ایده که نبود سپر دفاعی روسیه سرانجام امکان بالا بردن حرارت این دیگ را فراهم ساخته و رسیدن به هدف نهایی را در مورد چین (مهار کامل آن کشور در سطح اقتصادی، سیاسی و نظامی)، در زمان خود فراهم خواهد آورد.
در مورد ایران نیز شواهد سیاست ذکر شده به چشم میخورد. آمریکا از یکسو با افزایش فشارها در زمینه اقتصادی و نیز افزایش تحرکات خود در منطقه وافزایش بی سابقه سازوبرگ نظامی دیگ مذکور را حرارت میدهد و از سوی دیگر در رفتاری به ظاهر متناقض با اقداماتی (کم اثر) چون تداوم گفتگوها و پخش اخبار متناقض رسانه ای در مورد ثمر بخش بودن یا نبودن آن و نیز از طریق اقداماتِ نوعاً تشریفاتی و تبلیغاتیِ همپیمانان منطقه ای خود، تعدیل حرارت دیگ را کنترل میکند چرا که در این مورد نیز خواهان اجتناب از پرداخت هزینه سنگین منطقه ای، در صورت عکس العمل خارج از انتظار و کنترل میباشد.
شاید بتوان گفت، این کلید معمای سیاستهای به ظاهر متناقض آمریکاییها در هر سه مورد است که رسانه های غربی به غلط یا از روی عمد آن را به سردرگمی در سیاست خارجی آمریکا نسبت میدهند. البته باید توجه داشت که در هر سه مورد، آفت اساسی این سیاست عکس العمل به موقع و سریع سوژه در حال پخت است، خصوصا آنکه وجود سه سوژه و احتمال هماهنگی در عکسالعمل، ریسک این سیاست را بسیار بالا میبرد.
آمریکا میداند که عکس العمل قوی از سوی هر یک از این سه حریف (خصوصا بصورت هماهنگ) میتواند برایش بسیار هزینه زا و شاید غیرقابل تحمل باشد، پس همچنان امید به تداوم پخت در حرارت ملایم دارد. همچنین بنظر می رسد از دید آمریکاییها ترتیب افزایش حرارت و رسیدن به مرحله پخت، شامل روسیه، ایران و در نهایت چین باشد اگرچه تحولات جهانی و شدت ریسک پذیری آمریکا در این سیاست میتواند به ناکامی کامل آن منجر شود ولی بنظر می رسد آمریکاییها در شرایط کنونی چاره ای جز پذیرش این ریسک نمیبینند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.