به گزارش مشرق، با گذر واژه «استعمار آفریقا» بلافاصله نام «فرانسه» نیز به ذهن متبادر میشود؛ کشوری که به بهانه حفظ امنیت وارد خاک آفریقا شد اما با استعمار و استثمار، ثروت و معادن کشورهای مختلف این قاره را غارت کرد.
چندی پیش خبرگزاری «آناتولی» ترکیه در گزارشی ابعاد مختلف این استعمار و استثمار را مورد بررسی قرار داد و نوشت: «جنایات و نسلکشیهایی که فرانسه در کشورهای تحت مستعمرهاش به ویژه در قاره آفریقا انجام داده، وجدان جامعه جهانی را جریحه دار کردهاست.»
در این گزارش به قرنها استعمار این قاره از سوی فرانسویها اشاره شده و آمدهاست: با آغاز استعمارگری فرانسه در سال ۱۵۲۴، این کشور بیش از ۲۰ کشور آفریقایی در غرب و شمال این قاره را اشغال کرد. ۳۵ درصد آفریقا نزدیک به ۳۰۰ سال تحت استعمار فرانسه قرار داشتهاست.
در طول حدود پنج قرن استعمار فرانسه بر آفریقا و به ویژه پس از جنگ استقلال این کشورها در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، آنان با سرکوب شدیدی مواجه شدند که در مجموع بیش از ۲ میلیون آفریقایی کشته شدند. فرانسه همچنین با خشونت تمام، خواست مردم کشورهایی که با وعده اعطای استقلال از طرف این کشور در جنگ جهانی دوم شرکت کردهبودند، سرکوب کرد.
رفتار فرانسه در قاره آفریقا طوری غیرانسانی است که صدای اعتراض مقامات سیاسی و مذهبی غربی را نیز بلند کردهاست. چندی پیش پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان خطاب به کشورهای اروپایی گفت: دستهای خود را از روی آفریقا بردارید؛ از خفه کردن آفریقا دست بردارید. نه معدنی برای استثمار و نه سرزمینی برای غارت، در آفریقا وجود دارد.
اظهارات «جورجیا ملونی» نخست وزیر ایتالیا با نشان دادن عکسی از یک کودک آفریقایی، خطاب به فرانسه تاکید کرد: کودکان را در معادن به کار اجباری میگیرند و مواد خام آنها (کشورهای آفریقایی) را استخراج میکنند، چیزی که هم اکنون در نیجر رخ میدهد؛ جایی که فرانسه ۳۰ درصد اورانیوم مورد نیاز خود را برای فعالیت راکتورهای اتمی استخراج میکند ولی ۹۰ درصد مردم نیجر بدون برق زندگی خود را میگذارنند.
ملونی تصریح کرد: «ماکرون، برای ما موعظه نکن! تو کاری کردی که آفریقاییها مجبور به ترک قاره خود شدهاند. راه حل، انتقال آفریقاییها به اروپا نیست، بلکه آزاد کردن آفریقا از بند برخی کشورهای اروپایی است. ما به موعظههای شما گوش نمیدهیم، مفهوم است؟»
غروب استعمار فرانسه؛ خروج از مالی، بورکینافاسو تا نیجر
خورشید در مستعمرات فرانسه نیز همانند بریتانیا در حال غروب کردن است. تنها از مردادماه سال گذشته تا امسال یعنی طی یکسال گذشته نظامیان فرانسوی از چند کشور آفریقایی رانده شدند که این دومینو همچنان ادامه دارد.
۱. خروج از مالی پس از ۹ سال اشغالگری
۲۴ مرداد ماه سال گذشته (۱۵ اوت ۲۰۲۲) همزمان با نخستین سالروز خروج نظامیان آمریکا از افغانستان، اقدامی مشابه این بار از سوی فرانسه در مالی، توجه رسانههای جهان را به خود جلب کرد.
همزمان شدن خروج نظامیان فرانسه از مالی با شکست راهبرد آمریکا در افغانستان و خروج از این کشور بعد از ۲۰ سال اشغالگری، این سناریو بیش از پیش قوت گرفت که الیزه نیز در این کشور آفریقایی شکست را پذیرفته است؛ ضمن اینکه خروج نیروهای فرانسوی زودتر از برنامه از پیش اعلام شده و آن هم بدون برگزاری مراسمی خاص، بیشتر به شائبه «خروج تلخ توأم با شکست» فرانسه دامن میزد.
فرانسه در حالی از کشور مالی پس از ۹ سال اشغالگری خارج شد که در کشورهای ساحل عاج، چاد و جیبوتی پایگاه نظامی ثابت دارد. علاوه بر این، فرانسه در پنج کشور ساحل معروف به گروه «جی ۵» شامل موریتانی، نیجر، چاد، بورکینافاسو و مالی به طور مستقیم مداخله نظامی میکرد اما دامنه مداخلات با اخراج از مالی و بورکینافاسو و اینک در پی کودتای در نیجریه کاهش یافتهاست.
۲. خروج از بورکینافاسو پس از ۱۰ سال اشغالگری
بعد از خروج نظامیان فرانسوی از مالی در همسایگی بورکینافاسو، سال گذشته بورکینافاسو اعلام کرد به فرانسه مهلت یک ماهه داده تا نیروهای خود متشکل از حدود ۴۰۰ سرباز مستقر در این کشور را خارج کند. بنابراین نظامیان فرانسوی با اولتیماتوم دولت بورکینافاسو پس از ۱۰ سال، خاک این کشور را ترک کردند.
روابط فرانسه و بورکینافاسو پس از کودتای نظامی «ابراهیم ترائوره» در این کشور که به برکناری سرهنگ دوم «پل هانری ساندائوگو دامیبا» منجر شد، با تنش مواجه شد. این دومین کودتای نظامی در بورکینافاسو در سال ۲۰۲۲ بود و در حالی رخ داد که مقامات بورکینافاسو، پاریس را به مداخله در امور داخلی این کشور متهم کردند.
در پی این تنشها، دولت بورکینافاسو سرانجام به توافقنامه نظامی سال ۲۰۱۸ که اجازه حضور نظامیان فرانسوی در خاک این کشور را میداد، پایان داد و از فرانسه خواست تا در مدت یک ماه، نیروهای خود را از بورکینافاسو خارج کند که دی ماه پارسال این اتفاق نیز افتاد.
تصمیم بورکینافاسو درباره نیروهای فرانسوی نشانه وخامت بیشتر روابط بین فرانسه و مستعمرهسابق این کشور بود. برخی از تنشها به این دلیل صورت گرفت که حضور نظامی فرانسه در بورکینافاسو امنیت را در این کشور واقع در غرب آفریقا بهبود ندادهبود. مقامات نظامی بورکینافاسو معتقدند که حتی دیپلمات فرانسه نیز دیگر «قابل اعتماد» نیست. این مرحله جدیدی از مناقشه دیپلماتیک بین بورکینافاسو و فرانسه است.
۳. آخرین میخ بر تابوت استعمار فرانسه در نیجر
گارد ریاست جمهوری نیجر اخیراً علیه «محمد بازوم» رئیس جمهور این کشور کودتا کرد و رسماً تلویزیون ملی این کشور خبر داد که «عبدالرحمن تچیانی» رئیس گارد ریاست جمهوری نیجر خود را به عنوان رهبر جدید و رئیس شورای انتقالی در این کشور معرفی کردهاست.
در جریان کودتای نظامی علیه رئیس جمهور نیجر، نظامیان این کشور دولت فرانسه را متهم به «مداخله نظامی» در نیجر پس از خلع محمد بازوم از قدرت کردند. پاریس پس از تخلیه نیروهای نظامی خود از مالی و بورکینافاسو، راهبرد سیاست خارجی جدید خود را طی سالهای اخیر بر نیجر با هدف تحقق اهداف ژئوپلیتیک خود در غرب آفریقا متمرکز کرده که کودتای اخیر همه رشتههای این کشور را پنبه کرد.
وبگاه فرانسوی «لو بوآن» در گزارشی با تشریح میزان لطمهای که کودتای نظامی اخیر علیه رئیس جمهور تحت الحمایه فرانسه به قدرت و نفوذ فرانسه در این کشور بیابانی در منطقه ساحل آفریقا زده، نسبت به پیامدهای خطرناک آن علیه سیاستهای دولت ماکرون در این کشور سرشار از معادن اورانیوم هشدار داد.
به نوشته این وبگاه فرانسوی، ماکرون هر چند از پنج سال گذشته در نطقهای خود علیه نیروهای مسلح تندرو بومی در این کشور تحت نفوذ سنتی خود شاخ و شانه میکشید اما اینک کودتای اخیر علیه محمد بازوم رئیس جمهور برکنار شده نیجر به مثابه آخرین میخ بر تابوت حوزه دکترین نفوذ سیاست خارجی سنتی فرانسه در جنوب صحرای آفریقا است.
همزمان روزنامه «تایمز» انگلیس هم در سرمقاله خود سیاستهای آشفته ماکرون در مستعمرههای پیشین فرانسه در آفریقا را به باد انتقاد گرفت و نوشت: نیجر تا اندکی قبل، یکی از با ثباتترین مستعمرههای پیشین فرانسه در منطقه ساحل آفریقا به شمار میآمد اما این کشور پس از سقوط حکومت نیجر، دیگر چنین وضعیتی را ندارد و اوضاعی مشابه با بورکینافاسو و مالی پیدا کردهاست.
بهره سخن
کشورهای آفریقایی که حدود پنج قرن سایه استعمار فرانسه را روی سر خود حس کردهاند، اینک یکی پس از دیگری از دایره استعمار و استثمار این کشور اروپایی خارج میشوند؛ مالی، بورکینافاسو و نیجر سه کشوری هستند که طی یکسال اخیر از این دایره خارج شدهاند.
کشورهای آفریقایی به این درک رسیدهاند که فرانسوی سالهاست به بهانه برقراری ثبات و امنیت و مبارزه با تروریسم در کشورهای مختلف این قاره پهناور حضور دارند اما این اهداف نه تنها محقق نشده که نتیجه عکس دادهاست. در واقع فرانسه دفاع از امنیت و مبارزه با تروریسم را پوششی برای پنهان کردن اهداف استعماری خود در قاره آفریقا قرار دادهاست. کشف گورهای جمعی در نزدیکی پایگاه نظامیان فرانسوی در مالی، نفوذ فرانسه در بخشهای اقتصادی کشورهای منطقه در قالب مشارکت و پرداخت وامهای بلند مدت از این اهداف شوم پرده برمیدارد.
همچنین گزارشی که «مرکز مطالعات استراتژیک آفریقا» چندی پیش درباره تبعات مداخلهگری خارجیها در این قاره انتشار داده حاکی از این واقعیت است که ۷۰ درصد بر میزان رویدادهای خشونتآمیز مرتبط با گروههای تروریستی در کشورهای ساحل آفریقا افزوده شدهاست؛ موضوعی که نشانگر پوشالی بودن شعار فرانسویها مبنی بر تقابل با تروریسم در آفریقا است.
اما تصور اینکه فرانسه حتی پس از خروج نظامی از کشورهای آفریقایی، دست از سر آنها بردارد، تصوری سطحی است. از نگاه کارشناسان، «استعمار نوین» راهکار جدید فرانسه برای غارت و چپاول آفریقاست؛ روشی که بجای ماجراجوییهای نظامی گذشته بر اعطای وام و کمکهای بلاعوض، گسترش تحرکات فرهنگی و اجتماعی همچون استقرار شبکههای وابسته به خود یا ایجاد مؤسسههای غیردولتی و نهادهای حقوق بشری در کشورهای آفریقایی استوار است و به طور کلی در این راهبرد، جنبه اقتصادی بر جنبه نظامی غلبه خواهد داشت.