به گزارش مشرق، علیرضا پورجعفری، روزنامهنگار و کارشناس رسانه طی یادداشتی نوشت: هنگامی که یک فناوری جدید در جامعهای ظهور و بروز پیدا میکند، ناخودآگاه فرهنگ خود را نیز بر آن جامعه آورده و به بیان بهتر آن را تحمیل میکند. حالا اگر آن جامعهای که قرار است آن فناوری در آن ظهور و بروز پیدا کند و فرهنگ خود را بر آن دیکته کند ایران باشد، قضیه کمی فرق خواهد کرد؛ چرا؟ چون اساساً مردم در جامعه ایران در گیر و دار ماندن در سنت یا پیوستن به مدرنیته ماندهاند. یعنی نه دلشان میآید که سنت را کنار بگذارند و نه دلشان میآید که از زرق و برق مدرنیته جا بمانند.
در این میان، فرض کنید پدیدهای ارتباطی مانند شبکههای اجتماعی و زندگی پلتفرمی هم به این داستان اضافه شده و خود را به شکل کنترل ناپذیری به این بلاتکلیفی میان سنت و مدرنیته دیکته کند؛ خیلی طبیعی است که شرایط تغییر میکند؛ دلیل آن هم این است که امروز پلتفرم محل زندگی ما شده و به همین دلیل هم فرهنگ ناشی از آن نا خودآگاه بر کلیه وجوه زندگی ما سایه انداخته و اثرگذار است. در واقع پلفترم به عنوان کاتالیزوری است که رسیدن از سنت به مدرنیته و ارزشهای آن را تسهیل میکند.
تا پیش از این اگر بنا بود شئونی از فرهنگ ما (فرهنگ ایرانی – اسلامی) مورد حمله یا دستبرد بیرونی قرار گیرد عموماً بازی از طرف مقابل نرم پیش میرفت و طرف مقابل آن ارزش یا فرهنگ را به صورت مستقیم اما با سناریویی که مخاطب ایرانیاش کمترین موضع را نسبت به آن اتخاذ کند، پیش میبرد. در حوزه مسائل سیاسی هم مساله همین بود که حالا به جای خود بحث خواهد شد.
رد پای این نوع حملات را در سالهای آخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود در برنامههای شبکههای ماهوارهای مثل «من و تو» با برنامههایی نظیر «بفرمایید شام» میتوان دنبال کرد. برنامههایی که از لحاظ فرم و محتوا بر دو موضع از بین بردن فرهنگ حیا در ساحت زندگی اجتماعی ایرانی و زایل کردن ارزشهای اسلامی در خوردن مشروبات الکلی ساخته شده بود.
تبلیغات در همین شبکه نیز با اتخاذ همین دو موضع خیلی نرم و بدون آنکه پیام روشن و گل درشتی را به مخاطب خود القا کند، پیش رفت؛ تبلیغاتی که به معرفی انواع و اقسام پِتها و حیوانات خانگی میپرداخت، موضوعی که بعد از گذشته بازه زمانی ۱۰ ۱۵ ساله متاسفانه اثرات آن را در کشور و فرهنگ خود میبینیم.
در حال حاضر اما زندگی پلفترمی و فرهنگ ناشی از آن، موضع تهاجمی را تغییر داده است؛ به لحاظ ایده تهاجمی، طرف مقابل در کنار رفتار نرم خود جدیداً بعد از ماجراهای فتنه آلود ززآ، رفتاری رادیکال را جایگزین کرده که به اصطلاح سیاسیون حالا جنگ ترکیبی شده است. بحث من در این یادداشت تبیین رویکرد رادیکال نیست؛ من بنا دارم به طور خلاصه در این جا عرض کنم که وجه نرم قضیه به چه شکلی خود را قالب میکند.
با تمرکز بر مصداق برنامهسازی شبکه من و تو، در حال حاضر، مدل تهاجم نرم تفاوت کرده است؛ اگر در آنجا تعدادی خانم با حجاب آزاد و آرایشهای خاص در برنامه نمایش داده میشدند و احتمالاً بخش مذهبی جامعه ما به دلیل ارزشهای حاکم بر جهان ذهنی خود، از اینها تاثیر نمیپذیرفتند، حالا بازی عوض شده و طرف مقابل با استفاده از فرهنگ زندگی پلتفرمی تمرکز خود را بر قشر مذهبی ما به ویژه خانمها قرار داده است.
قبل از این نوع تهاجم را به طور خلاصه توضیح دهم، ذکر این نکته لازم است که بدانیم اساساً فلسفه حجاب در دین اسلام پوشش زن از نامحرم و نوعی تامین امنیت برای اوست؛ یعنی اگر زن مسلمان پوشش کامل دارد یا با استفاده از چادر حجاب برتر را انتخاب میکند، قرار است خود از نگاههای هرزه و آلوده دور نگه دارد، بنابراین هر رفتاری غیر از این، اساساً نقض غرض بوده و پیش فرض اولیه که بر مبنای دینی و شرعیست را زیر سوال میبرد.
پدیده حجاب استایلها یا بلاگرهای حجاب به نظر من دقیقاً بر همین موضع ایستاده است؛ در ظاهر مذهبیاند، در ظاهر متشرعاند، در ظاهر پایبند به اصول و قواعد شرع و دین هستند اما باطناً در پازل همان جریان یا تفکری بازی میکنند که برای برنامههای شبکه من و تو سناریو مینوشت و اجرا میکرد.
اگر تا پیش از این، متهاجمین به فرهنگ حجاب و پوشش تلاش داشتند با بازنمایی زیبایی زن از طریق فلان لباس و فلان آرایش کار خود را پیش ببرند، حالا با استفاده از فرهنگ زندگی پلفترمی و ملقمهای از آیات و روایت مبنی بر زیبایی و پاکیزکی فرد مسلمان روی حجاب متمرکز شدهاند. متاسفانه مشاهدات کف شبکه اجتماعی هم نشان میدهد تا حد زیادی نیز توانسته اند پروژه خود را پیش ببرند.
همانطور که در ابتدای یادداشت هم عرض کردم، این پروژه توانسته به نوعی برای عدهای خلاء ماندن بین سنت و مدرنیته را با تغییر در نوع پوشش اسلامی و شرعی تغییر دهد که ظاهراً بخشی از دختران نوجوان و جوان مذهبی ما را هم درگیر خود کرده است؛ مصداق بارز این امر نیز در تبلیغ عباها و لباسهای خاص این روزها در قبل از سفر اربعین حسینی است، میبینیم.
من فکر میکنم این پدیده هنوز آن قدر، در میان قشر دختران مذهبی ما فراگیر نشده اما این مساله نباید موجب غفلت از خطر این افراد که احتمالاً بسیاری از آن ها هم دچار خطای شناختی هستند، شود. به هرحال زندگی پلتفرمی قواعد و فرهنگ خاص خود را دارد که اگر نگرش حاکمیت به آن نگرشی کامل و جامع با شناخت تمام ابعاد و زوایای آن نباشد، ثمره آن را مانند کاری که من و تو کرد در چند سال آینده خواهیم دید.